تاریخ سند: 20 مرداد 1357
ناشناسى که احتمالاً یکى از روحانیون نزدیک و یا یکى از پسران آیتاللّه خادمى بود غیر از دکتر ضمن تماس تلفنى با خانم آیتاللّه خادمى اظهار داشت.
متن سند:
ساعت 1745 روز 20 /5 /37 13570520
ناشناسى که احتمالاً یکى از روحانیون نزدیک و یا یکى از پسران آیتاللّه خادمى بود غیر از دکتر ضمن تماس تلفنى با خانم آیتاللّه خادمى اظهار داشت.
از قول من به حاج آقا مهدى (پسر خادمى) بگویید که این حکومت نظامى که دور و بر منزل آقا جان را گرفتهاند یک وقت دیدى آخر شب بردندش. اینها آمدهاند خانه و رفت و آمدش را ببینند. و اگر چنانچه صلاح مىدانید جابهجایش کنید و آقا جون را یا بیاورید خانه ما یا خانه خودتان.
خانم آقاى خادمى: آخر نمىشود که فکرهایش را کردیم و آقا رضا را هم از تهران آوردهاند و خانه، آقاى صادقى گیر افتاده است.
ناشناس: بالاخره باید یک چنین کارى را بکنند وگرنه آقاجان را آخر شب مىبرندشها. خلاصه یک جائى که مربوط به آنجا نباشد جابجایش کنید.
خانم خادمى ـ اول هم تیمسار تقوى گفت که آقا را ببریدش منزل یکى دیگر ولى بعد به آقا رضا گفته که نه مىترسم شب یا ما یا خودتان آقا را از خانه ببریم آنوقت مردم فکر کنند که تبعیدشان کردهایم و شلوغى بیشتر شود.
ناشناس ـ بهرحال تو این حرفها را از قول من به حاج آقا مهدى بگو و بگو که از این جور چیزها دیده شده حکومت نظامى مىکنند و راه و چاه را یاد مىگیرند و شب هم بى سروصدا ورمیدارند و مىبرند. صبح هم صداش بلند مىشود که بردندش و به آقا هم بگو استخاره بکنند. و اگر صلاح حالا یا جاى دور یا نزدیک این کار را بکنند. خانم آقاى خادمى ـ باشد بهشان مىگویم.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 398