صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حدود الهی

حدود الهی


متن سند:

حدود الهی:
«در رابطه با حدود اسلامی است که نشأت گرفته از همان دیدگاه‌های تنگ ما راجع به مسایل منکرات بود که ما می‌خواستیم تعقلی ‌این منکرات اجتماعی و حدود اسلامی را تصحیح بکنیم. می‌گفتیم: خُب وقتی انسان یقین دارد که زن و مرد به طور نامشروع با هم رابطه دارند یعنی مثل روز روشن است که‌ این دو نفر با هم ارتباط جنسی دارند و زنا می‌کنند و یا دو نفر مثلاً مذکر با هم لواط می‌کنند؛ ‌اینکه حالا اسلام مقید کرده که کالمیل فی المکحله را باید ببینی که مثلاً‌ این صورت گرفته، می‌گفتیم که: خوب ‌اینها اصلاً عقلاً ممکن نیست امکان پذیر نیست که عقلا کالمیل فی المکحله را مثلاً ببینی یا ‌اینکه ریسمان بیندازی بین‌ این دو نفر زن و مرد، اگر مثلاً جایی گیر کرد بگویید مثلاً ‌اینطور است. در حالی که حالا(نقشه‌ها را بعد می‌گویم) آن زمان ما‌ اینها را یک مقدار در ذهنیتمان چیز می‌کردیم، جبری نمی‌گرفتیم. می‌گفتیم: مسئله خیلی جدی نیست. فلذا وقتی می‌خواستیم عمل بکنیم به عنوان یک معیار قبول نداشتیم. حال تحقیق بشود که حالا مثلاً بوده یا نبوده. حالا چه بسا افرادی بی‌گناه را مثلاً می‌زدند یا تبعید می‌کردیم و می‌گفتند که مثلاً برو به خاطر اخلاقت.»1
مهدی‌ هاشمی در نوار چهارم ضمن پرسش و پاسخی، به برخی از برداشت‌های خود از‌آیات و مفاهیم قرآنی‌اشاره می‌کند که در شناخت بیش از پیش دیدگاه‌های وی مفید است:
«... إنّا عرضنا الأمانه على السموات و الارض و الجبال فا بین ان یحملنها. بله مثلاً در‌ این جمله من یادم هست که چون آن زمان ما می‌خواستیم روح تعهد و مسئولیت را توی جامعه زنده بکنیم،‌ این امانت را تفسیر می‌کردیم به همان احساس مسئولیت و هدف داری در زندگی؛ که البته بعد هم که مراجعه کردیم یکی از تفسیرها که کرده‌اند همین احساس مسئولیت هست؛ منتهی در تفسیرهای دیگر هم بوده برای امانت در همان زمان ما روی مسئله خیلی مبالغه و مانور می‌دادیم که بله مقصود از امانت، مقصود از امانت که خدا عرضه کرده بر کوه و زمین و آسمان نپذیرفته‌اند همان روح احساس مسئولیت و احساس تعهد و هدفداری در زندگی هست و مثلاً ما را که منسوب به هدفیها می‌دهند.* از بس که ما روی هدف تکیه می‌کردیم و هدف، هدف، هدف ، ما شدیم گروه هدفیها بعد که ما را گرفتند ‌اینکه خُب یک تفسیر بوده که حالا می‌شود به یک جا پایش را بند کرد در مجموع اقوالی که راجع به امانت هست منتهی خُب روایاتی است که منظور از‌ این ولایت اهل بیت بوده مثلاً عرضه شده بعضی‌ها می‌گویند عقل بوده و بعضی‌ها هم مثلاً همان احساس مسئولیت بعضی‌ها گفته‌اند در هر صورت‌این طوری بوده.»
سؤال: یعنی شما می‌خواهید بگویید [با] تأکید بر‌ این یک تفسیر - از‌ این تفاسیر که در ‌این ‌آیه هست - از بقیه تفاسیر صرف نظر می‌کردید؟
جواب: «اصلاً مطرح نمی‌کردیم آنها را. یعنی در آن لحظه مثلاً شاید مراجعه نکرده بودیم به بقیه تفاسیر که حالا مقصود چی هست؟ با یک سری قرائن ذهنی و روایاتی که در ذهنم بود. مثلاً می‌گفتیم که خُب آن چیزی که زمین و آسمان خُب قبول نمی‌کنند همان حالت عقل و شعور و اراده هست که مسئولیت پذیری باشد؛ و‌ این را در انسان مثلاً پیاده می‌کردیم؛ یا آن ‌آیه‌ای که راجع به استقامت هست که ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزلُ علیهم الملائکه خُب ما در نزول ملائکه اصلاً در خود ملائکه که ملائکه چی‌ها هستند که خُب حال ملائکه در تفسیر یک سری نیروهای غیبی‌هستند که ابعادش برای ما خیلی شناخته شده نیست. برای بشر نمی‌توانیم تفسیر بکنیم. منتهی چون می‌خواستیم یک تفسیر تعقلی از قرآن ارائه بدهیم می‌گفتیم بله کسی که آمد در صحنه مبارزه و وقت مقاومت شد. مقاومت کرده در راه خدا آن وقت یک سری عرضه می‌شود که خُب خاطراتی برایش عرضه می‌شود که خُب آن خاطرات ملائکه هستند یا‌ اینکه یک شکل تجسم می‌شود برایش و همان انرژی که در وجودش شکل می‌گیرد. برای آن‌اینها را مثلاً تفسیر می‌کردیم به ملائکه و‌ اینها هستند که انسان را از حزن و‌اندوه و غم و‌ اینها دور می‌کنند. یک همچنین تفسیرهایی به رأی می‌کردیم که حالا بعضیهایشان را می‌شد با چسب و وصله بچسبانی به بعضی ‌آیات و روایات اما در آن برخورد ابتدایی با‌ آیه همچنین برخوردی می‌شده.»
سئوال: برای امدادهای غیبی‌ چه تفسیری داشتید؟
جواب: «امدادهای غیبی ‌را حال به‌ این عنوان کمتر مطرح می‌شد اما در مجموع صحبتهایم یادم هست که ما امدادهای غیبی ‌را متبلور شده در همین سیستم‌های مادی و طبیعی خلاصه می‌کردیم. می‌گفتیم که خداوند برای(أبی‌الله أن یجرى الامور الاّ بأسبابها) ‌این را مطرح می‌کردیم و‌ اینکه نظام دنیا نظام علت و معلول است و ‌اینکه ‌این نظام آفرینش هماهنگ با نظام ادیان و ‌ایدئولوژی است که خودش در رابطه با اراده الله هست و ‌اینها؛ می‌گفتیم کل اراده خدا اعم از غیره و غیره در‌ این سیستم جهان مثلاً خلاصه شده منتهی‌این سیستم را باید کشف کرد؛ چون علم بشر کم بوده و‌ اینها؛ باید سعی کنیم که‌ این سیستم را بیشتر کشف بکنیم و مثلاً رهنمودهای قرآن را هم بهش اضافه بکنیم و کل حرکت‌های الهی را بتوانیم در‌ این سیستم کشف بکنیم و آن یک پارامتری که جدای از همه‌این محاسبات مادی ممکن است یک امدادی از غیب برسد‌این را خیلی رویش خیلی مانور می‌دادیم.»
سؤال: مسئله جن را چطوری طرح می‌کردید؟ اصولاً طرح می‌کردید یا نه؟
جواب: «مسئله جن را چون خودم هم زیاد ازش شناختی نداشتم نه، کم مطرح می‌کردیم.»
سؤال: اگر مورد ‌این سؤال قرار می‌گرفتید چگونه جواب می‌دادید؟
جواب: «بله حالا می‌گویم آن زمان ما جن را یادم است مثلاً یک سری کتاب‌هایی که خوانده بودیم که نمی‌دانم کتاب‌های آقای غروی بود یا شریعتی که جن را خلاصه‌اش چند تا تفسیر برایش می‌کردیم. تفسیر نه، خوب یک معنا برایش می‌کردیم، می‌گفتیم اولاً در مجموع جامعه‌های اسلامی یک سری نیروهای سری وجود دارند که حرکتشان حرکت ناپیداست. آن وقت مثلاً به جاسوسها تعبیر می‌کردیم. جاسوسهای حال یا خُب یا به هر یک سری حرکتها یا طی الارض و‌ اینها را مثلاً حرکت جنی است و همین بود ‌اینها را بیشتر در جن و‌ اینها تفسیر می‌کردیم. البته آن تفسیرهای عوامانه که سابقاً بود که یک سری موجودات گمنام و ‌اشباح و ‌اینها،‌ اینها را ما رد می‌کردیم؛ می‌گفتیم‌ اینها خرافات است ‌اینطور نیست. ولی در همان ‌آیات سوره جن هم که یک مقدار تفسیر می‌کردیم بعد به‌ این نتیجه رسیدیم که بالاخره یک موجوداتی هستند که نمی‌شناسیم که موضوعات ‌ایمان و کفر مطرح است که از هر دو پیغمبر استفاده خوب کردند یا بد کردند که برای ما مطرح است.‌ اینکه تفسیرهای نهایی‌مان ‌این بود که ما نمی‌دانستیم چی هست چون محول می‌کردیم که نمی‌دانیم اما در تفسیرهای بدوی به صورت امتحان می‌گفتیم که مثلاً جن منظورش بعید نیست که نیروهای سری باشد مثل جواسیس.»2

توضیحات سند:

1. نوار شماره سه.
* پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، از باند مهدی هاشمی، تحت عنوان «هدفی‌ها» نام برده می‌شد.
2. نوار شماره چهار.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشه‌های انحراف صفحه 150
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.