جلسه بازجوئی از آقای مهندس پرویز نیکخواه
متن سند:
با احراز هویت شما اینک به سئوالات زیر پاسخ دهید
س ـ نظریه جنابعالی درباره رهبران شوروی چیست.
ج ـ وضع رهبران کنونی شوروی دقیقا بر من معلوم نیست چون هنوز درباره بسیاری از مسایل یا
سکوت اختیار کرده اند یا از بحث کامل درباره آنها خودداری کرده اند.
چنین به نظر می رسد که
دنباله سیاست خروشچف را گرفته اند.
خروشچف هنگامی که در رأس حزب و دولت شوروی
قرار گرفت در صدد برآمد که برای
ایجاد مناسبات بهتری با دنیای
غرب همه اشتباهاتی را که تا آن
زمان در حزب و دولت شوروی
شده بود به وسیله متهم کردن
استالین بشوید و خود را شخص
انسان دوست و کمونیستی قابل به
جهان عرضه کند.
معهذا از آنجا که
فقط با یک جمع بندی صحیح از
تجارب چهل سال حکومت
سوسیالیستی در اتحاد شوروی و
چهل سال تجربه دیکتاتوری
پرولتاریایی میسر بود که
اشتباهات را شناخت چه در زمینه
سیاست داخلی اتحاد شوروی و
چه در زمینه مشی جهانی آن و چه
در زمینه مشی کلی آن نسبت به سایر کشورهای سوسیالیستی و کشورهای همسایه اتحاد شوروی،
خروشچف نه توانایی معنوی این کار را داشت و نه درک لازم کمونیستی را برای...
.
و انتقاد از
خود.
وی با کیش فرد پرستی مبارزه کرد معهذا فردپرستی به نوع جدیدی را در اتحاد شوروی
پدید آورد در واقع خواست که با عوام فریبی و سازش با دنیای غرب جای استالین را بگیرد.
در
زمینه مناسبات با سایر کشورهای سوسیالیستی وی دچار اشتباهات جدی شد و در واقع برخی از
اشتباهات استالین را به شکل مبتذل آن ادامه داد.
وی اساسا مناسبات تساوی و برابری را میان
کشورهای سوسیالیستی از یاد برد و نقش پدر دنیای سوسیالیسم را برای خود پدید آورد.
در
زمینه رابطه اتحاد شوروی در آن زمان با کشور ما وی بر آن بود که با استفاده از دستگاههای
تبلیغاتی خویش در کار کشور ما دخالت کند و دخالت اتحاد شوروی نمونه بارزی از زیر پا
گذاشتن پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز بود در زمینه مسئله کوبا و بحران دریای کارائیب و
همچنین درباره نحوه برخورد به آلبانی وی دچار اشتباهات جدی شد.
حاضر شد که (ظاهرا به
عنوان حفظ صلح جهانی) که بر سر استقلال کوبا...
آمریکایی ها مصالحه و سازش کند و اگر
پایمردی ملت کوبا نمی بود تا به حال آمریکایی ها آن را بلعیده بودند.
وی همچنین در مناسبات با
چین و کره، ویتنام نیز دچار اشتباهات جدی شده است...
از راه کمونیسم به دور شد و سیاست
قدرت طلبی و در واقع سیاست
بازی را پیشه کرد.
قوانین تکامل
جوامع بشری را زیر پا گذاشت و
دل به سران دولت بست.
انگار که
سرنوشت بشریت را سران دول
می توانند تعیین کنند.
به طور
خلاصه وی سیاست قدرتهای
بزرگ را پیشه کرد.
رهبران کنونی
شوروی تا آنجایی که من مطلع
هستم از سیاست خروشچویسم1
آن طور که باید انتقاد نکرده اند و
برژنف و سوسلف خود در طرح
سیاستهای خروشچف دست
داشته اند.
همه اینها دارای منشأ
مادی است و نشانه آنست که قشر
خاصی که حکومت و همچنین
رهبری حزب کمونیست را در اتحاد شوروی به دست دارد زیاده از حد بوروکرات و مرفه شده
است و این خود مبنایی برای رشد سرمایه داری در اتحاد شوروی و گذار مسالمت آمیز به
سرمایه داری می تواند باشد.
اگر شوروی به سوی سرمایه داری حرکت کند.
ناگزیر خواهد بود که
از مشی عمومی کشورهای سرمایه داری پیروی کند و آن وقت مسأله سازش با کشورهای
سرمایه داری بزرگ کار روزمره آن خواهد شد.
این به طور اخص برای ایران اهمیت زیادی دارد.
زیرا ما نه تنها با شوروی همسایه هستیم، بلکه سابقه تاریخی وسیعی با روسیه تزاری و همچنین
دولت شوروی داریم و مضار استقرار یک حکومت سرمایه داری را چون سیستم تزاری
چشیده ایم.
اگر ما به موازنه سیاست بین شوروی و آمریکا و انگلستان در ایران دل بندیم و
آسودگی و امنیت کاذبی را در ایران پدید آوریم، دیری نخواهد پائید که کاملاً در بند قدرت های
بزرگ به طور کامل گرفتار خواهیم بود.
شرایط بین المللی کنونی، شرایط مساعدی برای جلوگیری
از تنیده شدن این بند است.
از نقطه نظر دانش مارکسیستی من در میان رهبران شوروی کسی را
ندیده ام و سراغ ندارم که توانسته باشد با مسایل عمده جهانی بر اساس مارکسیسم ـ لنینیسم و
ماتریالیسم و دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی برخورد کند.
سوسلف که ظاهرا تئوریسین کنونی
حزب کمونیست اتحاد شوروی است به نظر من نه تنها به او نمی توان کمونیست گفت، بلکه او
دارای چنان خصوصیت های
خرده بورژوازی است که
تئوریهای او نیز به ایدئولوژی
خرده بورژوازی بیشتر شباهت
دارد.
از نقطه نظر حائز بودن دانش
سیاسی مارکسیستی من برای
رهبران کنونی شوروی ارجی قایل
نیستم.
س ـ ضمن مدارک مکشوفه
از منزل سرکار عکس هایی
به دست آمده.
اینک یکی از
عکس های به دست آمده به
سرکار ارائه می گردد.
بفرمائید این عکس چیست.
مشخصات صاحب عکس
چیست.
جریان ارتباط
جنابعالی با صاحب عکس چه بوده است.
ج ـ این عکس برادر من ایرج نیکخواه است که در تابستان قبل چون ریش گذاشته بود برای ما
فرستاد.
س ـ عکس دیگری است که سرکار باتفاق 4 نفر دیگر می باشد.
علیهذا بفرمایید
این افرادی که سرکار با آنها عکس انداخته اید چه کسانی می باشند.
مشخصات
هریک از آنها ملیت آنها چیست.
این عکس در کدام شهر و کشور گرفته شده
است.
اینک عکس مورد نظر به سرکار ارائه می گردد.
در این باره توضیحات لازم
مرقوم فرمایید.
ج ـ این عکس در یکی از کریسمس ها در پانسیونی که من در منچستر بوده ام، گرفته شده است نفر
سمت راست صاحب خانه و سه نفر سمت چپ دانشجویان برمه ای و اندونزی هستند که در
دانشگاه منچستر تحصیل می کردند و در این خانه پانسیون بودند.
آقای مهندس منصوری نیز در
این پانسیون مدتی سکونت داشت شب کریسمس هم در همین پانسیون بودند و اشخاص فوق را
می شناسد.
س ـ ضمن مدارک مکشوفه از منزل سرکار 3 برگ کاغذ کشف گردید که در 6
صفحه مطالبی درباره فلسفه
مسئله اساسی فلسفه.
ماتریالیسم و ایده آلیسم در
خدمت چه کسانی است.
مفهوم اسلوب.
دیالکتیک و
متافیزیک مطالبی نوشته
شد.
این اوراق خط کیست و
هدف از تهیه مسائل بالا چه
بوده است.
ج ـ این ترجمه کتاب ماتریالیسم
دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی
است که ما در صدد بودیم آن را
ترجمه کنیم و من و آقای منصوری
به اتفاق یکدیگر حدود یازده
صفحه آن را توانستیم ترجمه کنیم.
خط آقای منصوری است که
مطالب ترجمه شده را پاکنویس می کرد.
هدف از ترجمه آن به دست آوردن جزوه جالبی درباره
ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی بوده است.
ترجمه نیمه تمام ماند و جزوه تهیه نشد.
س ـ اتحادیه بین المللی جوانان سیاه سفید در انگلستان وابسته به کدام یک از
احزاب یا دستجات سیاسی می باشد.
آیا سرکار با این اتحادیه ارتباط داشتید.
ج ـ این باید اتحادیه ای باشد که طرفدار از بین بردن برتری نژادی و تبعیضات نژادی است و ظاهرا
باید کلوپ هایی باشد که در آن ورود سفیدها و سیاهان هر دو آزاد است.
به نظر من نباید این
اتحادیه شکل سیاسی داشته باشد و من ارتباط خاصی از نقطه نظر سیاسی با آنها نداشته ایم و نکته
خاصی در این مورد به خاطرم نیست.
س ـ در مدتی که در انگلستان به تحصیل و مطالعه اشتغال داشتید جزوات.
نشریاتی درباره مسایل حزب کمونیست چین و همچنین اختلافات
ایدئولوژیکی بین شوروی و چین به زبان فارسی تهیه و پخش نمودید و در اختیار
دانشجویان گذاشته می شد.
ج ـ تا موقعی که من در انگلستان بودم (اوان بروز اختلافات ایدئولوژیک) هیچ جزوه ای در زمینه
اختلافات ایدئولوژیک بین چین و شوروی منتشر نشده بود.
اگر من در انگلستان می بودم به
احتمال زیاد دست به چنین کاری
می زدم.
س ـ آیا در زمانی که سرکار
در انگلستان بودید.
از
جزوات مورد بحث آیا به
وسیله ماشین تحریر تهیه
نمودید که برای رفقا و
دوستان خود بفرستید.
ج - خیر
س ـ منظور تهیه جزوات
مورد بحث به زبان فارسی
است.
آیا سرکار مبادرت به
چنین عملی نمودید.
ج ـ من با رضوانی درباره تهیه
جزوات به فارسی صحبت کرده ام
ولی خود من به چنین کاری در
خارج مبادرت نکرده ام.
س ـ آیا تا زمانی که سرکار در انگلستان بودید جزواتی درباره مسائل حزب
کمونیست چین به زبان فارسی به زبان فارسی ترجمه شده ملاحظه نموده اید یا
آقای محسن رضوانی تا موقعی که شما در انگلستان بودید مبادرت به چنین
عملی نموده بود.
شما درباره تهیه جزوات درباره مسایل حزب کمونیست چین با
آقای محسن رضوانی چه مذاکراتی کرده بودید.
آیا بعد از آمدن به ایران و در واقع
فعالیت گروه چهارنفری و ترجمه و چاپ و انتشار جزواتی درباره مسایل مورد
بحث جنابعالی از جزوات منتشره برای آقای محسن رضوانی در انگلستان
می فرستادید.
در صورتی که فرستاده اید کدام یک از جزوات منتشره گروه چهار
نفری را به انگلستان فرستادید.
از هر...
.
یا هر...
چند شماره فرستادید.
ج ـ تا زمانی که من در انگلستان بودم صحبت درباره ترجمه جزوه ای درباره اختلافات ما با رفیق
تولیاتی بود.
با محسن رضوانی درباره تهیه جزوات به زبان فارسی مذاکره ای نکردیم و قراری هم
نگذاشتیم.
انتشار این جزوات در اروپا زیاد نمی تواند پرفایده باشد چون از این جزوات به همه
زبانهای اروپایی موجود است.
تهیه این جزوات زمانی مطرح شد که ما به ایران آمدیم و مشاهده
کردیم که برای روشن کردن ذهن
دوستان خود احتیاج به ترجمه
این جزوات است.
من از هریک از
این جزوات دو سه نسخه برای
آقای رضوانی فرستاده ام تا وی از
کار ما مطلع باشد.
س ـ آیا در نظر سرکار
می باشد جزوات ارسالی برای
آقای رضوانی چه بوده است.
من از هر یک از این جزوات
دو سه نسخه برای آقای
رضوانی فرستادم را قدری
روشنتر مرقوم فرمایید.
ج ـ از همه جزوات برای آقای
رضوانی فرستاده شده است.
منظور کلیه جزواتی است که در
ایران ترجمه و تایپ کرده ایم.
س ـ به طور کلی چند جزوه سرکار از ابتدای فعالیت تا زمان دستگیری ترجمه و تهیه
و چاپ و منتشر و پخش نمودید.
ج ـ حدود بیست جزوه
س ـ تاریخ چاپ و پخش اولین جزوه در کی بوده است.
ج ـ اولین جزوه در پائیز 42 منتشر شد.
س ـ آقای مولود کیست.
جریان ارتباط سرکار با مشارالیه چگونه بوده است.
نحوه
افکار نامبرده چیست.
ج ـ بنده آقای مولود را نمی شناسم و هیچ ارتباطی هم با آقای مولود ندارم.
من آقای مولودزاده را
می شناسم که از همکلاسان قدیمی من بود و بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان ادیب دیگر او
را ندیدم.
خانمی را بنام مولود می شناسم که اینک در فرانسه است و از دوستان آقای حمید عنایت
دختر ایشان در انگلستان در رشته فیزیک تحصیل می کرد و هنگامی که این خانم برای دیدن دختر
خویش به انگلستان آمد در یکی از جلسات انجمن (در سال 1959) با ایشان آشنا شدم و ایشان
اظهار علاقه کردند و از دوستی با من و دیگر اعضای انجمن ظاهرا خوشوقت بودند، بعد از آن نیز
هر موقع که به انگلستان برای دیدن
دختر خویش می آمدند، من و
آقای عنایت ایشان را ملاقات
می کردیم.
در کنگره پاریس نیز در
خارج از کنگره به دیدن ما آمد و
بدین ترتیب آشنایی ما تبدیل به
دوستی شده، این خانم در سابقا از
طرفداران حزب توده بود اما از
هنگامی که من ایشان را دیدم
مخالف جدی حزب توده و کمیته
مرکزی آن بود، اساسا دارای دانش
سیاسی نبود و بیشتر به کارهای
هنری و ادبی می پرداخت.
س ـ دختر خانم مولود که در
انگلستان در رشته فیزیک
تحصیل می کرد نامش چه بود.
ج - نام دختر ایشان مهشید امیرشاهی بود.
س ـ خانم مهشید امیرشاهی دارای چه افکار و عقاید بودند.
ج ـ خانم مهشید امیرشاهی اساسا درباره مسایل سیاسی بحث نمی کند و کاری هم به این کارها
ندارد.
وی در کار خود که فیزیک است مطالعه می کند.
س ـ جریان ارتباط و آشنایی خود را با آقای پولوسا و همچنین نحوه این ارتباط و
آشنایی را ضمن تعیین نحوه افکار و عقاید مشارالیه مرقوم فرمایید.
ج ـ آقای پولوسا بعد از کنگره پاریس نماینده انجمن دانشجویان ایرانی در کنت بود و در جلسات
فدراسیون شرکت می کرد.
هیچ گاه ابراز عقیده نمی کرد، بعد از یک سال هم دیگر او را ندیدم و
انجمن کنت هم از هم پاشید.
شاید اصولاً وجود نداشت.
پولوسا از دوستان حسن رسولی بود با
من جز به عنوان منشی فدراسیون هیچ ارتباطی نداشت.
در جلسات فدراسیون به حسن رسولی
رأی می داد.
س ـ در پاریس خانم امیرشاهی کیست و نحوه ارتباط سرکار با خانم امیرشاهی
چگونه بوده است.
مشارالیه در پاریس به چه شغلی اشتغال دارد.
آخرین ملاقات
سرکار با وی در چه تاریخی بوده است.
نحوه افکار و عقاید شخص مزبور چیست.
ج ـ در پاریس ـ یکی دیگر از
دختران خانم مولود بود که من تا
قبل از کنگره پاریس او را ندیده
بودم در کنگره پاریس من به وی
معرفی شدم و بعد او را هنگام
بازگشت به ایران دیدم.
در ایران او
را در کافه ریویرا می دیدم.
چون
ظاهرا منتظر به دست آوردن
پاسپورت خود بود و می خواست
به فرانسه بازگردد.
تا موقعی که در
ایران بود، به کافه ریویرا می آمد و
با ما سر یک میز می نشست و بیشتر
حرفها شوخی بود تا جدی، وی
نیز سابقا متمایل به چپ بوده
است.
از چگونگی آن دقیقا مطلع
نیستم، چون هیچگاه مسایل
سیاسی بین ما مطرح نشد.
در ایران بسیار دلخور و ناراضی بود و علاقمند بود که هرچه زودتر به
پاریس بازگردد.
حتی روزنامه هم نمی خواند چه رسد به اینکه با ما بحث سیاسی کند.
فکر کنم ایشان در رشته معماری تحصیل می کردند.
س ـ در مقابل اظهارات خود را پس از مطالعه امضاء مینمایید.
ج ـ پاسخ ها بخط خود من است.
توضیحات سند:
1ـ نیکتا خروشچف در سال
1894 میلادی بدنیا آمد و پس
از مرگ استالین بعنوان رهبر و
دبیراول حزب کمونیست
شوروی قدرت را در اختیار
گرفت.
خروشچف معروف
همزیستی مسالمت آمیز را
جایگزین سیاست های
جنگ طلبانه و خصمانه استالین
نمود و در میان رهبران غرب به
چهره صلح دوست معروف شد.
وی در سال 1971 میلادی
درگذشت.
(ر.ک: سیمای
نامداران، ص 331،
حسام الدین امامی)
منبع:
کتاب
پرویز نیکخواه به روایت اسناد ساواک صفحه 187