تاریخ سند: 14 تیر 1356
حسین عمادی به مشهد مراجعت و توسط فردی طی یادداشتی به آقای محامی پیغام فرستاده
متن سند:
از: مشهد تاریخ: 14 /4 /2536[1356]
به: 312 شماره: 7942/ ﻫ 1
عطف 2302 /312- 8 /4 /36
حسین عمادی به مشهد مراجعت و توسط فردی طی یادداشتی به آقای محامی پیغام فرستاده که من در قم خدمت آقای پسندیده رسیدم، وی سفارش کرد به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی بدون سر و صدا از وی تجلیل شود و اعلامیه در مشهد سه نفر امضاء نمایند، کافی است؛ در قم نیز آقایان ربانی1. مشکینی و خزعلی2 امضاء کرده بودند.3
نظریه شنبه . محامی به اظهارات عمادی اعتماد ندارد، معمولاً آقای پسندیده در چنین مواقعی خواستههای خود را طی یادداشت اعلام میدارد که نامبرده در این مورد بررسی مینماید.
نظریه چهارشنبه . به احتمال زیاد حسین عمادی پیغام فوق را به آقای محامی داده و در صورت صدور اعلامیه آقایان محامی . طبسی . خامنهای امضاء خواهند کرد.4
شیخان
محترماً به استحضار میرساند . شیخ حسین عمادی از طلاب طرفدار خمینی است که مظنون به داشتن رابطه با گروه خرابکاران به اصطلاح مجاهدین خلق است. ضمناً شیخ محمدرضا محامی5 . شیخ عباس طبسی . سیدعلی خامنهای از وعاظ طرفدار خمینی میباشند. 16 /4 /36
احضار و از آنها تحقیق و تذکر داده شود. پسندیده نیز در قم احضار و از وی تحقیق شود. ثابتی 16 /4
توضیحات سند:
1. آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازى، فرزند بمانعلی در 1301 ﻫ ش در شیراز متولد شد. پس از طى مقدمات علوم و معارف دینى در 1327 به قم عزیمت کرد و در درس آیات عظام بروجردى و مجاهدى شرکت کرد تا به درجه اجتهاد رسید. آیتالله ربانى شیرازی از سال 1320 فعالیت سیاسى خود را آغاز کرد و به عضویت حزب برادران جنوب به رهبرى سید نورالدین شیرازى در آمد. در آن سالها مبارزهاى سخت را علیه فرق منحرف صوفیه، بابیه و بهائیه شروع کرد که در اثر آن تنها در سروستان 80 نفر به دین اسلام گرویدند. وی تا 1325 ش عضو این حزب بود. پس از وفات آیتالله بروجردى وى اولین کسى بود که مرجعیت و زعامیت سیاسى و دینى امام خمینى (ره) را مطرح کرد. در فاصله 1342 تا 1357 بارها دستگیر شد و به زندان افتاد و سالهاى طولانى را در زندانهاى رژیم سپرى کرد و یا در شهرهای فیروزآباد، کاشمر، سردشت و جیرفت تبعید بود. بیشتر اعلامیههایى که در فاصله 42 تا 57 به اسم حوزه علمیه قم منتشر گشت به وسیله ایشان نوشته میشد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده حضرت امام (ره) در استان فارس و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. همچنین از طرف امام به عنوان عضو فقهاى شوراى نگهبان منصوب شد. در 16 فروردین 1360 توسط گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و خوشبختانه جان سالم به در برد. اما در 17 اسفند همان سال هنگامى که براى شرکت در جلسه شوراى نگهبان از شیراز عازم تهران بود دچار سانحه مشکوک رانندگى شد و به لقاءالله پیوست. وى صاحب آثار و تألیفاتى نیز بود. از جمله 16 جلد تعلیقات بر وسائلالشیعه و نیز تعلیقات بر بحارالانوار و غیره....
رک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب شانزدهم، آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379
2. آیتالله ابوالقاسم خزعلى، فرزند غلامرضا در سال 1304ﻫ ش در بروجرد متولد شد. تا ده سالگى در همان شهرستان به فراگیرى دروس پرداخت، سپس با خانواده راهى مشهد مقدس شد و پس از طى دوره متوسطه، در سال 1321، در مدرسه نواب و مدرسه حاج حسن، ادبیات عرب و فقه را آموخت. سپس به قم مهاجرت کرد و مدت دوازده سال، محضر حضرت آیتالله بروجردى و دو سال محضر حضرت امام خمینی(ره) را درک کرد. آیتالله خزعلى در درس آیتالله محقق داماد تلمذ و از محضر مرحوم آیتالله علامه طباطبایى درک فیض کرد. وی در کنار تحصیل، به تدریس و تبلیغ مشغول بود.
در خطابه و منبر، شهرت ویژهاى داشت و چون حافظ قرآن کریم و نهجالبلاغه بود بر محتواى و غناى منبرشان افزوده مىشد. حضور در صحنه سیاسى، مبارزه با رژیم ستمشاهى، تحمل زندان و رنج تبعید، وی را بیش از پیش مشهور کرد. در سال 1349 به جرم امضاى اعلامیه تأیید مرجعیت آیتالله خمینى به سه سال تبعید محکوم شد که شش ماه آن را تحمل کرد. سال 52 به بندر گناوه تبعید شد که پس از شش ماه مجدداً به دامغان تبعید شد. در سال 1354 او را از مسجد الجواد تهران ربوده به زندان قزل قلعه منتقل کردند که 48 روز آن در انفرادى بود. در اردیبهشت سال 57 فرزندش حسین خزعلى در قم توسط نیروهاى گارد رژیم پهلوى به شهادت رسید. در دوران انقلاب اسلامى، بالاخص حضور در شوراى نگهبان، ایشان را به عنوان یکى از فقهاى والامقام معرفى و متمایز کرده است. از آثار ایشان: تفسیر سوره فاتحۀالکتاب مىباشد. ایشان در شهریور 1394 پس از یک دوره طولانی بیماری و کهولت سن درگذشت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
3. اداره کل سوم در پاسخ به این گزارش، طی نامه شماره 2567 /312- 19 /4 /36 دستور داده است: «منبع به نحو مقتضی توجیه که سعی نماید اصولاً اعلامیهای در این زمینه تهیه نشود و چنانچه موفق نشد با در نظر گرفتن حفاظت منبع ابتدا عوامل دست اندرکار تهیه و محل چاپ اعلامیه دقیقاً شناسائی و چنانچه قصد عملی نمودن منظور خود را داشتند، افرادی که در چاپ اعلامیه دخالت دارند دستگیر و از محل چاپ بازرسی و نتیجه را اعلام دارند. ثابتی» بخش ضمائم کتاب آیتالله عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک.
4. در اصل: غلامرضا.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 09 صفحه 282