تاریخ سند: 4 بهمن 1356
موضوع: سخنرانى تحریک آمیز در گناوه
متن سند:
از: 16/ ﻫ تاریخ: 4 /11 /2536[1356] 13561104
به: 312 شماره: 6086/ ﻫ 1
موضوع: سخنرانى تحریک آمیز در گناوه
آقاى محمد بیابانى آموزگار دبستان پهلوى گناوه اظهار میداشت چندى قبل شخصى به نام یوسف فاریابى که گویا فوق دیپلم میباشد به گناوه آمده و در مجلس ختمى که ظاهراً براى فوت یکى از اهالى و در واقع براى فرزند آقاى خمینى1 گرفته شده سخنرانى و مطالب حادى به نفع روحانیون و گروه به اصطلاح مجاهدین و علیه دستگاههاى مملکتى بیان نموده است. محمد بیابانى اظهار نمود بعد از خاتمه سخنرانى اهالى که در مجلس حضور داشتند یوسف فاریابى را در میان گرفته و او را خارج نمودند ولى آقاى بخشدار به اتفاق یک نفر دیگر او را تعقیب نموده و گویا قرار بوده یاد شده را به مقامات انتظامى تحویل بدهند.
نظریه یکشنبه ـ صحت خبر مبنى بر سخنرانى به نفع روحانیون افراطى در گناوه مورد تایید است لیکن سخنران جلسه شناخته نگردیده از این نظر همکاران مربوطه توجیه و برابر گزارش واصله سخنران آن جلسه شخصى به نام یوسف فاریابى بوده است علیهذا نسبت به تعیین محل سکونت و شغل و محل کار یوسف فاریابى اقدامات لازم معمول گردیده است و نتایج حاصله به موقع گزارش میگردد. دریائى
نظریه چهارشنبه ـ برابر تحقیقاتى که به عمل آمده یوسف فاریابى از اهالى بندر دیلم میباشد و اظهار مطالب تحریکآمیز نیز از جانب وى صحت دارد در صورت تصویب پس از شناسایى کامل نامبرده مشارالیه احضار و تحت تحقیق قرار گیرد. شاهنده
نظریه 16/ ﻫ ـ تایید میشود.
آقای مرعشی این شخص شناسایی شود 9 /11 /36
توضیحات سند:
1. آیتالله سید مصطفىخمینى، فرزند گرانقدر امام خمینى (ره) در آذرماه 1309 ﻫ ش (12 رجب 1349 هجرى قمرى) در شهر قم دیده به جهان گشود. او در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را از محضر اساتیدى چون حائرى، صدوقى، سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند. در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات بروجردى، امام خمینى و محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى نمود. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه طباطبایى و آیتاللّه سید ابوالحسن قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد. وى در حدود 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سر امام گام بر مىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود. بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب نمودند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجددا او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. در سال 1344 به همراه امام عازم نجفاشرف شدند. او مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله القواعد الحکمه، القواعد الاصولیه، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى دست راست امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت. وی در اول آبان 1356 به شکل مرموزی دار فانی را وداع گفت. بسیاری بر این اعتقادند که وی را به شهادت رساندهاند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر (علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از درگذشت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان به رغم مصیبت زدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند: «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلاللّه یؤتیه من یشاء».
ر.ک: شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک؛ تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، کتاب 1 صفحه 396