محترماً بدینوسیله یک نسخه از نامه سرگشاده کمیته مرکزی جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا به کمیته مرکزی حزب توده ایران بتاریخ ۱۵ خرداد ۴۳ را که اخیراً از اروپا به آدرس خلیل ملکی رهبر جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران فرستاده شده و از توزیع آن جلوگیری بعمل آمده است بپیوست تقدیم میدارد.
متن سند:
محترماً بدینوسیله یک نسخه از نامه سرگشاده کمیته مرکزی جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا به کمیته مرکزی حزب توده ایران بتاریخ ۱۵ خرداد ۴۳ را که اخیراً از اروپا به آدرس خلیل ملکی رهبر جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران فرستاده شده و از توزیع آن جلوگیری بعمل آمده است بپیوست تقدیم میدارد.
در مقدمه نامه مورد بحث چنین نوشته شده است: "این نامه در پاسخ بنامه سرگشاده شما خطاب بجامعه سوسیالیستهای ایران در اروپا بتاریخ ۱۵ اردیبهشت است. نامه شما بما این فرصت را میدهد که یکبار دیگر اندیشههای خود را درباره چگونگی همکاری و یگانگی همه نیروهای پیشرو و روشنبینی که در کار مبارزه با نظام تبهکار کنونی ایران هستند بیان کنیم تا بدین گونه از یک سو دشواریهائی را که تاکنون تحقق این همکاری و یگانگی را ناممکن ساخته است آشکار شده و از سوی دیگر پاسخ ما را به پرسشهای شما از هرگونه احتمال سوء تفاهم و سوء تعبیر برکنار دارد.
سپس بطور مجمل وضعیت اجتماعی بیست سال اخیر ایران و تلاشهائی که از جانب پارهای از دستجات سیاسی علیه حکومتها صورت گرفته است یادآور شده و در این زمینه نوشته است:
بیپرده و بیپیرایه باید گفت که در پیش آمدن اوضاع کنونی ایران و نامرادی و سیه روزی مردم آن همه گروهها و دستهها و احزاب و جماعاتی که در گذشته داعیه رهبری مبارزات مردم را داشتهاند بدلیل خطاها و اشتباهات (اگر نگوئیم خیانتهای) خود بدرجات و شدت و ضعف گوناگون سهیم و گناهکارند و در تعیین علل شکستهای جنبش ملی ایران هرگونه کوشش برای تطهیر یک دسته سیاسی بر رغم دستهها و گروههای دیگر تشبثی رسوا و مردود است..." و از این مقدمه نتیجه گرفته است که: " در بنیاد گذاری هرگونه جنبش و پیکار تازه برای برانداختن دستگاه حاکم ایران باید آگاهی بر اشتباهات گذشته و احتساب خطاهائی که ناکامیهای گذشته ملت ایران را ببار آورد و نیز جستجو و تعیین علل و ریشه آن اشتباهات و خطاها عاملی مهم و سخت در خور تأمل باشد..." و پس از ذکر مقدمهای مبنی بر این که از طرف جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا بین «کمیته مرکزی» و جامعه اعضاء حزب منحله توده تفاوت و مغایرتی قائل گردیده پرسشهای چهارگانه کمیته مرکزی حزب منحله توده را بدین ترتیب پاسخ گفته است:
"1- ما اکثریت یا جمع قابل ملاحظهای از اعضاء حزب توده ایران را در گذشته و حال معتقدان به «جهانبینی علمی و انقلابی مارکسیسم- لنینیسم» میدانستیم و میدانیم که هدفشان استقرار سوسیالیسم در ایران بوده و هست و به همین سبب در استوار کردن پیوندهای همکاری و همرزمی با آنان همیشه کوشا بودهایم و در این بار اخیر منجزّا" آنان را خطاب دعوت یگانگی خویش قرار دادهایم.
٢- ما اکثریت یا جمع قابل ملاحظهای از اعضاء حزب توده ایران را در گذشته و حال در شمار انقلابیترین و پیگیرترین مبارزان ملی «بر ضد امپریالیسم و ضد رژیم کودتا» میدانستیم و بیگمانیم که اعتقاد ایشان به «اتحاد همه نیروهای ضد امپریالیستی و ضد رژیم کودتا» به عنوان «کلید اساسی پیروزی» در مبارزه ملی اعتقادی صمیمانه و پاک و بیغش است و از همینرو در پی یگانگی با آنان برآمدهایم.
۳- ما یقین داریم که اختلافاتی که «بر سر مسائل ایدئولوژیک و سیاسی» بین اکثریت یا جمع قابل ملاحظهای از اعضای حزب توده ایران و جامعه سوسیالیستهای ایرانی ممکن است وجود داشته باشد قابل رفع و یا دست کم قابل تقلیل است.
بر اساس همین یقین با دلی پر آرزو دست رفاقت و اتحاد به سویشان دراز کردهایم.
۴- ما اعتقاد راسخ داریم که در راه تأمین پیروزی ملت خود در جهاد بر ضد ستم و بهرهکشی و «بنفع هدفهای مشترک و منافع مشترک» و برای تأمین یگانگی پیکار ملی «بر روی نکات فراوانی که چه در زمینه ایدئولوژیک و چه در زمینه سیاسی اتفاق نظر و یا نزدیکی» بین اکثریت یاجمع قابل ملاحظهای از اعضای حزب توده ایران و جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا وجود دارد میتوان تکیه کرد و «بجای حملات غیردوستانه و تشدید اختلافات در راه وحدت نظر و اتحاد» ما و اعضای حزب توده ایران کوشید.
چنین است اصول و مبانی روش ما در برابر اعضای حزب توده ایران.
اما سپس به دو روش متفاوتی که جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا در برابر «کمیته مرکزی» حزب منحله توده ایران و افراد «پیکره» آن حزب دارد اشاره کرده و آن را ناشی از تضاد در سازمان و ماهیت تشکیلاتی حزب منحله توده ایران دانسته و این تضاد را بر اساس عدم قابلیت دستگاه رهبری حزب مزبور در قبال فعالیتهای «توده حزبی» آن حزب بنیان گذارده و کوشیده است بین این دو گروه با توجه بدارا بودن هدفی مشترک مغایرتی را به ثبوت رسانیده و چنین نتیجه بگیرد که بین این دو جناح حزب منحله توده ایران هرگز تفاهمی وجود نداشته و افراد «توده حزبی» در حال حاضر ایمان و اعتقادی به کادر رهبری حزب مورد بحث ندارند.
بعد در باب این که «کمیته مرکزی» حزب منحله توده ایران طی بیست و سه سال فعالیت سیاسی خود با ارتکاب خطاهای بزرگ و جبرانناپذیر لطمات شدیدی به جنبش باصطلاح ملی وارد آورده چنین یادآور شده است: " چگونه میتوان از ما چشم داشت که دست دوستی سوی کمیته مرکزی حزب توده ایران دراز کنیم در حالی که این کمیته هنوز مانند گذشته- و بر رغم تجارب تلخ گذشته- پیروی مطلق از سیاست جدید شوروی و تصویب آن را با وجود تناقض آشکار با روش افراد حزب توده ایران در مبارزه با رژیم... آئین خود قرار داده است." و پس از ذکر شواهد و نظایر دیگری دال بر محکومیت و خیانت سران کمیته مرکزی حزب منحله توده ایران نوشته است "....هر چند ما سر آن نداریم که الزاماً افراد کمیته مرکزی حزب توده ایران را در مظان اتهاماتی از این گونه قرار دهیم لیکن نه فقط ما و اکثریت افراد حزب توده ایران بلکه ملت ایران- که در وهله نهائی مرجع اصلی همه سود و زیان کوششهای احزاب سیاسی است- سالهاست که خواهان آشکار شدن ریشه این رویدادهای دردناک گذشته است و تا آنجا که ما آگاهیم تا این لحظه کمیته مرکزی حزب توده ایران توضیحی رسا و پذیرفتنی در زمینه این پرسشها بدست نداده است."
در پایان بار دیگر جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا نظر خود را بر اساس اتحاد هر چه فشردهتر با اعضای حزب منحله توده ایران اعلام داشته و افزوده است که این پیشنهاد دعوت همکاری از اعضاء حزب توده ایران نه بمنظور مستحیل شدن سازمانهای حزب مزبور در تشکیلات جامعه سوسیالیستهاست بلکه این همکاری و تشریک مساعی بهر عنوان و در هر قالب که باشد از سوی جامعه سوسیالیستها قابل پذیرش خواهد بود.
محترماً این گزارش بمنظور ارسال بدفتر ویژه اطلاعات تهیه گردیده است مستدعی است در صورت تصویب مقرر فرمایند بدفتر مزبور فرستاده شود.
2 /4 /43
اداره دوم
بخش ۳۲۱
نظریه جامعه سوسیالیستهای خارج از کشور اعلام نظریهای که در پیوند با حزب توده دادهاند بسیار جالب و قابل بررسی است آیا اصل آن بمقصد (خلیل ملکی) رسیده است یا خیر؟ 2 /4
ارسال شود ضمناً بخش ۳۱۱ از جریان امر مطلع گردد 2 /4 /43
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 230