تاریخ سند: 11 شهریور 1340
موضوع : فعالیت جهت آزادی تیمسار علوی مقدم
متن سند:
اطلاعیه واصله حاکی است.
آقایان دکتر ارسنجانی1 و صلاحی (صلاح
الملک2) برای آزاد شدن تیمسار سپهبد علوی مقدم فعالیت می کنند.
وزیر کشاورزی در مورد آزاد شدن تیمسار علوی مقدم با وزیر دادگستری
صحبت کرده و آقای [نورالدین] الموتی3 نیز قول مساعد داده است.
بایگانی شود.
21 /6
بخش نظامی
گیرندگان : ساواک
توضیحات سند:
1ـ حسن ارسنجانی در سال
1301 ه.
ش در تهران در یک
خانواده روحانی به دنیا آمد.
پدرش سید محمد حسین
ارسنجانی یک روحانی اهل
ارسنجان فارس بود و در جوانی
به اتفاق خانواده به تهران
مراجعت کرد.
او 6 ساله بود که
پدر خود را از دست داد.
دوره
ابتدائی را در دبستان پهلوی و
دوره دبیرستان را در دارالفنون
و «سن لوئی» فرانسویها به
پایان رساند.
سپس وارد
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
شد و لیسانس گرفت.
وی در
شهریور 1320، وارد کار
روزنامه نگاری شد و روزنامه
«داریا» را منتشر کرد.
و در سال
1324 حزبی بنام «آزادی»
تأسیس کرد، اما کار او نگرفت و
در عین حال که تظاهر به
چپگرائی می کرد، در عرصه
سیاست عملاً راستگرا و متمایل
به انگلیس و امریکا بود و در
سال 1325، در زمان حزب
دمکرات قوام، جزء مؤسسان آن
بود.
و در کابینه سه روزه قوام
در سال 1331.
عنوان معاونت
نخست وزیر داشت.
ارسنجانی
در سال 1326، پس از رد شدن
اعتبار نامه اش یکبار دیگر به
کار روزنامه نگاری مشغول شد
و اداره روزنامه «دمکرات» از
طرف قوام به او واگذار شد.
در زمان سپهبد رزم آرا،
ارسنجانی، یکی از مشاوران او
بود و طرحی درباره تعاونی های
روستائی و فروش املاک خاصه
به کشاورزان به رزم آرا داد.
دکتر حسن ارسنجانی در 19
اردیبهشت 1340، در کابینه
دکتر امینی، به عنوان وزیر
کشاورزی معرفی شد و قانون
اصلاحات ارضی را تهیه و به
مورد اجرا گذاشت.
پس از آنکه
امینی استعفا داد او در مقام خود
ابقا شد.
اما پس از مدتی علم،
بنای ناسازگاری را با ارسنجانی
گذاشت و ارسنجانی 20 اسفند
1341، از وزارت کشاورزی
استعفا داد و در 17 فروردین
1342 او را به سمت سفیر ایران
در ایتالیا منصوب کردند.
ارسنجانی از عاملین انگلیسیها
در ایران بود و با نزدیک کردن
خود به شاه و آمریکائیها اقدامات
خود را به نفع انگلیسیها تمام
می کرد.
او که از سابق با مقامات
انگلیس در تهران مرتبط بود،
فردی غوغا سالار و بلواچی
معروفی بود که در جریان نهضت
امام خمینی، به همراه محمدرضا
پهلوی در چهارم بهمن 1341 به
قم رفت و در برابر حرم حضرت
معصومه (س) سخنرانی کرد و از
شاه، به عنوان حضرت ابراهیم،
حضرت موسی و حضرت عیسی
(علیهم السلام) نام برد و مخالفان
شاه را نمرود و فرعون نامید.
ارسنجانی در روز جمعه دهم
خرداد 1348 در اثر سکته قلبی
درگذشت.
2ـ احمد صلاحی معروف به
صلاح الملک، در 1272 ش در
تهران متولد شد.
تحصیلات
مقدماتی را در مدارس تهران به
اتمام رسانید و وارد مدرسه
علوم سیاسی شد و در 1291
فارغ التحصیل گردید و وارد
خدمت در وزارت امور خارجه
شد.
چندی عضو اداره محاکمات
بود.
بعد منشی کارگزاری
آذربایجان گردید.
اولین
مأموریت خارج از کشور وی،
نایب اولی کنسولگری عشق آباد
بود.
از عشق آباد به بغداد رفت و
همچنان نایب اول کنسولگری
بود.
در سال 1301، به وزارت کشور
منتقل شد.
اولین سمت وی در آن
وزارتخانه، رئیس اداره
تشکیلات بلدی بود.
بعد شهردار
اصفهان شد و چندی هم
شهرداری مشهد را عهده دار بود.
در 1307 از وزارت کشور به
وزارت معارف منتقل شد و به
ریاست اداره معارف و اوقاف
اصفهان و یزد منصوب گردید.
آنگاه خدمات دولتی را رها نمود
و با عنوان وکیل پایه یکم به
وکالت در دادگاهها پرداخت.
پس
از چندی مجددا به وزارت کشور
بازگشت و به ریاست اداره آمار
و ثبت احوال آذربایجان برگزیده
شد.
دیگر مشاغل وی در وزارت
کشور عبارت بود از : فرمانداری
قم و محلات، فرمانداری
کرمانشاه، فرمانداری همدان و
سرانجام به استانداری استان
پنجم معرفی شد و در 1328 ش،
پس از پایان مأموریت
استانداری به وزارت امور
خارجه منتقل گردید و ریاست
کتابخانه آنجا را برعهده گرفت و
پس از چندی بازنشسته شد.
احمد صلاحی، عضو
فراماسونری جهانی بود و از
جمله در لژ پهلوی عضویت
داشت.
3ـ نورالدین الموتی متولد سال
1281 ش در قزوین است.
وی
فارغ التحصیل کلاس قضائی بود
و کار قضائی را با سمت امین
صلح ناحیه تبریز در دادگستری
آغاز کرد.
وی مراتب ترقی را در
دادگستری بطور اداری طی کرد
تا قبل از وزارت، مستشار دیوان
عالی کشور بود.
وی که برادر
میرعماد الموتی از متهمین به
عضویت در گروه 53 نفر در زمان
رضاخان بود هیچ گونه ارتباطی
با هسته کمونیستی نداشت اما در
سال 1316 دستگیر و زندانی شد
و پس از شهریور 1320 به دنبال
سقوط رضاخان و آزادی گروه
53 نفر و تشکیل حزب توده،
الموتی به این حزب پیوست و
علاوه بر عضویت در کمیته
اجرائی به سمت دبیر کل و
عضویت کمیسیون نظارت و
تفتیش برگزیده شد.
پس از کنگره
اول الموتی هر چند دبیر اول
حزب بود و حق امضا داشت، ولی
رهبر حزب شناخته نمی شد وی
این وظیفه را به همراه دکتر
بهرامی و ایرج اسکندری به طور
مشترک عملی می نمودند در سال
1324 که الموتی شانس
عضویت در کمیته مرکزی را در
سازماندهی جدید از دست داده
بود.
از حزب خارج شد.
الموتی
پس از خروج از حزب توسط
علی امینی داماد وثوق الدوله به
عنوان قیم فرزندان کوچک
وثوق الدوله برگزیده شد و از این
طریق به خاطر درصد معینی که
از اموال می گرفت، ثروت قابل
توجهی به دست آورد در جریان
کودتای اول سرلشگر ولی اللّه
قرنی که امینی به همکاری با او
متهم شده بود، از الموتی هم به
عنوان عضو هسته سیاسی نام
برده شد نورالدین الموتی در
سال 1346 درگذشت
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 195