تاریخ سند: 1 شهریور 1350
تشکیل جلسه حوزه 173 حزب ایران نوین
متن سند:
تاریخ: [1 /6 /1350]
تشکیل جلسه حوزه 173 حزب ایران نوین
روز 1 /6 /50 جلسه مذکور با شرکت حدود 12 نفر از اعضاء تشکیل گردید. در این جلسه، ولی قهرمانلو دانشجوی هنرهای دراماتیک و عضو حزب، ضمن حمله به عمل حزب ایراننوین در انتخابات اظهار داشت:
«در انتخابات حزب، قوم و خویش بازی موردنظر قرار گرفته و به فعالیتهای حزبی و شایستگی افراد توجه نشده است، ما همه برای بقاء کشور و اجرای منویات شخص اول مملکت اینجا جمع شدهایم و الّا حاضر نبودیم یک ساعت پا به حزب ایران نوین بگذاریم، دبیرکل، با اعمالی که روی قوم و خویش بازی برای انتخابات انجام داد، حیثیت حزب را لکهدار ساخت و مردم را نسبت به حزب بدبین نمود. نامبرده افزود رضا پیرزاده1 که سابقه دزدی دارد، چون رفیق و فامیل دبیرکل بود، به عنوان نماینده به مردم قوچان تحمیل گردید، رضا سجادی2 با سوابق ننگینش، به خاطر پیرنیا3 استاندار خراسان، از بجنورد نماینده شد.»
سپس محمد صفوی دانشجوی هنرهای دراماتیک گفت:
«دبیران حزب که به استانها و شهرستانها اعزام میگردند، همه از بیشخصیتترین افراد انتخاب شدهاند، به طوری که در بعضی از استانها مورد تمسخر مردم قرار میگیرند.»
ارزیابی خبر.
بیان مطالب فوق وسیله نامبردگان بالا صحت دارد.
توضیحات سند:
1. رضا پیرزاده فرزند اسماعیل در سال 1301ش در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا فوق لیسانس اداری ادامه داد. در خلاصه سوابق او آمده است: «دبیر دبیرستانها . کارمند سازمان بیمههای اجتماعی و معاون بیمارستان 500 تختخوابی . بازرس و معاون اداره بازرسی . بازرس در بازرسی نخستوزیری . مدیر ادارهی بیمارستان نیاوران . معاون انتشارات و رادیو و رئیس خبرگزاری پارس . رئیس دفتر و روابط عمومی سازمان برنامه . مشاور عالی وزیر کار . عضو کانون مترقی و مسئول تبلیغات حزب ایران نوین . نماینده مجلس شورای ملی . عضو کانون 98 حزب رستاخیز و عضو کلوپ روتاری . همکاری با ساواک در زمان تصدی ریاست خبرگزاری پارس از سال 1337 تا 1340ش . طبق اسناد موجود مکرر، وی از موقعیت و امکانات حزب ایران نوین سوءاستفاده داشته و روابط نامشروع برقرار کرده و دلال برپایی مجالس عیش و نوش و اعمال منافی عفت برای رؤسای حزب بوده است. رضا پیرزاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و در جرگه اطرافیان رضا پهلوی قرار گرفت که در این موقع نیز روابط ناشایست و فساد او زبانزد سلطنت طلبان گردید.
ر.ک: حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک . ج 4 . ص 204
2. رضا سجادی فرزند حاج میرزا مصطفی سرابی در سال 1299ش در خانوادهای روحانی در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا حدود دیپلم ادامه داد و مشاغلی از جمله: رئیس دفتر اداره نوغان . رئیس بازرسی و معاون اداره انتشارات و مطبوعات . بازرس بانک صنعتی و معدنی . عضو هیئت مدیره کاخانجات ونک . شهردار انتخابی مشهد، اصفهان، رشت، کاشان . بازرس امور اجتماعی استانداری خراسان . نماینده مجلس شورای ملی داشت.
رضا سجادی از حیث سیاسی طرفدار رژیم پهلوی و سیاست غرب و عضو حزب ایران، حزب ایران نوین، حزب رستاخیز بود و در تشکیلات فراماسونری لژ کسری نیز عضویت داشت. پدرش از رفقای قوام السلطنه بود و خودش اولین گوینده رادیو بود که در نوروز سال 1319ش نیز ضمن حضور در کاخ گلستان، پیام رضاشاه را پخش کرد. وی از افراد مورد اعتماد رزم آراء بود که نطق او مبنی بر «ملی کردن صنعت نفت، بزرگترین خیانت است» را در سال 1329ش در رادیو قرائت کرد و در جریان کودتای 28 مرداد 1332 نیز با سرهنگ رضا زاهدی که یکی از همراهان همیشگی اردشیر و فضلالله زاهدی بود، ارتباط داشت. وی در سال 1394ش از دنیا رفت.
3. باقر پیرنیا، فرزند ابوالحسن معاضدالسلطنه در سال 1298ﻫ ش در تهران متولد شد. وى پس از طى دوره ابتدایى و گرفتن دیپلم، به دانشگاه تهران راه یافت و از دانشکده علوم لیسانس ریاضى و از دانشسرایعالى لیسانس علوم تربیتى دریافت کرد و در سال 1319 در وزارت دارائى استخدام شد.
باقر پیرنیا از دوستان نزدیک علم بود که با حمایت او مناصب مهمى به دست آورد. نامبرده در وزارت دارایى در مسئولیتهاى مختلف از جمله، معاون پیشکارى استان نهم، سرپرست پیشکارى استان نهم، رئیس دارائى مشهد، نماینده ایران در صندوق بینالمللى پول و معاونت اقتصادى وزیر دارایى به کار پرداخت.
نامبرده همچنین در مشاغل دیگرى از جمله: استاندار استانهاى کرمان، خراسان، فارس، رئیس حسابدارى وزارت کار، رئیس حسابدارى وزارت امور خارجه، متصدى امور مالى و بازرگانى و اقتصادى دولت ایران در واشنگتن، مشاور اقتصادى وزیر امور خارجه، عضو هیئت امناء دانشگاه کرج و عضو هیئت امناى دانشگاه پهلوى شیراز مشغول به کار بود که در تمام این مسئولیتها اختلاسهای زیادى انجام میداد. وی در سال 1336 زمانى که معاون اقتصادى وزارت دارایى بود ساختمانهایى که شرکت دارسى براى وزارتخانه ساخته بود به اسم خودش ثبت کرد و در هنگام استانداریش در استان فارس با گرفتن پول و رشوه طرحهاى عمرانى را به افراد واگذار مىکرد. وی در زمان استانداری خراسان و مسئولیت بر آستان قدس، گرانترین زمینهاى متعلق به آستان مقدس امام رضا (ع) را بین دوستان و نزدیکانش مجانى بذل و بخشش کرد و قرآنهاى بسیار نفیس و گرانبهاى آستان قدس (ع) را به سرقت برد. با این وجود وی در سال 1348 به عنوان استاندار نمونه شناخته شد.
پیرنیا، مستغلات گران قیمتى در تهران و سوئیس خریدارى کرد و زنش که به قماربازی علاقه داشت تنها در یک مورد 200 هزار تومان باخته بود.
گفته شده است که وی در سال 1348 با تظاهر به روزهخوارى در ماه رمضان در حالت مستى به حرم رفته است.
ساواک در یک ارزیابى، نامبرده را فردى: سست اراده، بىحال، عیاش و ولخرج، شبنشین و تریاککش، در مقابل زن و مشروبات الکلى تسلیم و قمارباز معرفى کرده است.
مشارالیه نشان درجه 1 و 3 همایون و نشان تاجگذارى از محمدرضا پهلوى دریافت کرد و در حزب ایران نوین عضویت داشت. وی پس از انقلاب خاطراتش را با نام «گذر عمر» در سال 1382 منتشر کرد. وی در آستانه انقلاب اسلامی به آمریکا گریخت و در سال 1366ش درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 118