تاریخ سند: 14 اردیبهشت 1340
موضوع: دکتر احساناله نراقی
متن سند:
[ تاریخ:14 /2 /40]
موضوع: دکتر احساناله نراقی
دانشسرایعالی جهت صلاحیت ادامه خدمت نامبرده نظر ساواک را استعلام نموده است وی دارای سوابقی است که خلاصۀ آن از لحاظ عالی میگذرد.
1. در سال 1327 در دانشگاه ژنو وابسته به دسته کمونیستهای یهودی بود.
2. در سال 1328 در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست (مجارستان) شرکت کرده است.
3. در سال 1329 به علت فعالیتهای سیاسی (احتمالاً چپی) از فرانسه اخراج شده.
4. در سال 1330 ریاست گروه ایرانی را در فستیوال کمونیستی را در برلن به عهده داشته.
5. در سال 1334 با دکتر مرتضی فقیه که شوهرخواهرش است تماس داشته است.(دکتر مرتضی فقیه عضو سازمان تودهای اروپا بوده است.)
6. در سال 1335 از اعضای فعال حزب کمونیستی در سوئیس بوده که به منظور تبلیغ مرام کمونیستی فعالیت داشته و ضمناً با عناصر وابسته به حزب کمونیست سوئیس تماس داشته است.
وی در سال 1947 عازم سوئیس و در سال 1953 (26- 1331) مراجعت مینماید و در بازگشت خود به کشور معلوم نیست به چه علتی برای مدت شش ماه دولت فرانسه وی را به عنوان یک محصل برای انستیتوی علوم نفوس میپذیرد و از آن پس مشارالیه تا 55- 1957 (34- 36) در اختیار یونسکو به عنوان تحقیقات به خاورمیانه گسیل میشود در این مدت برای انجام منویات انجمن یونسکو به کشورهای لبنان. سوریه. عراق عزیمت و سپس به ایران باز میگردد در 25 /4 /37 هنگامی که به اروپای غربی مسافرت نموده بود طبق اطلاع واصله به نظر میرسد در ژنو با مظفر فیروز و رادمنش1 تماس داشته است. در 26 /2 /38 تقاضای مجله علوم اجتماعی مینماید که نتیجتاً قائم مقام ساواک با صدور امتیاز مجله موافقت و مرقوم داشتهاند که (صحیح است سوابقی داشته ولی بعداً به کلی از حزب کنارهگیری کرده است) اکنون دانشسرایعالی در مورد ادامه خدمت نامبرده از ساواک استعلام نظریه نموده و بخش 311 در مورد این شخص اظهار نظر کرده در صورتی که با نامبرده مذاکره شده و در طرح برسیهای مورد نظر از وی استفاده گردد بسیار مفید خواهد بود.
اینک ادامه خدمت نامبرده با توجه به سوابق وی و استفاده از او در امور اطلاعاتی موکول به امر عالی است.
برای توضیح بیاورید.
برای توضیح حضوراً به عرض رسید مقرر فرمودند آقای لیقوانی دربارۀ طرح بررسیهای مورد نظر حضوراً مذاکره نمایند...
توضیحات سند:
1. رضا رادمنش: فرزند موسی لاهیجی، در سال 1283ش در خانوادهای ملاّک در لاهیجان به دنیا آمد. در مدرسه دارالفنون به وسیله ایرج اسکندرى که آن هنگام دانشجوى حقوق بود، به تحصیل پرداخت و در نوجوانى به همراه گروه خالو باقرخان، در نهضت جنگل شرکت داشت. پس از اتمام تحصیلات متوسطه، در زمره دانشجویان اعزامى، به فرانسه رفت و تحصیلات خود را با مدرک دکترا در رشته فیزیک به پایان رساند. پس از مراجعت به ایران، در دانشسرای عالی و دانشکده علوم به تدریس مشغول شد. در سال 1316 به همراه «گروه رشتىها» دستگیر و با گروه 53 نفر محاکمه و به 5 سال زندان محکوم گردید، ولی در سال 1320 مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
رضا رادمنش، از ابتداى تأسیس حزب توده، عضو کمیته مرکزى حزب توده بود و در کنگره دوم حزب در سال 1327 به عنوان دبیر اول حزب انتخاب گردید. در پى دستگیرى عدهاى از اعضای کمیته مرکزى در سال 1327ش، براى مدتى مخفى شد و سپس از کشور خارج و به شوروى رفت و در سال 1336ش، به اتفاق سایر اعضای کمیته مرکزى و کادر حزبى، از شوروى به آلمان اعزام و در لایپزیک ساکن گردید.
رادمنش از سران و مؤسسین حزب توده، نماینده حزب توده از لاهیجان در دوره چهاردهم مجلس شوراى ملى و از تشکیلدهندگان فراکسیون توده در مجلس و اولین دبیر اول حزب توده از 1327 منتخب کنگره دوم که تا پلنوم چهاردهم حزب 1349 رهبرى حزب را به عهده داشت.
وى تا سال 1349 همچنان به عنوان دبیرکل حزب ابقاء شد. حزب توده در دوران دبیرکلى رادمنش دچار فراز و نشیبهاى متعددى، بالاخص در دهه چهل گردید که ساواک، با نفوذ در حزب، ضربات مهلکى بر آن وارد آورد و همین مسائل، موجب عزل رادمنش از دبیر اولى حزب گردید.
رادمنش پس از عزل از دبیر اولى، کماکان به عنوان عضو کمیته مرکزى در حزب باقى ماند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358ش، براى مدت کوتاهى به کشور مراجعت و با اعضای حزب ملاقات و مذاکره کرد.
رضا رادمنش در بهمن ماه سال 1362ش، در سن 78 سالگى در آلمان شرقى درگذشت. احسان طبرى در خاطرات خود پیرامون وی مىنویسد: «رادمنش مدت 20 سال در خارج، دبیر اول و صدر سازمان حزب در خارج بود. چون وى فردى لافزن و متفرعن بود، از این جهت، به دوست دوران جوانى خود، منوچهر اقبال شباهت داشت. در دوران همکارى با عباس شهریارى نیز، رادمنش تنگنظرى و عُجب و خودفریبى خویش را به منصه ظهور آورد. عباس شهریارى با بازى مخالفت با کیانورى، توجه و محبت رادمنش را به خود جلب کرد. بنا به دستور ساواک، عباس شهریارى رادمنش را مورد تملقهاى ظریفانهاى قرار مىداد و معمولاً از ... دو دکتر، در داخل نهضت صحبت مىکرد. یکى دکتر ارانى ـ و دیگرى دکتر رادمنش ـ این «تعارف» مهمى براى رادمنش بود.»
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 63