تاریخ سند: 21 اسفند 1342
موضوع : منوچهر قیائی فرماندار پیشین تهران
متن سند:
شماره : 1528/ن ـ 300
منوچهر قیائی1 اظهار داشته کابینه ای که قرار بود حسنعلی منصور به نفع
سیاست آمریکا تشکیل دهد غیر از آن چیزی است که امروز تشکیل شده است و
منصور توانسته فقط چند نفر از نوکران سفارت آمریکا را به نام وزیر مشاور و یا
معاون نخست وزیری وارد کابینه نماید و اکثریت وزراء کابینه افرادی هستند که
مورد اعتماد می باشند و از سیاست آمریکائی حزب ایران نوین پیروی نخواهند
کرد.
قیائی همچنین گفته است دکتر صدر2 وزیر کشور.
دکتر عاملی وزیری
دادگستری.
هویدا وزیر دارائی.
خسروانی وزیر کار.
معینیان وزیر اطلاعات.
سپهبد ریاحی3 وزیر کشاورزی.
سپهبد صنیعی4 وزیر جنگ و عباس آرام5
وزیر امور خارجه کسانی هستند که محال است بدون مصلحت مقام سلطنت
قدمی بردارند و این عده از وزراء سیاست آمریکائی حکومت منصور را خنثی
خواهند نمود و اگر قرار شود دولت فعلی گامهائی در راه (آمریکائی) کردن
تشکیلات اداری و اجتماعی و سیاسی ایران بردارد وزراء نامبرده از داخل دولت
و فراکسیونهای مستقل و مردم در مجلس شورای ملی شدیدا با آن مخالفت
خواهند نمود.
اداره دوم 21 /12 در بولتن اخبار کشور درج شده است.
22 /12 /42
توضیحات سند:
1ـ منوچهر قیائی از کارگردانان
برنامه 28 مرداد 1332 بود.
وی
فرماندار اسبق تهران بود و از
نزدیکان منوچهر اقبال است.
(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،
ج 2، صص 336 و 261)
2ـ جواد صدر فرزند محسن
صدرالاشراف در 1291 شمسی
در تهران بدنیا آمد.
دوره
ابتدائی و متوسطه را در تهران
گذراند و در رشته حقوق قضایی
از دانشگاه تهران درجه لیسانس
دریافت کرد.
سپس به پاریس
رفت و دوره دکترای علوم
سیاسی و اقتصاد را در دانشگاه
پاریس سپری کرد.
در سال
1318 ش به ایران بازگشت و
در وزارت کشور استخدام
گردید.
از مشاغل او، رئیس دفتر
وزارت امور خارجه، رئیس
دفتر نخست وزیری، مدیر کل
سیاسی وزارت کشور، معاون
پارلمانی وزارت کشور، معاون
سیاسی و پارلمانی وزارت
امور خارجه، کنسول ایران در
فلسطین، عضو نمایندگی ایران
در سازمان ملل متحد، کاردار
سفارت ایران در یوگسلاوی،
رایزن سفارت ایران در مادرید
و سفیر ایران در ژاپن و چین
ملی.
وی در کابینه امیر عباس هویدا
به سمت وزیر کشور و
دادگستری منصوب گردید.
و
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
به اتهام تحکیم مبانی رژیم
گذشته و مخالفت با انقلاب
اسلامی دستگیر شد.
3ـ اسماعیل ریاحی (تیمسار)
فرزند خلیل از وزرای دوره
پهلوی که وزارت کشاورزی
کابینه منصور را برعهده
داشت.
در 1346 ش به سمت سفیر شاه
در هلند منصوب شد و تا 1350
ش آن را عهده دار بود.
او که یکی
از مهره های وابسته به انگلستان
محسوب می شد و رابطه با سید
ضیاء الدین طباطبایی داشت در
کودتای سرلشکر قرنی همکاری
داشت.
چندی هم مدیر عامل
شیلات جنوب شد.
4ـ اسداللّه صنیعی فرزند آقاجان
در سال 1283 ه ش در همدان
متولد شد.
در اول مهرماه 1305
وارد ارتش شد و در سال 1307
دانشکده افسری را به پایان
رسانید.
وی به عنوان آجودان
مخصوص ولیعهد در دوره
رضاخان وارد دربار شد.
نامبرده
مشاغل و سمتهایی منجمله :
رئیس دایره شکایات دفتر نظامی
شاه، رئیس بازرسی اداره نظام
وظیفه، معاون وزارت دفاع در
دولت مصدق، مدیریت شرکت
تعاونی مصرف ارتش، وزارت
جنگ در دولت علم، وزیر
تولیدات کشاورزی و ...
را
عهده دار بود.
صنیعی در زمان
پست معاونت وزارت جنگ با
همکاری حاج اخوان (پیمانکار
برنج)، غلامرضا سمیعی
(حق العمل کار برنج) و اخوان
اصغری به سوءاستفاده های مالی
گسترده دست زد و این امر
موجبات اعتراضات و شکایات
متعددی را از سوی همکاران
تشکیلاتی وی فراهم آورد.
اداره
کل نهم ساواک این شکایات را
مورد بررسی قرار داد ولی این
بررسی صریح نه تنها تزلزلی در
وضع او بوجود نیاورد بلکه دو
ماه بعد در دولت علم به وزارت
جنگ رسید.
اسداله صنیعی از
چهره های طراز اول بهائیت
محسوب می شد و به همراه سپهبد
عبدالکریم ایادی نقش مهمی در
تحکیم مواضع این فرقه در
نهادهای نظامی رژیم پهلوی
داشت.
در سال 1344 مرکز
بهائیت ظاهرا خواستار
کناره گیری مشارالیه از وزارت
جنگ شد و بهانه آن اصل عدم
مداخله در امور سیاسی عنوان
گردید و این در حالی بود که
علاوه بر دکتر ایادی، عناصر
بهائی بر دولت هویدا تسلط جدی
داشتند.
معهذا صنیعی با کمک
ایادی و حمایت محمدرضا
پهلوی موافقت مرکز بهائیت، با
ادامه کار خود را جلب کرد.
نامبرده از سال 31 تا 28 مرداد
32 معاون مصدق در وزارت
دفاع بود و در سال 47 به همراه
ایادی پزشک مخصوص و بهائی
شاه سرباز وظیفه حیدر قره قوزلو
که گماشته منزلش بود را به قتل
رساند و بدون اینکه پزشکی
قانونی متوجه شود سرباز فوق را
در حصارک کرج دفن نمود.
اسداللّه صنیعی به دفعات از طرف
شاه نشانهای لیاقت 1، 2، 3 نشان
افتخار 1 و 2 و 3 نشان خدمت
درجه 1، نشان 28 مرداد، نشان
همایون درجه 2 را دریافت کرد.
ـ
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
5ـ غلامعباس آرام در سال
1282 هجری شمسی، از پدری
ایرانی به نام علیرضا ـ اهل نائین
یزد ـ و مادری پاکستانی به دنیا
آمد.
پدرش که در بازار یزد،
چای فروش و از مبلغین فرقه
ضالّه بهائیت بود، در سال تولد
غلامعباس، در نزاع بین مسلمانان
یزد و اعضای فرقه بابیگری و
بهائیگری کشته شد.
پس از این واقعه، مادرش با یک
هندی ازدواج کرد و چون شوهر
او، با غلامعباس رابطه خوبی
نداشت، وی خانه را ترک کرد و
به بمبئی رفت و در کنسولگری
انگلستان به پادوئی مشغول شد.
مستر کُنت که کنسول انگلستان در
بمبئی بود، به جای پدر و مادر،
تربیت او را به عهده گرفت و در
همه مأموریت های محوله، او را
به همراه می برد.
غلامعباس آرام، پس از پایان
جنگ اول جهانی، به ایران آمد و
با قبول تابعیت ایران، به استخدام
وزارت امور خارجه درآمد و
چون با زبان اردو آشنائی داشت،
به عنوان عضو محلی سفارت
ایران به هند، اعزام گردید.
مشارالیه که تا سال 1324 در
سمت اداری در وزارت امور
خارجه کار می کرد، در این سال،
جزو کادر سیاسی قرار گرفت و
دبیر دوم سفارت ایران در امریکا
شد و با حسین علاء ـ یکی از
حامیان اصلی اعضای فرقه
بهائیت ـ که وزیر مختار و سفیر
کبیر ایران در امریکا بود، نزدیک
شد و چون از قواعد چاپلوسی
آگاهی داشت، حمایت او را جلب
و به وسیله او از سال 1326 در
وزارت خارجه ترقی کرد.
عمده مشاغل غلامعباس آرام، به
این شرح است :
ـ مدیرکل سیاسی در سال های 6 ـ
1335، در این ایام بود که با
شنیدن خبر فوت شوقی افندی در
لندن، به نشانه عزا، کراوات
مشکی بست و در همین مقام بود
که به همراه دیگر اعضای شورای
عالی استخدامی، با ارتقاء
امیرعباس هویدا، به مقام رایزنی
سفارت ایران در ترکیه، موافقت
کرد ـ سفیر کبیر ایران در توکیو در
تاریخ 7 /9 /36 که با پافشاری
حسین علاء، صورت گرفت و
شانزده روز پس از این حکم، با
حفظ سمت به عنوان سفیر کبیر
ایران در چین تایپه نیز منصوب
شد.
ـ وزیر امور خارجه در کابینه
منوچهر اقبال در تاریخ
11 /5 /38 ـ سفیر کبیر ایران در
بغداد در تاریخ 19 /6 /39 ـ
غلامعباس آرام در دوران
نخست وزیری علی امینی، به
عنوان وزیر امور خارجه به
کابینه او پیوست و این سمت را
در دولت های اسداللّه علم،
حسنعلی منصور و امیرعباس
هویدا نیز حفظ و در سال 1345
جای خود را با اردشیر زاهدی
عوض کرد و به جای او به سفارت
لندن رفت.
مشارالیه که در سال 1349
بازنشسته شده بود، در سال
1350 با تصویب هیئت دولت،
سفیر کبیر ایران در چین شد و در
سال 1352 به عنوان سفیر
اکردیته در پیونگ یانگ کره و
هانوی نیز معرفی گردید و به پاس
خدماتی که به محمدرضا پهلوی
کرده بود، در دوره هفتم به عنوان
سناتور انتصابی، به عضویت
مجلس سنا درآمد.
حسین فردوست که از
تربیت یافتگان مکتب جاسوسی
انگلیس ـ MI6 ـ بود، پس از
شرح چگونگی ارتباط مأموران
اینتلجنس سرویس، با همکاران
ایرانی خود، درباره جایگاه و
موقعیت غلامعباس آرام در نزد
آن سازمان، می نویسد :
«عباس آرام از وابستگان
انگلیس، مدت ها وزیر خارجه
بود.
موقعی که او سفیر در ژاپن
شد، هوشنگ انصاری کارمند
محلی سفارت ایران بود.
آرام
تشخیص داد که انصاری فرد
مناسبی است و او را به
انگلیسی ها معرفی کرد.
بدین
ترتیب، انصاری ناگهان وزیر
اطلاعات، سفیر ایران در امریکا
و...
شد.
»
غلامعباس آرام که از اعضای
فراماسونری جهانی بود و در
لژهای مختلف، از جمله : لژ کیوان
و ستاره سحر، عضویت داشت و
در مرداد 1348 با معرفی یوسف
خوش کیش به عضویت باشگاه
ورزشی شاهنشاهی نیز درآمده
بود، در یکی از برنامه های رادیو
بغداد، در تاریخ 7 /6 /48، چنین
معرفی شد :
«آرام فراماسون انگلیسی است.
اینتلیجنت سرویس اطلاعاتی را
که می خواست، مستقیما از این
شخص دریافت می کرد و در
اختیار دایره خاورمیانه وزارت
خارجه انگلیس می گذاشت.
»
غلامعباس آرام که شناسنامه اش
در سرکنسولگری ایران در دهلی
صادر شده بود، در ارتباط با
دوستان انگلیسی!؟ خود تا آنجا
پیش رفت که در زمانی که
مدیرکل سیاسی بود، با یک دختر
انگلیسی ازدواج کرد ولی بنا به
دلایلی که مشخص نیست، در
سال 1338، از او جدا شد و تا
پایان عمر، همسری دیگری
اختیار نکرد.
او که در ارزیابی ساواک در
تیرماه 1339، اهل مشروب و
قمار معرفی شده بود، در
اردیبهشت 1341 نیز چنین
معرفی شد: «بدنام نیست ولی به
علت معروفیت به طرفداری
جدی از سیاست انگلیس، بین
مردم وجهه ای ندارد.
»
و باقر عاقلی بدون ذکر هیچ
مأخذی ضمن آنکه سال تولد
غلامعباس آرام را 1278
می نویسد، او چنین روایت
می کند :
«تا 16 سالگی در یزد تحصیل
کرد و زبان انگلیسی را به خوبی
فرا گرفت.
سپس به شیراز رفت و
در پلیس جنوب که توسط
انگلیسی ها تشکیل شده بود،
استخدام شد و تا پایان جنگ اول
جهانی با درجه گروهبانی در آنجا
بود.
در این مأموریت با چند تن
از افسران و درجه داران هندی
آشنا شد و از آنها تقاضای کار در
هندوستان کرد.
حوالی سال
1300 به هندوستان رفت و در
دهلی در دکان یک چای فروش
یزدی [!!؟ ]استخدام شد.
دو
سالی در بازار دهلی کار آزاد
داشت و سپس در سال 1302 به
عنوان عضو محلی سرکنسولگری
ایران در هندوستان استخدام
شد.
»
غلامعباس آرام که پس از
پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت
خارج شدن از کشور را نیافته
بود، پس از دستگیری، چندی در
بازداشت بود و پس از آزادی در
سال 1363 درگذشت.
منبع:
کتاب
نصرتالله معینیان به روایت اسناد ساواک صفحه 107