تاریخ سند: 17 اسفند 1342
موضوع: اختلاف بین حسن میرمحمد صادقی و ابوالقاسم ماهرانی (مارانی)
متن سند:
شماره: 27118/س ت تاریخ:17 /12 /13421
موضوع: اختلاف بین حسن میرمحمد صادقی و ابوالقاسم ماهرانی (مارانی)
پس از استعفای حسن میرمحمد صادقی، موضوع در جلسه شورای مرکزی جبهه ملی توسط دکتر مهدی آذر مطرح گردید و چون در آن جلسه قرار بود هیئت رئیسه شورای مرکزی انتخاب شود و از طرفی جلسه اکثریت نداشت و درباره استعفای حسن میرمحمد صادقی میبایست اکثریت رأی میدادند، لذا استعفای میرمحمد صادقی بدون اینکه در مورد آن رأی گرفته شود یا کسی به عنوان موافق یا مخالف آن سخن گوید، مورد قبول ضمنی واقع شده است. این جریان به اطلاع میرمحمد صادقی رسید و وی که شخص بسیار خودخواه و مغرور میباشد، از آن ناراحت گردید تا اینکه اللهیار صالح او را احضار و از وی خواهش نمود که در جلسه شورا شرکت کند. میرمحمد صادقی به او پاسخ داده بود که من در شورا مخالفین زیادی دارم و ممکن است در صورتی که من در جلسه شورا شرکت نمایم یکی از آنان بگوید شما که استعفاء داده بودید چه طور شد که دو مرتبه در جلسه شرکت کردید؟
پس از آن مدتی اللهیار صالح و میرمحمد صادقی در مورد مسائل مختلف جبهه صحبت کردهاند و به توافقهائی هم رسیدند و صالح به او قول داده بود که در هیئت اجرائی از وجود شما استفاده خواهیم کرد تا اینکه صالح هیئت اجرائی را معرفی و میرمحمد صادقی متوجه شد که صالح به او دروغ گفته است. از آن به بعد مرتباً عدهای را نزد صالح میفرستاد تا به او تذکر دهند که (میرمحمد صادقی مرد مبارز و فداکاری است و دارای سابقه بسیار خوبی هم هست پس چرا شما از وجود ایشان آنطور که باید و شاید استفاده نمیکنید؟).
از جمله کسانی که برای این امر نزد صالح رفتند ابولقاسم ماهرانی بود که چندین جلسه با وی ملاقات کرده و در این ملاقاتها سخت تحت تأثیر اللهیار صالح قرار گرفته است، چنانکه از تمام اقدامات وی پشتیبانی میکند و این امر باعث گردید که بین میرمحمد صادقی و او کدورتی ایجاد شود و در اینجا نیز میرمحمد صادقی به حربه قدیمی خود یعنی تذکرات و گوشزدهای غیرمستقیم توسل جست و چند نفر از افراد سازمان جوانان از جمله کاظم فخاران و محمد جودار را نزد مارانی فرستاد تا با او صحبت کنند و اگر توانستند روی او تأثیر مثبت بگذارند. چند روز قبل افراد مزبور منجمله کاظم فخاران و خسرو اولیائی به منزل ماهرانی رفتهاند و ضمن مذاکراتی به وی گفتهاند که به نظر ما صحیح نیست شما دوست دیرینه و همرزم قدیمی خودتان را رها کنید و صالح را نگه دارید. ماهرانی پاسخ داده که انسان باید همیشه قضاوتهایش بدون غرض و تعصب باشد و حالا که اللهیار صالح دارد کار مثبت انجام میدهد، وظیفه همه ماست که از [او]پشتیبانی کنیم. ضمناً آقای میرمحمد صادقی در این اواخر همه ذکر و فکرش این است که عضو هیئت اجرائی شود، در صورتی که من معتقدم ایشان در مقام مسئولیت سازمان جوانان خیلی بهتر و مؤثرتر میتوانند خدمت کنند.
در این مورد افراد مدتی با هم صحبت کردند و پس از آن دسته جمعی به اتفاق ابوالقاسم ماهرانی به منزل میرمحمد صادقی رفتهاند ولی میرمحمد صادقی از منزل بیرون رفت و گفت من تا یک ساعت دیگر برمیگردم.
بعد از رفتن حسن میرمحمد صادقی، ابوالقاسم ماهرانی به فخاران گفت امشب ساعت 2030 در منزل ما جلسهای است که شما هم باید در آن شرکت کنید.
توضیحات سند:
1. در این روز (17 /12 /42)، اسدالله علم مجبور به استعفاء و حسنعلی منصور مأمور تشکیل کابینه شد. درخصوص اظهارنظر امام خمینی(ره) در اینباره، به نقل از یکی از تجار معروف بازار تهران گزارش شد: «آیتالله خمینی گفته است ما از رفتن دولت یهودی مسلک علم رضایت داریم ولی رفتن او برای ما کافی نیست بلکه باید به حساب اعمال دوره نخستوزیری او رسیدگی شود.» امام خمینی در آینه اسناد. ج 2. ص 410
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 147