تاریخ سند: 14 اردیبهشت 1357
موضوع : سخنرانی اسماعیل شیرازی1در مسجد حظیره یزد
متن سند:
از : 26/ ﻫ تاریخ : 14 /2 /2537[] 0214
به : 312 شماره : 3233 /26/ ﻫ
موضوع : سخنرانی اسماعیل شیرازی1در مسجد حظیره یزد2
از ساعت 2100 الی 2215 روز 11 /2 /37 نامبرده بالا در مسجد حظیره در روی منبر در حضور عده زیادی از مردم حاضر در مسجد (حدود 2 الی 3 هزار نفر) اظهار نموده ما رهبر میخواهیم و باید از رهبرمان پیروی کنیم و اقدامات ما مسلمانان تا کنون خوب بوده است. ما خواستار این هستیم که رهبرمان برگردد (سه مرتبه وسیله مستمعین اظهار شد صحیح است) و ضمن تعریف از صدوقی اظهار نمود شما رهبر خوبی دارید و صدوقی میتواند عده زیادی را رهبری کند و هرگز بدون رهبر کاری نکنید که سوژهای به دست دشمن بدهید. ما درحال حاضر همان چیزی[را] میخواهیم که تهرانیﻫا، قمیها و تبریزیها و سایر شهرستانیها میخواهند و همان رهبر است و به محض اینکه او آمد هر دستوری بدهد ما پیروی خواهیم کرد و در خاتمه اظهارات خود هنگام دعا گفت تا به حال این حرف را نمیزدیم ولی حالا میگوئیم خدایا دشمنان رهبر ما را ریشه کن فرما.
نظریه شنبه . 1. نامبرده در شبهای 12 و 13 اردیبهشت در مسجد حظیره به منبر رفته و ضمن انتقاداتی از مقامات مملکت برای مراجعت خمینی و سلامتی وی دعا کرده است. 2. در شبهای 12 و 13 در مسجد حظیره چهار نوع اعلامیه توزیع گردید که دو نوع آن به پیوست3 تقدیم میگردد.
نظریه سه شنبه . 1. نظریه شنبه مورد تائید است. 2. خبر وسیله شهربانی یزد تائید گردیده است. 3. اعلامیههای فوق به دستور شیخ محمد صدوقی تهیه و توزیع گردیده است.
نظریه 26/ ﻫ . نظریه سه شنبه مورد تائید است.
عرب زاده 14 /2 /37
توضیحات سند:
_
1. اسماعیل ابراهیم شیرازی معروف به حاجی شیرازی، فرزند علی در سال 1317ش در تهران به دنیا آمد. در سالهای 1327 تا 1329ش، دوران سربازی را سپری کرد. مدتی در شرکت وهابزاده، مسئول برق و تلفن بود و در سال 1338ش، در آموزش و پرورش استخدام شد.
ایشان که دروس حوزوی را در مدرسه مروی و سپهسالار طی کرده بود، ضمن آنکه به عنوان تلفنچی در اداره کل مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش اشتغال داشت، به عنوان واعظ نیز، به تبلیغ امور دینی مشغول بود. سخنرانی انتقادآمیز او درباره دستگاه قضا و قضاوت، در خردادماه سال 1344ش در هیات بین الطلوعین، که از هیاتهای انقلابی و طرفدار امام خمینی(ره) بود، حساسیت ساواک را برانگیخت و همین مساله موجب شد تا از مسافرت او به عربستان سعودی ممانعت گردد، که این موضوع، باعث نامهنگاری او با ساواک و گرفتن گذرنامه شد. پس از این مساله بود که مدتی با نام « حاجی شیرازی » به منبر رفت.
مشارالیه که در سیر ترقیات شغلی، مدتی نیز در اداره کل کارگزینی فعالیت کرده بود، در سال 1351ش، متصدی انتصابات شد و در سال 1352ش، با واگذاری مشاغل حساس درجه 2 در آموزش و پرورش به او موافقت شد. در همین سال بازنشست شد و برای معالجه به انگلستان مسافرت کرد.
ایشان که به عنوانِ روحانی کاروان بارها به عربستان سعودی رفته بود، در کشورهای کویت و پاکستان نیز سخنرانی داشت و در سال 1355ش، از اعضای هیات امنای مسجد ابوطالب در تهران بود.
در اردیبهشت سال 1357ش، دارای دکترای تعلیم و تربیت و استاد هنرستان صنعتی تهران معرفی شد. در همین سال، گزارش سخنرانیهای انتقادی او در هیات کاشانیها به ساواک رسید و تصمیم به مخالفت با مسافرت وی به خارج از کشور گرفته شد که این تصمیم مورد موافقت مدیرکل سوم ساواک قرار نگرفت.
اسناد ساواک . پرونده انفرادی
2. اداره کل سوم ساواک، پس از دریافت گزارش این سخنرانی، طی شماره 2859 /312- 7 /3 /37 نوشته است: « ... ضمن تهیه و ارسال مشخصات کامل و یک قطعه عکس یادشده، اعمال و رفتار وی را توسط منابع و همکاران تحت مراقبت قرار داده و نتیجه را با هرگونه سوابقی از مشارالیه در آن سازمان موجود است به این اداره کل ارسال دارند.» بخش ضمائم. و ساواک یزد، در پاسخ، طی نامهی شماره 3497 /26 ﻫ – 25 /3 /37 نوشته است: « ... نامبرده بالا کارمند بازنشسته آموزش و پرورش و دکترای تعلیم و تربیت و استاد هنرستان صنعتی تهران میباشد...» بخش ضمائم
3. از دو اعلامیه مورد اشاره، یکی همان اعلامیه آیتالله سیدصادق روحانی است که در اسناد قبلی به آن اشاره شد و دیگری، اعلامیهای با امضای «جوانان یزد» میباشد که در بخشی از آن آمده است : «... پس از عرض تسلیت به پدران فرزند کشته . فرزندان پدر و مادر کشته ... با استحضار میرسانیم که روز سه شنبه 19 /2 /1357 مصادف با چهلمین روز حوادث شوم و دردناک یزد . جهرم . اهواز . اصفهان . قزوین و... با الهام از دستورات مراجع عالیقدر روز سه شنبه 19 /2 /1357 را عزای عمومی اعلام داشته از همشهریان گرامی استدعا داریم برای بزرگداشت دلاوران قهرمان ... در مجالسی که برگزار میگردد شرکت جویند ... » بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 3 صفحه 48