پیشینه موضعگیری آیتالله شمسآبادی در برابر افکار انحرافی
متن سند:
پیشینه موضعگیری آیتالله شمسآبادی در برابر افکار انحرافی
سفر آیتالله شمسآبادی به قهدریجان و مقابله با افکار مهدی هاشمی و همفکرانش در حقیقت استمرار جبههگیری علمای اصفهان در مقابل تفکرات التقاطی فردی به نام غروی بود که مهدی هاشمی و همفکرانش از شاگردان وی به شمار میرفتند.
فردی که افکار و ایدههایی نامتجانس با مسایل مورد توجه علمای شیعه و همسو با تفکر وهابیت داشت و مرحوم شمسآبادی از جمله علمایی بود که برای جلوگیری از نفوذ افکار انحرافی او فعالیتهایی را انجام داده و توجه شاگردان فرد یاد شده را به خود جلب نموده بود تا جایی که تنی چند از شاگردان وی که از یاران مهدی هاشمی نیز به حساب میآمدند به منظور بحث و گفتگو با آیتالله شمسآبادی جلسات متعددی را در منزل و مسجد وی برگزار کردند و به بحث و طرح سؤالات مختلف پرداختند؛ اما از آنجا که شخصیت فکری آنها قبلاً شکل گرفته بود، این نشستها و مناظرات نهتنها تأثیری در کاهش فاصله فکری آنها با یکدیگر نداشت که به جدایی بیشتر آنها نیز منتهی گردید.
اسدالله شفیعزاده یکی از افرادی که در این جلسات شرکت میکرد و به بحث با آیتالله شمسآبادی میپرداخت فضای حاکم بر ذهن و فکر خود نسبت به آیتالله شمسآبادی را چنین ترسیم میکند:
«این زدوخوردها و اتهامات در من روح تنفر آفرید و در عنفوان جوانی خوشبینی مرا به روحانیت اسلام به بدبینی و عقده تبدیل ساخت، زیرا به من ثابت شد که آقای شمسآبادی با تحریک مردم عوام کوچه و بازار و تهمت زدن به استاد ما بدبینی ایجاد کرد و آنگاه اقدام به اهانت و خصومت ورزی نمود و سپس با ارسال نامههای تحکم آمیز به شخص او تصمیم به خورد [خرد] کردن شخصیت وی را گرفته بودند. این وضع به جایی رسید که دیگر قابل تحمل نبود و این عقده مدتها مرا رنج میداد و همین که این واقعیت تلخ را بیشتر لمس میکردم که چگونه سمپاشیهای آقای شمسآبادی مانع شیوع افکار آن شخصیت عالیقدر شده، عقدههای روحیام بیشتر مشتعل میگشت و به دنبال راه چاره میگشتم.»1
اسدالله شفیع زاده در بخشی دیگر از دفاعیات قبل از انقلاب خود در دادگاه به همفکری با محمدحسین جعفرزاده و تصمیم به بحث و گفتگو با آیتالله شمسآبادی اشاره میکند و میگوید:
« عقده ناشی از این حرج [هرج] و مرج و رسوایی تحت لوای دین را با چه چیز میتوان فراموش نمود؟ این عقده سالها و ماهها مرا به خود مشغول ساخته بود و از این که دوستی فداکار و یار مشفقی که بتوانم این عقده آتشزا را با او مطرح و بازگو کنم یافت نمیشد، سخت در خود میسوختم تا اینکه عین همین عقده و فشار روحی را در رفیق خود آقای جعفرزاده مشاهده نموده و به تدریج پس از ماهها مشورت و گفتگو هماهنگی کامل یافتیم و تصمیم بر این شد که شخصاً با او بحث و گفتگو کنیم»2
محمدحسین جعفرزاده نیز در سومین روز محاکمه «هدفیها» در قبل از انقلاب در پاسخ به پرسش سید محمد مرتضوی رئیس دادگاه به مسئله رفت و آمد خود و اسدالله شفیع زاده و محمد اسماعیل ابراهیمی قهدریجانی با آیتالله شمسآبادی اشاره میکند که بخشی از آن از این قرار است:
در اتهاماتی که به شما نسبت دادهاند آمده است که: شما گفتهاید که به منزل حجت الاسلام شمسآبادی رفته و با او مباحثاتی داشتهاید؟
جعفرزاده: دو جلسه در منزل آقای شمسآبادی با ایشان مباحثه کردیم که وضع محقر منزل ایشان ما را شیفته کرد و بر همان مبنا بود که به مسجد آقای شمسآبادی رفته و بعد از نماز صبح با ایشان مباحثه میکردیم.
مرتضوی: چند نفر بودید که برای مباحثه میرفتید؟
جعفرزاده: سه نفر بودیم که بیشتر با آقای شمسآبادی در مباحثه بودیم یکی من، یکی اسدالله شفیع زاده و دیگری محمد اسماعیل ابراهیمی قهدریجانی بود.3
محمدحسین جعفرزاده در ادامه جلسه دادگاه در سومین روز محاکمه در قبل از انقلاب مدت تردد خود و اسدالله شفیعزاده و محمداسماعیل ابراهیمی با آیتالله شمسآبادی را به منظور مناظره و مباحثه ده ماه میخواند:
رئیس: مگر مباحثه شما با آقای شمسآبادی چه موقعی شروع شد که میگویید وقتی هوا گرم بود با موتور میرفتید و وقتی هوا سرد بود با ماشین؟
جعفرزاده: در حدود شاید ده ماه طول کشیده بود که مباحثات ما ادامه داشت یعنی دو ماه قبل از تلف شدن شمسآبادی.4
توضیحات سند:
1- دفاعیات شفیع زاده در دادگاه سال 1356
2- همان
3- دفاعیات محمد حسین جعفرزاده در دادگاه سال 1356
4- همان
منبع:
کتاب
بنبست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 29