بازجوئی از آقای هژبر یزدانی
متن سند:
س ـ آقای هژبر یزدانی باتوجه به گزارش مورخ 4 /11 /54 جنابعالی
تقدیمی به دفتر جناب آقای نخست وزیر که در آن اشاره نموده اید که دکتر یگانه
به علت اختلافاتی که با جنابعالی داشته اعتبارات بانکی جنابعالی را در بانک
ملی و برخی از بانکها بسته، ضمن توضیح کافی در مورد علت اختلافات خود با
آقای دکتر یگانه میزان اعتبارات و اسامی بانک ها را مرقوم فرمائید.
ج ـ در اسفند ماه یا بهمن ماه
سال 52 ـ منزل دکتر حسین
شرافت مدیر عامل سابق
بانک بیمه بازرگانان واقع در
خیابان فرانسه توسط
اینجانب خریداری شد و بعد
از دو روز از طریق بانک
مرکزی، آقای دکتر یگانه
بنده را احضار نمودند و
گفتند چرا منزل دکتر شرافت
را خریده ای و بعد از
بحث های زیاد و ارائه شده
که هیچ اشکالی از لحاظ
امنیتی نداشته است و
خریداری به ایشان ارتباطی
ندارد مسئله منتفی شد.
چندی بعد بنابر اعلام بانک اصناف ایران (ایرانشهر فعلی) را خریداری نمودم و
حدود 75% ـ آقای دکتر یگانه گفتند سرمایه از دو میلیون آن وقت بانک باید به
سیصد میلیون تومان ازدیاد گردد.
به هر صورت بنده در حدود 35% از سهام جدید آن را خریداری نمودم.
ایشان بر
خلاف قوانین جاری مملکتی با تهدید به بانک ها و اعمال نفوذ به اعتبارات
اینجانب صدمه زدند از جمله حسابی که در بانک ملی فردوسی در حدود سیصد
و پنجاه میلیون تومان آن جا داشتم به مبلغ پنجاه میلیون تومان تقلیل پیدا نمود و
یا در بانک صنایع اموال که حدود چهل و پنج میلیون تومان استفاده می شد.
کاملاً
ورایز گردید و هم اکنون در بانک صنایع اعتباری ندارم ـ تمام مدیران بانک های
ایران و فردوسی را خود آقای یگانه مورد بازخواست قرار می دادند که چرا اعتبار
یزدانی را قبول می کنید ـ بنده در فروردین ماه دیگر با بانک ملی کارم کمتر شد و
تقریبا به حد معمولی ـ در حدود اعتبار موجود باقی ماند.
س ـ توضیح بفرمائید چرا دکتر یگانه از این که جنابعالی خانه حسین شرافت را
خریده بودید ناراحتی می ورزید.
توضیح بفرمائید آیا با آقای
یوسف خوش کیش نیز
اختلاف دارید یا خیر؟ در
صورت اول مشروحا علت
اختلاف خود را با آقای
خوش کیش مرقوم دارید.
ج ـ آقای دکتر یگانه اظهار
نمودند که خانه شرافت
روبروی مهمانسرای بانک
مرکزی است و منزل را برای
بانک لازم داشتم و پسر دکتر
شرافت به ما بدهکار بود ـ
بنده اظهار داشتم خانه به نام
دخترش بود و در سند این
معامله رهنی واقع نشده بود.
شخص دکتر یگانه مرد
لجباز و خود سری است.
دوما مرقوم فرمودید که با آقای خوش کیش اختلافی
دارم یا نه ـ بنده با شخص ایشان اختلافی نداشتم و خیلی دوست بودم ایشان نیز
خلاف مقررات بانک ملی و بدون رعایت ضوابط کارهای اینجانب و اعتبارات
بنده را قطع نمودند در صورتی که کسانی که در سطح اینجانب و یا کارهای
کمتری دارند مبالغ خیلی زیادتری استفاده می نمایند ـ و کار استفاده از اعتبارات
بانک ملی [ناخوانا ]مؤسسات و کارخانه ها و یا شرکت هایم کارشان از پا افتاده
است و بدون علت و سبب [ناخوانا] با بنده و کارهایم اشکال تراشی می نمودند
بعدا متوجه شدم که ایشان [ناخوانا] دارند.
س ـ در گزارش خود نوشته اید که شخصی به نام عباس سرافراز که معروف است
واسطه و دلال آقای خوش کیش نزد تجار و بازرگانان است تمام اعتبارات مردم
را درست می کند.
لطفا دلایل و مدارک خود را در این زمینه ارائه نموده و بازگو
فرمائید و اسامی تعدادی از افراد را که آقای سرافراز بوسیله آقای خوش کیش
برای آنها اعتبار داده است موضوع را مرقوم دارید.
ج ـ در مورد آقای سرافراز سؤال فرمودید تمام تجار تهران و اکثر کارمندان
عالیرتبه بانک از روابط
آقای خوش کیش و ایشان
اطلاع دارند و چنانچه
محرمانه به صورتی که
متوجه نشوند از
دستگاههای دولتی سؤال
شود همه اظهار خواهند
داشت که نامبرده هر
گرفتاری که آقای
خوش کیش داشته مرتفع
می نمایند.
در مورد اسامی افراد مرقوم
فرمودید که چند نفر به یادم
است ـ چون در کار تجارت
اعتبارات افراد به منزله رشته
و سیاست اقتصادی مردم
است بنده اسم کسی نمی برم ولی شما می توانید به طور غیر مستقیم از هر کس که
فکر می کنید اعتبار و مدرکی در بانک ملی داشته باشد سؤال بفرمائید.
در مورد مدارک رسیده آقای سرافراز نظر به اینکه بنده در عرایض نوشته ام ـ
چک های موجود سند روشن می باشد.
س ـ جناب آقای یزدانی جنابعالی در عریضه تسلیمی خود به دفتر جناب آقای
نخست وزیر در مورد غلام عباس سرافراز نوشته اید که این شخص دلال آقای
یوسف خوش کیش است و کار اعتبار تجار را درست می کند در حالی که از بردن
نام این تجار که کار اعتباری آنهایی که بدست سرافراز و خوش کیش درست شده
خودداری می نمائید با توجه به اینکه موضوع تحت رسیدگی است لطفا اسامی
چند نفر از این افراد را مرقوم فرمائید.
ج ـ [ناخوانا] اختلاف آقای میراشراقی با آقای خوش کیش ـ [ناخوانا ]اعتباری
یکی خوش کیش تصویب نمودند واسطه اکثر آنها سرافراز بوده است بدین وسیله
آقای غلامعلی خمسوری که تا بهار چک شعبه مرکزی را به [ناخوانا ]و استانها
برده اند حضورتان معرفی می شود تا اطلاعات جامع و کاملی در زمینه سوء
استفاده های خوش کیش به
شما ارائه دهد.
س ـ شما در درخواست
خود عنوان کرده اید که
تقاضای اعطای اعتبار را
خود آقای خوش کیش
دیکته نمود و شما نوشتید
توضیح دهید که در کجا در
حضور چه کسانی و در چه
تاریخ این عمل انجام شد و
چه دلایلی در این مورد
دارید.
ج ـ در حضور ایشان در
دفترشان اظهار نمودند که
اعتبار ترا در شعبه مرکزی
خواهم داد و گفتند به چه
حوزه هایی بنویسم برای تقاضای اعتبار برای شرکت های دیگر.
آقای عباس
سرافراز نامه را که ایشان می گفتند نوشته و سپس به آقای انهاری دادند پاکنویس
شود ولی به خاطر ندارم در کجا بوده که پاکنویس اش را آقای انهاری به آقای
سرافراز داده اند که به آقای خوش کیش بدهد.
س ـ شما در گزارش خود نوشته اید که در اثر اختلافاتی که با آقای یگانه
داشته اید اعتبارات شما را یک مرتبه قطع نموده اند در صورتی که طبق تحقیق
اعتبار شما در شعبه فردوسی به تدریج قطع شده است اگر در سایر شعبات و
بانک ها در یک مرحله تمام اعتبارات شما قطع شد روشن بفرمائید در کدام
شعبات و در چه تاریخ.
ج ـ در بانک ملی فردوسی بنده تمام اعتبارات خود را از پانزدهم اسفند تا آخر
اسفند معاف بودم فقط در روز 28 /12 /53 این مبلغ یک صد و پنجاه میلیون
تومان معاف نمودم علت آن این بود که چک های تضمینی اینجانب موجود در
بانک را تاریخ گذاشتند و به دستور خوش کیش در آخرین [ناخوانا] چک ها
بانک ها را وصول نمودند.
س ـ مشروحا توضیح
بفرمائید چک های شماره
333331 به تاریخ
25 /8 /1354 به مبلغ سی
میلیون ریال در وجه حامل و
چک 333332 به تاریخ
26 /8 /54 در وجه حامل به
مبلغ بیست میلیون متعلق به
جنابعالی است یا خیر این
چکها را به چه منظور
کشیده اید و در اختیار چه
کسی و به چه منظور قرار
داده اید و از طرف چه کسی
پشت نویسی شده و چه طور
شده مجددا به دست شما
رسیده است.
ج ـ بعد از ملاقات در دفتر آقای خوش کیش ـ آقای سرافراز به من مراجعه
نمودند و گفتند که آقای خوش کیش توقعاتی از شما دارند بنده مبلغ سی میلیون
ریال چک دادم فرداش باز اظهار نمودند مبلغ مزبور کم است در نتیجه بنده مبلغ
بیست میلیون ریال دیگر دادم چک ها هر دو فقره در وجه حامل بود.
آقای خوش کیش تلفنی با من تماس گرفت و من رفتم دفترشان به بنده اظهار
نمودند که چک هایی به مبلغ 3 یا 5 یا ده میلیون تومان به سرافراز داده اید بنده
گفتم درست است ایشان تعارف نمودند که بنده نظری ندارم و از محبت شما
ممنونم من به ایشان گفتم چک ها نزد سرافراز است و هر وقت شما لازم داشتید
پس می گیرم ـ و مطلب با تعارف تمام شد.
فردای آن روز در شعبه مرکزی مبلغ سیصد میلیون ریال به من دادند و روز بعد دو
فقره چک را برای وصول شعبه میدان فردوسی فرستادند بنده با تماس با ایشان
اظهار نمودم که باید تمام اعتبار قطع شده به من پرداخت گردد تا شما چک ها را
وصول نمائید.
آقای سرافراز در ملاقات با من گفتند که آقای خوش کیش با مبلغ پنج میلیون
تومان موافق نیستند باید ده
میلیون تومان بدهی دلیلش
را پرسیدم گفتند که شما در
ملاقات با آقای
خوش کیش، ایشان مجددا
به شما گفتند که 3 یا 5 یا 10
میلیون تومان چک به
سرافراز داده اید گفتم بلی
درست است چنین
جمله ای گفتند که مد نظرشان
روی ده میلیون تومان است ـ
بنده هم ناچارا از ایشان
خواستم چک های مرا پس
بدهد و من اعتبار
نمی خواهم.
روز 29 /8 /54
آقای قائمیان به تلفن کردند
و اظهار نمودند شما باید سی میلیون تومان را پس بدهی و تا این تاریخ تعدادی از
چک های متفرقه و غیره شما به حساب رفته است بقیه را باید زودتر واریز کنید
من به آقای خوش کیش تلفن نمودم که آقا این چه اعتباری که دادید و باید سه
روزه پس بدهم ـ گفتند علتش را خودت بهتر می دانی و تلفن را قطع نمودند.
بنده در تاریخ 30 /8 /54 بابت سی میلیون تومان باقیمانده وجه نقد به مبلغ 190
یا 195 میلیون ریال چک بانک صادرات دادم که تاریخ اول یا دوم آذر ماه و به
حساب جاری 85113 بانک ملی مرکزی واریز شد.
چک ها نزد آقای عباس سرافراز پشت نویسی شد و به وسیله آقای انهاری از ایشان گرفته شد.
در یکی از شب ها از یکی از افراد مؤثر مملکت از ایشان (عباس سرافراز) سؤال نمودند که چک ها را به چه
منظور گرفتی ـ گفت می خواستم در بانک ملی خرج کنم.
آن فرد از ایشان سؤال نمود آقای خوش کیش اگر نظری نداشتند از کجا فهمیدند که شما چک از یزدانی
گرفته اید گفتند که من به ایشان گفتم دوباره سؤال شد چه جواب دادند.
آقای سرافراز گفت آقای خوش کیش اظهار نمودند چک ها را پس بده ـ سؤال شد پس چرا چک ها را به
منزل یا به بانک ملی فردوسی بردید ـ درست جواب ندادند و از جواب دادن عاجز ماندند ـ و نیز بابت
حق الزحمه آقای سرافراز چک به مبلغ دو میلیون ریال به ایشان دادم که بعدا مبلغ پانصد هزار ریال نقدا به
حساب اینجانب واریز کرده اند و یک چک به مبلغ یک میلیون و پانصد هزار ریال نیز به من دادند که
فتوکپی آن تقدیم شده است.
س ـ پانصد هزار ریال را چه کسی به حساب جنابعالی واریز نمود و بقیه را چه کسی توضیح بفرمائید این
دویست هزار تومان پول نقد بود یا چک در کجا در حضور چه کسانی و در چه تاریخ به عباس سرافراز و به
چه منظور پرداخت نمودید.
ج ـ درست نمی دانم که چه کسی مبلغ پانصد هزار ریال را به حساب اینجانب واریز نموده چون رسید آن را
به من دادند و چنانچه سرافراز گفت که پولی که به معاون شعبه مرکزی به علت کار به شما داده بودم به
حساب شما واریز شد و وجه دویست هزار تومان را نقدا به ایشان در سالن شعبه مرکزی دادم، آقای
انهاری هم بودند و یک کارورز آنجا که پول آورده بود حضور داشت نام معاون شعبه مرکزی مرزبانی است
و شنیده ام که برادرش با آقای سرافراز کار می کند.
س ـ با تحقیقی که از بانک ملی به عمل آمد اصولاً در چند ماه اخیر اعتباری برای جنابعالی باز نشده تا در
اثر کم بودن وجه چک پرداختی به آقای سرافراز مسدود و یا اعتبار آن قطع گردد بلکه جنابعالی حدود
100 میلیون تومان چک و سفته در بانک داشته اید و رئیس شعبه مرکزی به نام قائمیان به جنابعالی مانند
سایر مشتریان دیگر بانک ملی سی میلیون تومان به صورت «اوردرافت» پرداخت تا شما پس از چند روز
واریز نمائید با این ترتیب ملاحظه می فرمائید مسئله ایجاد و یا اعطای اعتبار در بین نبوده موضوع را
مجددا بیان بفرمائید.
ج ـ 1ـ بنده احتیاج به اعتبار جدیدی نداشتم چون اعتبار پایه بانک ملی فردوسی داشتم مبلغ پانصد
میلیون ریال اعتبار طی یک فیش که در اعتبار اصلی بود که طبق تعرفه بانک باید با مشتری معامله شود ـ
پس بنابراین احتیاج به صدور کارت اعتباری جدید نبود و آقای خوش کیش می گفتند چون شعبه مرکزی
است در این شعبه استفاده نکن.
2ـ هر اعتبار که باید پرداخت شود و کمتر می شود بانک برای پوشش
اعتبار باید اسناد دولتی تجارتی و یا وثیقه ملکی داشته باشد چون قرار بود که اعتبار در شعبه مرکزی
استفاده شود و بنده در حدود یک صد میلیون تومان اسناد دادم که بعدا با دادن وصولی بیشتر تا از این
اعتبار استفاده نمایم ضمن این که افراد اعتبار دارند باید پوشش دولتی در بانک تکمیل باشد تا بتوانند
استفاده کنند بنده نیز به همان علت یک صد میلیون تومان وصولی [ناخوانا] داده بودم اما آقای قائمیان
اظهار می دارد که خودشان داده اند ـ ایشان چنین اختیاری ندارند و بدون اجازه مدیرکل پول بدهد.
چون
همان روزی که به من سی میلیون تومان را دادند ایشان گفت با معاون که در بانک ساختمان جلسه داشتند
اجازه خواستند تلفنی ایشان گفتند که آقای مدیرکل امروز شرفیاب است پس نمی شود با ایشان تماس
گرفت.
و بعد با ایشان از بانک ساختمان تماس گرفت و آقای قائمیان اجازه پرداخت دادند.
س ـ شفاها اظهار داشتید که آقای خوش کیش از طریق دریافت حق الزحمه به منظور پرداخت این نوع
اعتبارات دارای ثروت هنگفتی در داخل و خارج از کشور می باشد لطفا اطلاعات خود را در این زمینه
مشروحا بفرمائید.
ج ـ خوش کیش دارای املاک فراوانی در شمال ایران و تهران است که اگر لازم باشد خود بنده صورت
املاک و اسناد ایشان را از ادارات ثبتی می گیرم و با تحقیق در شمال بنده صورت آن را می دهم.
ضمنا آقای سرافراز به طوری که می گفت ایشان در لندن ویلا دارد.
در نیویورک جزیره دارد.
[ناخوانا] یک
شرکت بزرگ با سهامی بزرگ در امریکا دارد و حدود یک هزار میلیون تومان پول دارد در خارج از کشور
که اکثرا آقای سرافراز پول ها را به خارج برده است (منظور پول آقای خوش کیش)
س ـ توضیح بفرمائید از ابتدا تاکنون جنابعالی در بانک ملی در شعبات مختلف چه مبلغ اعتبار داشته اید در
حال حاضر یعنی امروز 6 /11 /54 چه مبلغ در بانک ملی چقدر اعتبار دارید و چه مبلغ قبلاً توسط آقای
یگانه و خوش کیش اعتبار شما قطع شده و همین طور توضیح بفرمایید در سایر بانکها تا این تاریخ چه
مبلغ اعتبار دارید.
ج ـ در بانک ملی از سه الی 4 سال قبل حدود 300 الی 350 میلیون تومان شخصا از اعتبارات استفاده
می کردم ولی از اواخر اسفند ماه یعنی اوایل فقط پانصد میلیون الی پانصد و پنجاه میلیون استفاده شده
است.
در بانک صنایع حدود پانصد میلیون ریال استفاده می شد که واریز شده است در بانک های صادرات و
تهران و داریوش ـ ایران و ژاپن ـ بیمه ایران ـ شهریار و پارس و ایرانیان و بانک روس و ایران و تجارت
خارجی که از اکثر آنها استفاده شده است و تمام این اعتبارات مربوط به شخص اینجانب است و
کارخانه ها و شرکت های وابسته اینجانب در بانک ملی حدود یکصد و پنجاه میلیون تومان اعتبار دارند که
اکثر اعتبارات مزبور به صورت چند کارخانه ها به ارث به اینجانب رسیده است و از روز خرید تعدادی هم
کم شده است توضیحا قطع اعتبار مزبور در اسفند ماه بود که یک صد میلیون تومان تا اواخر اسفند ماه 53 ـ
در روز 28 /12 /53 ـ مبلغ یک صد و سی و پنج میلیون تومان و در فروردین ماه 54 ـ پنجاه میلیون تومان
پرداخت شده است.
س ـ شما در گزارش تقدیمی خود نوشته اید که نحوه تقاضای دریافت اعتبار توسط آقای خوش کیش
دیکته شده و شما نوشتید با توجه به فتوکپی تقاضاهایی که یکی به تاریخ 3 /9 /1354 و دیگری به تاریخ
20 /9 /53 می باشد و به رؤیت شما می رسد توضیح بفرمائید کدام یک را آقای خوش کیش دیکته کردند و
کدام به خط جنابعالی است و چرا تاریخ های آن متفاوت است و این تقاضاها را چه کسی برد و به بانک
تحویل داد و : به این ترتیب مسئله اعتبار سی میلیون ریال با توجه به تاریخ نمی تواند صحیح باشد.
ج ـ چون نامه ها به خط آقای انهاری بوده است من یادم نیست که تاریخ نامه چه بوده است.
نامه ها در آبان
ماه باید صادر شده باشد نامه اولی را آقای خوش کیش دیکته نمودند.
منبع:
کتاب
هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 51