تاریخ سند: 9 خرداد 1345
موضوع: کارگران خباز
متن سند:
از: 20ﻫ تاریخ:9 /3 /1345
به: 322 شماره: 5097 /20ﻫ
موضوع: کارگران خباز
در تاریخ 9 /3 /45 عدهای از کارگران خباز به اتفاق اعضاء هیئت مدیره سندیکای خود به اداره کار استان مراجعه و کارگران شکایت داشتند که یک روز تعطیل در هفته که قرار بود از اول خرداد اجرا شود به مرحله عمل درنیامده و شکایتهایی در این مورد داشتهاند که به اداره کار تحویل دادهاند و همچنین اطلاع رسیده بود که عدهای از کارگران خباز در میدان فوزیه اجتماع و قصد مراجعه به اداره کار داشتهاند. م
نظریه:
اعضای هیئت مدیره سندیکا به ساواک احضار و ضمن مذاکره با آنان تفهیم گردید که قرار است مجدداً کمیسیونی در وزارت کار تشکیل و نسبت به رفع این منظور اقدام سریع به عمل آید. ضمناً به اقداماتی که وسیله این ساواک به عمل آمده کارگران از مقابل اداره کار و میدان فوزیه متفرق گردیدهاند و طی مذاکراتی که با مقامات وزارت کار به عمل آمده لازم است برای رسیدگی به این منظور مجدداً کمیسیونی با شرکت نمایندگان کارگران و کارفرمایان تشکیل و نسبت به این مسئله رسیدگی شود. مذاکراتی که با آقای خسروانی وزیر کار و آقای شهبازی1 نماینده نخستوزیر به عمل آمده عقیده دارند که کارفرمایان حاضر به اجرای طرح یکروز تعطیل میباشند و دیگر اشکالی در کار نیست ولی بطوریکه عملاً مشاهده میشود اجرای خواستههای کارگران تاکنون به مرحله عمل در نیامده است و کارگران عنوان مینمایند چنانچه تا روز شنبه 14 خرداد موضوع یک روز تعطیل عملی نگردد در سندیکا اجتماع و اعتراض خواهند کرد. م
توضیحات سند:
1. یدالله شهبازی، فرزند اکبر سال 1304 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته حقوق ادامه داد. در سال 1326 در وزارت دارایى استخدام و بدواً به سمت کارمند اداره مالیات منصوب شد و سپس به عنوان ممیز دایره تحقیق اداره آمار و اطلاعات مالیاتهاى مستقیم به کار پرداخت. در تاریخ 18 /3 /1330 بدون دادن استعفا از خدمت دارایى در شرکت ملى نفت (آغاجارى) به سمت کارآموزى لیسانسیه استخدام، در نتیجه از خدمت در وزارت دارایی معاف شد و تا 19 /12 /1342 در شرکت ملى نفت به مشاغل مختلف اشتغال داشت. در 28 تیر 1335 با پوران صنیعى ازدواج کرد. در آن مقطع که هویدا وزیر دارایى بود به عنوان مشاور به وزارت دارایى و پس از انتصاب هویدا به نخستوزیرى از تاریخ 10 /4 /1344 به نخستوزیرى مامور و در تاریخ 17 /10 /1345 به سمت معاون نخستوزیر منصوب شد و به علت سوءاستفاده از معاونت نخستوزیرى برکنار شد. با پیروزى انقلاب اسلامى از ایران گریخت و در لندن علیه جمهوری اسلامی با همکارانش دست به توطئه و خرابکارى زد. در مراکش با شاه مخلوع ملاقات و همکارى میکرد و با افسران اسرائیلى و دکتر المودى فرماندار سابق تلآویو و دیگر شخصیتهاى اسرائیلى رفتوآمدهاى نزدیک داشت. دادگاه انقلاب وى را مفسد فىالارض شناخته و غیاباً به اعدام محکوم کرده است.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 136
