صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: حادثه کاخ مرمر

تاریخ سند: 11 اردیبهشت 1344


موضوع: حادثه کاخ مرمر


متن سند:

شماره: 6273 /304 تاریخ: 11 /2 /44 13440211
موضوع: حادثه کاخ مرمر

استوار دوم محمد نجاتى جمعى تیپ گارد شاهنشاهى در مورد وقایع روز 21 /1 /44 کاخ مرمر و تیراندازى سرباز وظیفه شمس‌آبادى اهل کاشان اظهار می‌داشت دو نفر سرباز نگهبان درب ورودى با شمس‌آبادى نسبت خانوادگى داشته و اهل کاشان بودند و جمعى پادگان باغشاه جزء تیپ گارد شاهنشاهى بودند و موقع تیراندازى این دو فرار می‌نمایند و بعد ازچند ساعت توسط مامورین دستگیر می‌شوند در بازجوئى مقدماتى اعتراف می‌نمایند که با سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادى همشهرى بوده و با پیشامد فوق فرار نمودیم در بازجوئى بعدى که از آنان به عمل آمده چگونگى را به طور وضوح بیان و اضافه نموده‌اند که این سه نفر سرباز در گروهانهاى مختلف تیپ گارد انجام وظیفه می‌نمودند و هر یک از طرف عبدالناصر1 با فدائیان اسلام2 ماموریت داده شده بود که نقشه خائنانه را به موقع اجراء بگذارند فعلا این دو سرباز مشغول دادن بازجوئى می‌باشند.
نظر مامور: 1 ـ عده‌اى از افسران و درجه‌داران ارتش اظهار می‌دارند افسر نگهبان و رئیس پاسدار وقت از این موضوع مطلع بودند زیرا بعد از چند ثانیه از وقوع حادثه پاسدار از پشت سر سرباز خائن و متجاوز را بتقل می‌رساند در صورتی که ممکن بود او را زنده دستگیر سازند و یا این که از کمر به پائین او را مضروب می‌ساختند و بپاى میز محاکمه و بازجوئى می‌آورند و در نتیجه محرک معلوم می‌گردید.
2 - عده دیگر از افسران و درجه داران اظهار می‌دارند این عمل خائنانه از طرف مالکین بزرگ بوده که املاک آنان مشمول قانون تقسیم اراضى گردیده است بهر جهت در ارتش گفتگوى زیادى در این مورد می‌شود و انچه مسلم است سرباز وظیفه رضا شمس‌آبادى از طرف فدائیان اسلام تحریک شده و ماموریت یافته است.3
نظر افسر عملیات به طوری که در محافل شایع است ماموریت را از طرف حزب منحله توده نسبت می‌دهند. 4

عیناً جهت استحضار ریاست بخش 313 ارسال می‎کرده‌اند.
فتوکپى ببخش 311 ارسال گردد.
اعضاى فدائیان اسلام را دستگیر نموده و نواب صفوى، سید محمد واحدى، مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبى را در بیدادگاه رژیم محاکمه و در سحرگاه 27 دى 1334 تیرباران کردند. و جمعى دیگر را به زندان‌هاى طویل‌المدت محکوم نمودند.

توضیحات سند:

1 ـ جمال عبدالناصر رهبر ملّى مصر است که در سال 1918 میلادى متولد شد. در جوانیش به خاطر دیدگاههاى خاص اغلب با معلمّان و اساتید خود در تعارض بود و او را از مدرسه و دانشگاه اخراج مى‌کردند. بالاخره با درجه ستوانى از دانشکده افسرى فارغ التحصیل شد. بدنبال جنگ 1948 اعراب و اسرائیل نارضایى عمومى از رژیم سلطنتى «ملک فاروق» در مصر فزونى گرفت و «ناصر» در 1956 به عنوان اولین رئیس جمهورى مصر زمامدار شد. او براى مبارزه با استعمار ریشه‌دار انگلیس، پرچم «پان عربیسم» را در سراسر خاورمیانه به اهتزاز در آورد و ایده‌هایش در راه "عرب وطنى" منشاء تحولات وسیعى در جهان عرب شد. در سال 1956 کانال سوئز را ملّى اعلام کرد. در سومین ه‍جوم اسرائیل در 1967 شکست خورد، امّا محبوبیت او در میان ملّت مصر مانع از قبول استعفایش شد. جمال عبدالناصر در 1970 میلادى در گذشت. ر. ک: سیماى نامداران، حسام الدین امامى، ص 328 ـ 329
2ـ فدائیان اسلام نخستین گروه مبارز اسلامى بود که رهبرى آن را روحانى شجاع و مجاهد شهید مجتبى نواب صفوى بر عهده داشت. فدائیان اسلام مشى مسلحانه را برگزیده بود و طى دوران فعالیت خود موفق به اعدام چند تن از مهره‌هاى اصلى رژیم و مدافعان منافع غرب در ایران شدند، از جمله سپهبد رزم‌آرا نخست وزیر، عبدالحسین ه‍ژیر، احمد کسروى، حسین علاء. سرانجام رژیم شاه در سال 1334 اعضای فدائیان اسلام را دستگیر نموده و نواب‌صفوی، سید محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی را در بیدادگاه رژیم محاکمه و در سحرگاه 27 دی 1334 تیرباران کردند. و جمعی دیگر را به زندان‌های طویل‌المدت محکوم نمودند.
3 ـ هنگام وقوع جریان 15 خرداد 1342، نیز شایع شده بود که جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت و رهبر ملى مصر به علت اختلافاتى که پادشاه ایران داشت در تحریک و به وجود آوردن آن واقعه دخالت داشته است.
اختلاف نظر جمال عبدالناصر با شاه از سال 1339 (1960) آغاز شده بود. در آن زمان ناصر موضوع به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران را بهانه قرار داده بود و رابطه کشور خود با ایران را قطع کرده بود. بر اساس چنین انگیزه‌اى بود که عبدالناصر براى نخستین‌بار در ژوئیه 1960 در شهر اسکندریه با اهانت‌آمیزترین سخنان، شاه را مورد حمله قرار داد و به این بهانه که ایران به تازگى اسرائیل را به رسمیت شناخته است دستور تعطیلى سفارت ایران در قاهره را صادر کرد. همزمان با قطع روابط سیاسى مصر با ایران، شیخ محمد شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر به عنوان «مظهر روحانیت اسلامى»در صحنه اختلاف سیاسى شاه و ناصر ظاهر شد و طى تلگرافى به شاه نگرانى عمیق جامعه روحانیت را از به رسمیت شناختن کشور اسرائیل توسط ایران اعلام کرد. همراه با این تحریکات در داخل ایران نیز زمزمه‌هاى ناخشنودى برخى از مذهبیون افراطى به گوش رسید. یوسف مازندى، ایران ابرقدرت قرن، ص 461 و 462
اتهام همکارى با عبدالناصر در ماجراى 15 خرداد 42 و سوء قصد به شاه در سال 44 بى‌اساس بوده و هیچ‌گونه تماس یا همگامى و رابطه‌اى وجود نداشت مگر این که اغلب مردم ایران و به ویژه روحانیان نسبت به مردم مصر و اعراب به دلیل گرفتاریهایى که با اسرائیل داشتند ابراز همدردى مى‌کردند و این به سائقه هم دینى بود. در عین حال نمى‌توان انکار کرد که اعراب متأسفانه به رغم سوابق طولانى همسایگى هم دینى و علائق و مناسبات کهن ناشى از زندگى در یک منطقه گهگاه در گذرگاههاى تاریخ نسبت به ایرانیان، نامهربانیهایى نشان داده‌اند که در طى بیست سال پس از انقلاب اسلامى ایران نیز شاهد آن بوده‌ایم.
4ـ هدف از القاء چنین شبهاتى صرفاً بدین خاطر بود که وانمود شود مخالفین رژیم تنها مارکسیستها هستند، یعنى کسانى که در ارتباط با بیگانگان بوده و از آنها دستور مى‌گیرند. طبیعى است که چون سابقه جنایت و خیانت این گروه‌ها از بدو تأسیس برهمگان روشن بود در صورتى که یک شخص یا یک جریان بدانها منسوب مى‌شد به راحتى مى‌توانست مورد سرکوب رژیم قرار گیرد و بدون کوچکترین اعتراضى از طرف مردم، نابود شود. گذشته از این شاهنشاه اسلام پناه؟! که خود را مدافع اسلام و مسلمین مى‌دانست و معتقد بود که به یک مأموریت خدایى برگزیده شده نمى‌توانست اعلام کند که مهم‌ترین دشمنان او همین مسلمانان به پاخاسته هستند که نه فقط هیچ گونه وابستگى به قدرتهاى بیگانه ندارند بلکه با آنها نیز همزمان با وى اعلام مقابله و مبارزه نموده‌اند.

منبع:

کتاب ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 198

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.