تاریخ سند: 28 مهر 1356
موضوع: تحریکات مضره
متن سند:
از: ﻫ ز (8 ﻫ) تاریخ: 28 /7 /2536[] 0728
به: 311 شماره: 5197/ ﻫ ز
موضوع: تحریکات مضره
اخیراً عباس موسوی مهندس شاغل در منطقه ذغالسنگ باب نیزو که دارای افکار و تمایلات غیرعادی است در حضور حسین محمودی فوقلیسانس معدن در همین منطقه که او هم تمایلات و روحیاتی غیرطبیعی دارد در حالی که کتاب کنفدراسیون دانشجویان ایرانی1 را که قسمتی از آن چندی قبل در جراید نیز به چاپ رسیده در دست داشته است با اشاره به این کتاب و مندرجات آن گفته این کتاب که در دست من است دولتی است و جای نگرانی نیست و اضافه کرده افسوس که در این مملکت نمیشود وقایع و رخدادهها را نوشت و ذهن مردم را روشن ساخت و هرکس کتابی بنویسد و مطلبی منتشر کند که باب طبع دستگاه نباشد نوشته و کتابش فوراً توقیف و جمعآوری میشود و جای خودش هم در زندان است و به همین جهت است که مردم از خیلی کارها آگاهی ندارند و مملکت هم پیشرفتی ندارد و با این نظام مشروطه سلطنتی و تا وقتی که این سلسله هست وضع کشور به همین نحو خواهد بود و زندگی مردم فقط به اندازه بخور و نمیری که صدایشان درنیاید خواهد بود اما بالاخره روزی این وضع به پایان میرسد و مردم با مبارزه از بیسامانی و فلاکت نجات پیدا خواهند کرد آن وقت است که آزادی است و مردم نظر میدهند و مانند کشورهای جمهوی حتی میتینگ میدهند و تظاهرات میکنند و حرف خود را میزنند. حسین محمودی با تصدیق اظهارات موسوی گفته خود من مدت 14 سال در کشور آلمان بودم و هیچ وقت در این مدت ناراحتی پیدا نکردم و ناملایمی ندیدم و هر چه بود پیشرفت بود اما در ایران به عکس آلمان تبعیض است سوء استفاده و ناراحتی و نه صنعت درستی داریم نه کشاورزی روبراهی. محصولات کشاورزی و عموم فرآوردههای صنعتی را از خارج وارد میکنیم پس چی داریم در آلمان حق اظهارنظر و اعتصاب آزاد است اما در ایران اگر کارگران اعتصاب کنند مواجه با خشونت و ناراحتی از طرف دستگاه میشوند و همیشه عدهای در ایران هستند که فقط به فکر خود و منافع مادی خویش میباشند و سالها است همه کارها در دست آنها است و به دیگران مجال و فرصت نمیدهند که به مملکت خدمت کنند.
نظریه یکشنبه. گزارش خبر و اظهار مطالب فوق از ناحیه دو نفر افراد نامبرده به احتمال قوی تأیید میگردد. کیان
نظریه ﻫ ز ـ خبر و نظریه یکشنبه مورد تأیید است و هر دو نفر نامبردگان فوق که از عناصر ناراحت منطقه کارگری مذکور معرفی شدهاند وسیله عوامل و منابع مربوطه تحت مراقبت قرار دارند و فعل و انفعالات مربوط به آنان مستمراً به عرض خواهد رسید ضمنا ًاین قبیل اظهارات سوء و تحریکات و تبلیغات ناصواب در ذهن کارکنان سادهلوح منطقه خالی از اثرات سوء نمیباشد.
نظریه یکشنبه 8 ﻫ : نظریه ﻫ ز صحت دارد. ماهر
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. امتیاز
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تأیید میباشد. یگانه
نظریه 8 ﻫ : نظریه چهارشنبه تأیید میگردد. ـ 1 /8 /36
در ساعت 1300 روز 5 /8 سال 36 به بخش 312 واصل گردید
آقای مرعشی ـ بهرهبرداری شود 7 /8 /36
توضیحات سند:
1. در فروردین ماه 1339 عدهای از نمایندگان انجمنها و سازمانهای دانشجویان ایرانی در اروپا در شهر هایدلبرگ (آلمان غربی) گرد آمدند و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا را بنیان گذاردند و متعاقب آن در دی ماه همان سال کنگره دیگری در لندن برگزار شد و پس از این دو کنگره، در دی ماه 1340 با شرکت نمایندگان دانشجویان ایرانی کشورهای آلمان غربی، اتریش، انگلیس، ایتالیا، سوئیس و آمریکا در پاریس، اولین کنگره کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور برگزار و طی آن درباره اهداف، سازماندهی و فعالیتهای کنفدراسیون تصمیماتی اتخاذ شد. تشکیلات کنفدراسیون شامل: هیئت دبیران مرکب از: دبیر امور بینالمللی، دبیر امور تبلیغات و انتشارات، دبیر امور تشکیلاتی و مالی، دبیر امور فرهنگی و تعاون و دبیر امور دفاعی و شورای عالی کنفدراسیون (به عنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری) بود.
در ابتدای فعالیت کنفدراسیون هواداران حزب پان ایرانیسم، جبهه ملی و افراد مسلمان بصورت انفرادی و هواداران حزب توده در آن شرکت داشتند، لکن عناصر چپ (عمدتاً جامعه سوسیالیستها) در آن از قدرت بیشتری برخوردار بودند و در اوایل دهه 40 جبهه ملی دارای نفوذ بیشتری شد. لکن پس از 15 خرداد 1342 با محدودیت و افول فعالیتهای سیاسی در داخل کشور موقعیت جبهه ملی و حزب توده به ضعف گرائید و با گسترش مبارزات چریکی در اوایل دهه 1960 در نقاط مختلف جهان گروههای رادیکال مارکسیستی (سازمان انقلابی حزب توده و توفان) کنفدراسیون را قبضه کردند و برخی از اعضأ کنفدراسیون جهت طی نمودن دورههای چریکی به کشورهای چین و کوبا و آلبانی عزیمت نمودند و در اواسط دهه 1340 افراد مذهبی از کنفدراسیون کنارهگیری نمودند و متعاقب آن انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا شکل گرفت.
کنفدراسیون در طول حیات سیاسی خود به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای سیاسی ـ اپوزیسیون در خارج از کشور با انجام تظاهرات و تحصن و بعضاً اشغال سفارتخانههای ایران، در حمایت و دفاع از زندانیان سیاسی و مطرح کردن عدم رعایت حقوق بشر در ایران، به افشای رژیم شاه در صحنه بینالمللی پرداخت و با اوجگیری این فعالیتها، از طرف دادستان نظامی ارتش، در اسفند 1349 فعالیت کنفدراسیون به استناد مصوبه مجلس شورای ملی در سال 1310 مبنی بر مغایرت مرام اشتراکی با امنیت و استقلال کشور، ممنوع شد و عضویت در آن از 3 تا 10 سال زندانی داشت.
این سازمان که از آغاز به علت اختلاف نظرهای سیاسی و مرامی دانشجویان از هدفهای اساسی خود بسوی فعالیت صرف سیاسی گرائیده بود و به بیان دیگر کنفدراسیون از صورت سندیکایی و دانشجویی متعهد، که میتوانست همه دانشجویان ایرانی را در برگیرد، خارج شد و گرایش و کارکرد حزبی پیدا کرد و پس از سال 50، با رشد مبارزات چریکی در داخل کشور، بحث موافقت و مخالفت با مشی چریکی نیز یکی از عوامل عمده اختلافات در کنفدراسیون شد و بالاخره کنفدراسیون که صحنه کشمکشهای مرامی و حزبی شده بود با اوجگیری مبارزات درونی بین جناحهای مختلف، که بیشک ساواک به وسیله افراد نفوذی خود در هدایت و تشدید آن نقش مؤثری داشت، لذا در سال 53 پس از کنگره شانزدهم ـ دچار انشعاب شد و هرگروه و گرایشی تحت نام کنفدراسیون ادامه فعالیت داد، بطوریکه تعداد آن به هشت سازمان رسید. پس از آن هر چند هر گروهی سعی نمود در انجام فعالیتهای سیاسی از رقیب خود پیشی بگیرد و در مجموع به فعالیتهای دانشجویان افزوده شد، لکن در واقع اهمیت و قدرت کنفدراسیون، که در سایه یگانگی و وحدت آن به مثابه سازمان واحد جنبش دانشجویی ایرانی در خارج از کشور بود، از دست رفت.
کنفدراسیون در طول فعالیت خود نشریات متعددی منتشر ساخت، از جمله: نامه پارسی، 16 آذر، پیمان، ایران، ریپورتر، پژواک دانشجو، روشنفکر، اول بهمن.
ر. ک: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) چاپ دوم، نشر گردون، تابستان 1377، حمید شوکت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 4 صفحه 12