تاریخ سند: 2 اردیبهشت 1357
درباره: احمد شهرت برادران کاشانی
متن سند:
شماره: 5454/ ﻫ 1 تاریخ: 2 /2 /2537[1357]
از: سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
به: مدیریت کل اداره سوم 312
درباره: احمد شهرت برادران کاشانی
پیرو 5153/ ﻫ 1- 14 /1 /37
شهربانی خراسان ضمن بازرسی از مغازه نوارفروشی نور کاشانی1 تعداد 94 حلقه نوار فلسفی2 و 57 عدد نوار متفرقه که مضره تشخیص داده شده، از مغازه وی به دست آورده، ضمن اعزام وی به این سازمان ارسال داشته است.
در تحقیقات معموله اظهار میدارد نوارهای مذکور را ابتدا از نوارفروشهای پشت باغ رضوان و افراد عادی خریداری کرده و قصدی از فروش آنها نداشته است. چون از نظر ضدامنیتی مظنونیتی متوجه وی نبوده، مجدداً همراه نوارهای مکشوفه به شهربانی اعاده تا برابر مقررات به اتهام برهم زدن نظم عمومی و تحریک مردم به اغتشاش به دادگستری معرفی نمایند.3
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . شیخان
آقای مجتبوی 10 /2
توضیحات سند:
1. در تاریخ سوم فروردین ماه نیز در گزارشی نوشته شد: «به طوری که شایع است نوارفروش مذهبی نور رضا کاشانی واقع در اول بازار سرشور یک دستگاه فتوکپی در آخر مغازه خود دارد که تمام اعلامیههای علماء که در این جریانات پخش گردیده، فتوکپی نموده است. مراتب جهت جمعآوری اعلامیههای مزبور و شناسائی عاملین توزیع و تعیین صحت و سقم موضوع تکثیر اعلامیه و بازرسی از مغازه مذکور اعلام میگردد.» سند شماره: 10855/ ﻫ 1- 3 /1 /37 جلد قبل
2. حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدتقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را از سن شش سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند گردید. وی نخستین بار در سن 15 ـ 16 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجتالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمعآوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتشپرستی بود، گردید. در پی غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه (1341) مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از برگزاری رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد. آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و دو روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهای خود را پیامهای حضرت امام (ره) قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت. پس از تبعید امام به ترکیه (1343 ش) ، از سوی ساواک مورد سوءقصد قرار گرفت. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت دو سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید. آقای فلسفی در سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (ره) به وطن (بهمن 1357)، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.» حجتالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیتالکرسی میباشد. ایشان باوجود کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
3. اداره کل سوم پس از دریافت این خبر، طی شماره 1937 /312- 19 /2 /37 به ساواک مشهد نوشت: « ضمن تهیه و ارسال مشخصات کامل ملصق به عکس نامبرده بالا، سرانجام کار وی را نیز به این اداره کل اعلام نمایند.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 12 صفحه 8