تاریخ سند: 29 دی 1314
بانوان مرکز و سایر شهرهای کشور شاهنشاهی
متن سند:
13141029
نمره-
قبل__
ارکان حرب کل قشون)
مسوده تلگرافی/کتبی
مورخه– ماه ۱۳۱
تاریخ29 /10 /14
کارتن/دوسیۀ
تلگراف رمز
۶۱۹۵- لشگرها و تیپها و هنگهای خارج1
۶۱۹۶- نیروی دریایی جنوب2
۶۱۹۷- نیروی دریائی شمال-29 /10 /14
متحد المال
حسب الامر مبارک مقرر است: در این موقع که از طرف بانوان مرکز و سایر شهرهای کشور شاهنشاهی شروع به نهضتهای ترقی خواهانه شده و برای شرکت در حیات اجتماعی مثل سایر نسوان ممالک متمدنه برای کشور و خانواده خود سعی و کوشش مینمایند. بایستی فرماندهان واحدهای ارتش نیز در تشویق و پیشرفت رفع حجاب اقدام و پیشقدم باشند. مخصوصا بایستی به منظور ترویج بانوان آن منطقه و ترغیب آنها در مشارکت با اقدامات سایر نسوان کشور، مجلسهای مهمانی برای افسران از طرف فرماندهان قستمها تشکیل و از آنها دعوت شود که در معیت خانمهای خودشان بدون حجاب در مهمانی مزبور حضور پیدا کنند. و ضمنا به آنها گوشزد شود که امروز در سایه ترقیاتی که کشور شاهنشاهی پیدا کرده بایستی با دنیا معاشرت و مماشات داشته باشند، ضروری است که بانوان کشور ما نیز مثل نسوان سایر ممالک در طریق ترقی و تعالی بوده باشند3
سرلشگر ضرغامی
توضیحات سند:
1- منظور هنگهای خارج از مرکز (تهران) است.
۲- در حدود سال ۱۸۶۵ م [۱۲۴۴ ش] ناصرالدین شاه به این فکر افتاد که دستهای شامل دو، سه کشتی تشکیل دهد که کارگران هندی یا عرب و ناوبری انگلیسی داشته باشد. دولت انگلیس از این قصد و خیال استقبال ننمود چون دلیلی داشتند که در باطن این نقشه، مقاصد تعرضی نسبت به خودمختاری جزایر و صیدگاههای مروارید بحرین نهفته بود [!] سرانجام در سال ۱۸۸۹ م [۱۲۶۷ ش] این نقشه به صورت دیگری تجدید گردید و از آن موقع پایه نیروی دریایی جدید ایران گذاشته شده است
٣- گاهی به نام آزادی، زنان را فریب میدهند و گاهی هم به این کلمات نامهایی از قبیل فرهنگ و علم و پیشرفت اضافه میکنند و با کمال تأسف زنان هم فریب چنین اسمها را خورده و بدون تأمل حجاب خود را کنار گذاشته و در اجتماع حاضر میشوند... کدام یک از مزایای اجتماعی با مراعات حقوقی که اسلام برای زن در نظر گرفته در زیر حجاب از بین رفته است... یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران همین تغییر لباس و رواج برهنگی در میان قشرهایی از جامعه بوده است و از آن در رژیم طاغوت تحت عنان کشف حجاب و در این اواخر رفع حجاب یاد میشد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود. اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود: نخست یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و دوم یک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد. عامل دوم رضاخان، مأمور و سرسپرده دولت استعمارگر انگلیس بود که وظیفه داشت ایران را هر چه زودتر از حضیض ذلت به اوج عزت برساند و از گمراهی به شاهراه ترقی هدایت نماید و در پس اجرای همین مأموریت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند... و چادر را نیز از سر زنان بردارد... در جامعه ما در سالهای قبل و بعد از ۱۳۱۴ ش آنها که تغییر لباس را پذیرفتند همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که نپذیرفتند همان کسانی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول آن به اصطلاح ترقی و آزادی و تساوی حقوق را نخورده بودند و همانها بودند که در برابر آن همه زور و قلدری مقاومت کردند. مسئله به ظاهر خیلی ساده بود. رضا خان میخواست زنان را از کیسه سیاه چادر به در آورد و آنان را وارد دنیای پر نور و مترقی جدید کند... اما... قضیه کشف حجاب یک مطلبی نبود که اینها میخواستند زنها را، مثلا ده میلیون زن را آورده و در جامعه وارد کنند. اینها یک دستوراتی بود که از خارج و برای اسارت ما میگرفتند و اجرا میکردند. این اساسی بود که از اول انگلیسیها، که رضاخان را آوردند، او را وادار به این کارها کردند... اینها در خدمت این بود که میخواستند ملت را از آن چیزی که خودش دارد کنار ببرند و توجهش را جلب همین عشرتها و بساط لهو و لعب بکنند... در کشور ما به نهضت زن نیاز بود، اما نهضت سفید اسلامی نه نهضت سیاه و تیره اروپایی... لازم و ضروری است به وضع زن رسیدگی کامل بشود و حقوق فراوانی که اسلام به زن اعطا کرده و در طول تاریخ عملا متروک شده به او باز پس داده شود، نه اینکه با تقلید و تبعیت کورکورانه از روش مردم غرب که هزاران بدبختی برای خود آنها بوجود آورده، نام قشنگی روی یک فرضیه غلط بگذاریم وو بدبختیهای نوع غربی را بر بدبختیهای نوع شرقی زن بیفزائیم... (ر.ک : حجاب و جامعه، محمد امین زین الدین، ترجمه زهرا حسینی، صفحات ۲۰ و ۲۱ و فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل، صفحات ۴۶ و ۴۷ و سلطنت و تاریخ ایران، سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) در جمع وعاظ و خطبا مورخه ۵۹/۸/۱۵، صفحات ۱۹۱ و ۱۹۲ و نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری، صفحات ۵۹ و 123)
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 147