صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ورود سیدرضا صدر خواهرزاده آیت‎الله قمی به مشهد

تاریخ سند: 5 دی 1344


موضوع: ورود سیدرضا صدر خواهرزاده آیت‎الله قمی به مشهد


متن سند:

شماره: 8926 /9ﻫ تاریخ:5 /10 /1344
موضوع: ورود سیدرضا صدر خواهرزاده آیت‎الله قمی به مشهد

روز 5 /10 /44 سیدرضا صدر1 خواهرزاده آیت‎الله قمی با هواپیما به مشهد وارد و در منزل آقای حاج سیداحمد مختارزاده واقع در بازار سرشور اقامت می‌نماید.
لیله 7 /10 /44 به‌منظور صرف افطار از سیدرضای قمی و چند نفر دیگر من‌جمله آیت‎الله قمی دعوت می‌شود. هنگام صرف افطار قمی به برادرزاده‌اش اظهار می‌دارد مدتی است تو را ندیده‌ام؛ چرا سراغ من نمی‎آیی؟ مثل اینکه می‌ترسی؟ شنیده‌ام سازمان مانع تو است که پیش من بیایی. رضای قمی جواب می‌دهد: اولاً چند مرتبه آمده‌ام، در ثانی مدتی است پاسبان مانع از آمدن من شده. آیت‎الله قمی اظهار می‌دارد: بلی! مدتی است پاسبان گذارده‌اند و باز سازمان مزاحمت ایجاد می‌کند.
رضای صدر اظهار می‌دارد: چرا؟ آیت‎الله قمی جواب می‌دهد: ما چه مخالفت با سازمان بکنیم و چه نکنیم، سازمان هر چند وقت یک‌بار پاسبان درب منزل می‌گمارد.
آقای صدر اظهار می‌دارد: باید دید چه علتی داشته؟ قمی جواب می‌دهد: هیچ علتی ندارد؛ فقط برای اینکه به تهران گزارش بدهند که فلان کار را کردیم. رضا قمی می‌گوید: من هنگامی‌که با تیمسار ریاست سازمان ملاقات کردم، همین موضوع توسط سیدمحمود مطرح شد و تیمسار گفتند که از ناحیه ما نبوده، شاید از طرف شهربانی بوده است. از گفته رضای قمی حضار قانع شدند که اظهارات تیمسار درست باشد و سازمان اطلاعی ندارد از گماردن پاسبان درب منزل قمی. در این موقع آقای آیت‎الله خراسانی به‌منظور دیدن آقای صدر به منزل حاجی احمد مختارزاده وارد و مذاکرات در اطراف اوضاع عراق دور می‌زد. ضمناً از وضع خمینی سؤال می‌شود؛ آیت‎الله کفایی اظهار می‌دارد: من در ملاقاتی که به مدت یک ساعت هنگام تشریف‌فرمایی شاهنشاه به مشهد با معظم‌له نمودم، راجع به خمینی پیشنهاد کردم که موافقت فرمایند به خمین برود و راجع به قمی هم گفتم به سازمان دستور داده شود پاسبان را از درب منزل نامبرده بردارند و موافقت شد. در این اجتماع راجع به عراق هر یک از حاضرین نظری داشته. آقای میلانی می‌گفت تحریک مصر است و بایستی عکس‌العمل مسافرت اعلیحضرت پادشاه حجاز نشان داده شود.
آقای صدر اظهار می‌نماید: موضوع عراق خیلی مهم نیست، رفع می‌شود. این مذاکرات تا ساعت 22 ادامه داشته و به‌تدریج قمی و کفایی و میلانی از منزل خارج و به منازل خود می‌روند.
پس از رفتن نامبردگان، سیدرضای قمی به آقای صدر اظهار می‌دارد: در این موقع که شما به مشهد آمده‌اید و نزد آقایان علما وجهه‎ای دارید و به امکانات هم مربوط هستید، خوب است با آیت‎الله قمی مذاکره کرده و ترتیبی بدهید که دیگر تمام کنند. آقای صدر پاسخ می‌دهد: شما سال قبل هم که من به مشهد آمدم این پیشنهاد را کردید و من گفتم اگر حرف من در آیت‎الله قمی مؤثر باشد حرفی ندارد و حالا هم نیز حاضرم این کار را بکنم.

گیرندگان: اداره کل سوم (316)

توضیحات سند:

1. آیت‎الله سیدرضا صدر در سال ۱۳۰۰ش. در مشهد متولد شد. مادر او دختر آیت‎الله‌العظمی حاج آقا سیدحسین طباطبایی قمی (پدر آیت‎الله قمی) و برادر کوچک وی، سیدموسی صدر (رهبر بزرگ وقت لبنان) بود. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را تحت تربیت پدرش گذراند و مقدمات و ادبیات را در مشهد فرا گرفت. سپس همراه با پدرش به قم رفت و از محضر اساتید بزرگ آن روزگار، حضرات آیات عظام سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، سیدمحمد محقق داماد، سیدصدرالدین صدر (پدرش)، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سیدحسین بروجردی بهره‌مند شد. با درگذشت آیت‎الله‌العظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی، تدریس فقه، اصول، عرفان و فلسفه را در حوزه قم آغاز کرد. سپس به درخواست آیت‎الله شریعتمداری در سال ۱۳۴۶ش. به منظور تبلیغ و ارشاد به تهران آمد و در مسجد امام حسین در میدان فوزیه تهران (میدان امام حسین فعلی) به اقامۀ نماز جماعت و ترویج و تبلیغ احکام و تفسیر قرآن و درس اخلاق پرداخت.
کتاب «زن و آزادى» او در سال 1345 موجب عکس‌العمل ساواک شد و وى علیه دارالترویج ساختگى رژیم موضع‌گیرى کرد و طلاب را از همکارى با آن منع نمود. همچنین در هنگام برگزارى جشن هاى 2500 ساله موضع‌گیرهاى تندی کرد و ساواک در سال 1354 او را ممنوع‌المنبر نمود و تصمیم به برکنارى او از امامت مسجد امام حسین(ع) گرفت. نصیرى رئیس ساواک در مورد تبعید وى شخصاً دستور داد که متعاقب آن و با رأى کمیسیون امنیت اجتماعى، محکوم به اقامت اجبارى در ماسوله شد. وی پس از سه سال اقامت در ماسوله و فومن در سال 1356 به قم بازگشت و در آن جا به تدریس پرداخت. سیدرضا صدر سرانجام در ۱۱ آبان ۱۳۷۳ در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد. از ایشان تألیفاتی در حوزه اخلاق و دین به یادگار مانده است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 05 صفحه 143


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.