تاریخ سند: 7 اسفند 1338
موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 5130
قبل از ظهر روز گذشته جلسه منزل اسداله رشیدیان دایر بوده و عده ای در حدود
200 نفر از جمله هاشمی کارمند سازمان برنامه ـ الموتی کارمند وزارت فرهنگ ـ
عده ای از فارغ التحصیلان مدرسه علمیه معقول و منقول (معمم و غیرمعمم)
سرپرستی ـ دیبایی ـ ازقندی کارمند شهرداری ـ ثقه الاسلامی منشی بیوک آقا
زنجانی 1
ش خلق، 5خوش خلق ـ رمضانی کارمند شهربانی ـ محمودی فرزند محمودی گوینده
رادیو تبریز ـ سیدحسن مرندی ـ اسکندر سرابی به اتفاق سه نفر ثقفی کارمند
کلانتری 6 به اتفاق یک سرگرد شهربانی و سه نفر دیگر ـ عده ای در حدود 35 نفر
از دست فروشهای خیابانهای اسلامبول و لاله زار ـ طرلان به اتفاق سه نفر از
کارگران کارخانه شیشه پزی ـ سرتیپ حکیمی ـ احمد ملکوتی طراز مظفر
هاشمی ـ ثقه الاسلامی ـ مهندس وخشوری ـ محی الدین علم فرزند آیت اله علم
و مهندس انزلچی در آن شرکت کرده اند.
در این جلسه محمودی اظهار نموده برای پیدا کردن کار به تهران آمده و به کلیه
مقامات مراجعه کرده و حتی به آقای رئیس دولت نامه نوشته ولی پاسخ شنیده که
بایستی مدت یک سال صبر کند تا نوبتش برسد و چون به رشیدیان مراجعه نموده
فورا سرکار رفته و لذا بایستی از رشیدیان تشکر نماید.
دیبایی اظهار داشته آقای فروزانفر عده ای در حدود 500 نفر از فارغ التحصیلان
مدرسه علمیه را از هستی ساقط کرده و با وجودی که دولت آنها را لیسانسیه
شناخته معذلک ایشان مدرک به دست آنها نمی دهد و یکی از دانشجویان قصد
خودکشی دارد و وصیت نامه هم نوشته و رشیدیان پاسخ داده خودکشی کار
بچه هاست نه یک جوان تحصیل کرده و دیبایی اضافه نموده آقای فروزانفر1
قصد دارد به شیراز برود و بخدا قسم تا کار آنها را درست نکند نخواهند گذارد
پایش را از تهران بیرون بگذارد ولو به قیمت جان چند نفر تمام شود.
حسن مرندی اظهار داشته وی و پنجاه نفر دیگر با خانواده های خود در محل
کارخانه سکونت دارند و حالیه به نام اینکه می خواهند در محل سکونت آنها
بهداری بسازند قصد دارند آنها را از محل سکونت خود بیرون کنند و رشیدیان به
نامبرده پاسخ داده نامه ای در این مورد بنویسند و به وی بدهند تا اقدام کند.
دست فروشهای خیابان اسلامبول و لاله زار به رشیدیان اظهار نموده اند
شهرداری مانع کسب آنها می شود و رشیدیان پاسخ داده رضایت نامه ای از
صاحبان مغازه های خیابان های مزبور مبنی براظهار رضایت آنها برای کار کردن
خود بگیرند تا وی در این مورد اقدام لازم به عمل آورد.
درباره نطق آقای دکتر اقبال در پاسخ طباطبایی نماینده مجلس صحبت شد و
ملکوتی اظهار داشته دستگاه اظهارات طباطبایی را که خیلی منطقی تر از نطق
آقای وزیر بود منتشر نکرده است.
دفتر اخبار
در پرونده اسداله رشیدیان بایگانی شود.
14 /12 /38
توضیحات سند:
1ـ محمدحسین فرزانفر معروف
به بدیع الزمان فرزند شیخ علی
بشرویه ای خراسانی بهائی و نوه
ملاحسین بشرویه حروف (از
حی و نزدیکان خاص علی محمد
باب) در سال 1278 ش در
بشرویه خراسان بدنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی را در موطن
فرا گرفت و به قصد ادامه تحصیل
به مشهد رفت و نزد مرحوم ادیب
نیشابوری کسب فیض نمود.
هنگامی که در مشهد اقامت داشت
کم و بیش با مطبوعات تهران
همکاری می نمود.
و در مجله
دانشکده که به مدیریت
ملک الشعرای بهار انتشار
می یافت، مقالاتی می نوشت.
وی
پس از عزیمت به تهران به
همکاری با مطبوعات و محافل
ادبی ادامه داد و با سفارش مرحوم
بهار به خدمت وزارت معارف
درآمد و به کار تدریس در
دارالفنون و دارالمعلمین
پرداخت.
وی هم چنین استادی در
دانشگاه تهران، عضویت
فرهنگستان، ریاست دانشکده
معقول و منقول، نماینده مجلس
سنا...
را نیز عهده دار بود.
وی
طبع شعر نیز داشت و آثاری در
این زمینه از وی بر جای مانده
است.
فردوست در خاطرات خود
ذیل مطلب مربوط به هویدا و
بهائیت در سند ساواک متعلق به
جامعه روحانیت وابسته به رژیم
در این خصوص چنین آورده
است:...
و بعد از آزمون، ریاست
اوقاف به محمدحسین احمدی
واگذار شده است و برادر او
بدیع الزمان فروزانفر که طرفدار
پا برجای مصدق بود و برای
مصدق شعر درست می کرد و
برادر دیگر احمدی با نام
خانوادگی نویم در اثر دزدی در
وزارت معارف قدیم سال ها
به زندان افتاد.
این سه برادر
بدیع الزمان با نام خانوادگی
فروزانفر و برادر دیگر احمد نام
خانوادگی اش نویم و برادر
سومش محمدحسین اسم
خانوادگیاش احمدی، سه برادر
با سه نام خانوادگی فرزندان شیخ
بهایی بشرویه هستند.
در اسناد
ساواک مربوط به یهود و اسرائیل
نیز چنین می خوانیم: بدیع الزمان
فروزانفر از مرقد علی محمد باب
و بهاءاله از کوه کرمل دیدن به
عمل آورده است و خدمتکار مرقد
از وی ستایش و تعریف و تمجید
نموده و از تسلط و اطلاع وی
نسبت به مسلک بهایی اظهار
تعجب نموده و به وی اظهار داشته
چرا شما دین بهایی را بر
نمی گزینید، فروزانفر در جواب
گفته بنا به مصالحی، صلاح نیست
این چنین کند.
باتوجه به این که
بهائیت به عنوان یک مسلک
ساختگی و در مقابل اسلام و در
راستای اسلام زدایی از جامعه
ایرانی یکی از ترفندهای
استعماری، استعمار پیر (انگلیس)
شهره عام و خاص است.
جنگ
زرگری و عوام فریبانه عوامل
انگلیسی در طول تاریخ
استعماری آن به عنوان یک
تکنیک ویژه و مؤثر به کار گرفته
شده است، همان گونه که در اسناد
بعد شاهد آن خواهیم بود، این
نمایش تضادگونه سیاسی
انگلیسی در مخالفت و مبارزه دو
انگلیسی دیگر یعنی اسداله
رشیدیان و اسداله علم نیز بوضوع
صحنه آرایی شده است.
ـ ر.ک شرح حال رجال سیاسی و
نظامی ایران، باقر عاقلی، جلد
دوم، ص 1104 و 1105
خاطرات فردوست، جلد دوم، ص
391 ـ اسناد ساواک، پرونده
موضوعی یهود و اسرائیل.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 302