متن سند:
اینجانب منوچهر فرزند ابوالقاسم شهرت آزمون شماره شناسنامه 148 صادره از
تهران متولد 1309 در تهران با کمال میل و افتخار1 قبول خدمت در سازمان
اطلاعات و امنیت کشور را نموده2 و با اطلاع کامل از قانون تشکیل سازمان
اطلاعات و امنیت کشور تعهد می نمایم :
1ـ از تاریخ قبول استخدام لااقل تا مدت پنج سال با رعایت تمام قوانین و
مقررات استخدامی ـ اداری ـ انضباطی ـ محاکماتی در سازمان مذکور (در هر
شغل و هر محلی که سازمان تعیین نماید) انجام وظیفه نمایم.
2ـ در اجرای اوامر و
دستورات رؤسا اطلاعات
کامل داشته و متعهد می شوم
در حفظ اسرار و اجرای
حفاظت منتهی مراقبت را به
عمل بیاورم.
3ـ در حفظ اموال و اشیاء و
وجوهی که برای انجام
خدمات یا مصارفی در
اختیار اینجانب گذارده
می شود منتهی مراقبت را
معمول داشته و در صورت
کسر یا نقصان علاوه بر
تعقیب قانونی ملزم بتأدیه
غرامت یا رد عین آن خواهد
بود.
4ـ این تعهد تا آخرین روزی که اینجانب در ساواک مشغول انجام وظیفه می باشم
به قوت خود باقی است.
5ـ چنانچه در خاتمه مدت تعهد و یا بنا به علل دیگری اینجانب از خدمت در
ساواک معاف شوم قسمت اخیر موضوع ماده 2 به قوت خود باقی خواهد بود و
اینجانب در هیچ موقع حق افشاء یا اظهار مطالبی را که از نظر ساواک ممنوع
می باشد نخواهم داشت و اگر در اجرای تعهدات بالا کوچکترین قصوری از
اینجانب مشاهده شود طبق قانون تعقیب شوم.
امضاء منوچهر آزمون
توضیحات سند:
1ـ لازم به ذکر است که هنوز
چند ماه از تشکیل ساواک
نگذشته است که منوچهر آزمون
همکاری را با این سازمان
مخوف آغاز می نماید.
2ـ سازمان اطلاعات و امنیت
کشور در سال 1336 شمسی
براساس قانون مصوب مجلس !
تأسیس شد و منظور این بود که
جای حکومت نظامی را بگیرد و
مقاومتهای در برابر رژیم را در
نطفه خفه سازد و مردم هم از
حکومت نظامی اظهار عدم
رضایت ننمایند.
اعمال ساواک
تنها در ارتباط با امنیت نبود
بلکه به مرور، در تمام شوؤن
کشور مداخله داشت و در واقع
قدرتی مافوق دولت بود.
بیست
سال عمر ساواک را می توان به
چهار دوره تقسیم کرد :
دوره اول ساواک: سالهای
1336 تا 1340، این سازمان
چهره خود را در ایران آشکار
می سازد، فرماندار نظامی
تهران تیمور بختیار که جنایاتش
زبانزد خاص و عام است در
رأس آن قرار می گیرد و آن را
سازمان می دهد.
عملیات
ساواک در داخل و خارج کشور
نیازمند تشکیلات وسیع بود که
در نظر گرفته شد و ریاست آن
عنوان معاون نخست وزیر را
پیدا کرد.
البته کمیسیون امنیت
اجتماعی هم با شکل قبلی و به
اضافه نماینده ای از ساواک به
کار خود ادامه داد.
ساواک به
اقتضای ارتباط دولت ایران با
آمریکا تحت تعلیم سیا قرار
گرفت.
بختیار سرانجام در سال
40 به علت تغییر جو سیاسی و
هم به علت رقابتی که در کسب
قدرت با شاه پیدا کرد و موافقتی
که با اقدامات رفرمی امنیتی
را نداشت، در عین این که
موفقیت خود را در دستگاه حاکم
حفظ می کرد، از ریاست سازمان
امنیت کنار رفت.
دوره دوم ساواک : این دوره
مقارن با سالهای انقلاب سفید
است و رژیم در اجرای نظریات
جدید آمریکا از خشونت مستقیم
ساواک کاسته، برخوردهای
خیابانی طبعا افزایش یافته است.
ریاست این دوره ساواک با
پاکروان است که در مقایسه با
تیمور بختیار و نصیری ملایم
بود.
دوره سوم ساواک : دوره سوم
ساواک که حدود سیزده سال دوام
یافت، مقارن با نخست وزیری
هویداست.
ساواک نقش درجه
اولی را در این دوره ایفا می نمود
و در مقابل جان مردم احساس
مسئولیت نمی کرد.
تیمهای تعقیب
و مراقبت ترتیب داد و هر کس را
به هر اتهامی دستگیر می کرد و
برای به دست آوردن اطلاعات به
شکنجه گاهها روانه می ساخت و
در عین حال با اعزام مأموران به
کشورهای مختلف شناسائیهای
همه جانبه ای را از افراد ایرانی
در خارج به عمل می آورد.
حقایق
مربوط به قساوتهای ساواک در
این دوره معروفیت جهانی یافت.
دبیرکل سازمان بین الملل عفو در
سال 1975 (1354) اعلام کرد :
کارنامه هیچ کشوری در جهان
سیاه تر از کارنامه ایران درباره
حقوق بشر نیست.
انتشار
گزارشهای سازمان بین المللی
عفو و کمیسیون جهانی
حقوقدانان در سطح جهانی ضربه
محکمی به رژیم وارد ساخت.
بر
طبق همین گزارشها، ساواک هر
کسی را که می خواست بازداشت
می کرد.
هیچ ضابطه و قانونی او
را محدود نمی ساخت.
ساواک
برای نگهداری اشخاص دستگیر
شده خود را محدود نمی دانست و
هیچ حقی برای بازداشت شده
قایل نبود.
قدرت ساواک مطلق و
کاملاً استبدادی بود و آزادانه به
اعمالی که عنوان جرم داشت
مبادرت می کرد.
شکنجه ساواک
به همه اقشار مربوط می شد،
مخصوصا روحانیونی که در
زعامت امام خمینی اصرار
می ورزیدند.
آیت الله سعیدی و
بعد آیت الله غفاری در دی ماه 53
به همین مناسبت با شکنجه به
شهادت رسیدند.
حوزه قدرت
ساواک تمام کشور بود و همین
ترتیب شکنجه در همه جا رواج
داشت.
وظیفه اصلی ساواک
شناسائی و از بین بردن همه
کسانی بود که به نحوی با
دیکتاتوری شاه مخالفت
می ورزیدند و در اجرای این
وظیفه تنها یک پلیس مخفی نبود
بخشی از سیاست ساواک در
تهدید متمرکز می شد تا مردم
بدانند چنین سازمانی بالای
سرشان هست.
از سال 1352
تهران مقر اداره مرکزی سیا در
خاورمیانه بوده است.
شاید به
همین مناسبت ریچارد هلمز،
رئیس پیشین سیا در سالهای 52
ـ 55 به مقام سفارت آمریکا در
تهران رسید تا دو شغل را در یک
منطقه اداره کند هارلدایرنبرگر
در نوشته خود «ساواک یا دوست
شکنجه گر غرب»، همکاری
وسیع ساواک را با پلیس مخفی
کشورهای دیگر توضیح و
اسنادی ارائه می دهد که اسامی
خارجیهائی که علیه رژیم ایران
می نوشتند یا به نحوی تظاهر و
عمل می کردند به ساواک
می رساندند.
ساواک در دوره چهارم : این
دوره مربوط به یکی دو سال آخر
رژیم است.
وقتی که فضای باز
سیاسی اعلام گردید و عمال
رژیم مدعی بودند به شکنجه
پایان داده اند، شاه ناصر مقدم را
به جای نصیری در رأس آن
گماشت، با وجود این که
سازمانهای بین المللی، این انکار
شکنجه را با گزارشهای خود
تکذیب نمودند، آنچه در مورد
ساواک گفته شد هرگز نمی تواند
معرف سازمانی باشد که در
سالهای طولانی قدرتی فوق
دولت بود و همه اصول دینی،
اخلاقی و قانونی را زیر پا
گذاشت و محیط وحشت و
بی اعتمادی را در ابعاد وسیعی
گسترش می داد.
بررسی وضع
ساواک در تاریخ معاصر، محتاج
تحقیقی مستقل است که به همراه
اسناد فراوان آن باید انجام و از
آن جهت مطالعه آن ضرورت
دارد که نسل حاضر و نسلهای
آینده همواره آگاه و بیدار بمانند
و ارزش آزادی و استقلال را به
واقع بشناسند و از یاد نبرند.
ر.ک : تاریخ سیاسی معاصر
ایران / سید جلاالدین مدنی /
ص 149 تا 163.
منبع:
کتاب
منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 3