تاریخ سند: 17 دی 1357
شخصى به منزل آقاى خادمى تلفن را اظهار داشت فردا هم عزاى عمومى خواهد بود.
متن سند:
تاریخ:17 /10 /57
شخصى به منزل آقاى خادمى تلفن را اظهار داشت فردا هم عزاى عمومى خواهد بود. حاجى آقا گفت فردا را آیتاللّه خمینى عزاى عمومى نموده است.
از منزل آقاى خادمى به سرهنگ فروغى با تلفن تماس که اهالى حبّاد آمده و جلوى منزل ما جمع شدهاند. از دست استوار بازنشسته به نام غدیر على بدیعى و پسرانش به ستوه آمدهاند برادرش رحیم بدیعى هم با ایشان همدست است. و از قرار معلوم چندین فشنگ که متعلق به عباس بدیعى است بزرگترین مدرک خواهد بود این استوار بازنشسته در نجفآباد باعث بلوا و آشوب خواهد بود. سرهنگ فروغى گفت ترتیب کار را خواهم داده و به شما تلفن خواهم کرد.
در شهر شایع شده قرار است جامعه معلم 75 نفرى بعد از مسجد حکیم اسم سالن 25 شهریور را عوض نمایند. و به نام قهرمان معروف تختى1 نام گذارى نمایند آقاى خادمى گفته مانعى ندارد جناب سرهنگ فروغى گفت اگر قرار باشد ما هم عکسالعمل نشان خواهیم داد.
شخصى به نام کریمپور به منزل آقاى حاجى خادمى تلفن و اظهار داشت من از شهرضا تلفن مىزنم در شهرضا امروز جمعیتى زیادى از خود شهر و اطراف دهات شهرضا اجتماع و گویا یک شیخى شاید از قم باشد از اصفهان شهرضا و مردم را علیه جبهه ملى به تندى صحبت مىکند و من ناچاراً خواستم ببینم نظریه آقاى خادمى در این مورد چیست. حاجى آقا خادمى در جواب گفت امروز دستورى ندارم فقط مردم را به اتفاق و اتحاد دعوت نمائید. ما مخالف جبهه ملى نیستم و موافق هم نخواهیم بود.
آقاى فروغى با تلفن به منزل آقاى خادمى تماس و گفت این جوق آبادىها که آمده خدمت آقاى خادمى دست پیش گرفتهاند که پس نمانند. گزارش به ما رسید که منزل آقاى بدیعى استوار بازنشسته خطرناکترین بمب که در این نقطه وجود ندارد و داراى هشت فتیله دارد که با همایونشهر همدست شده و در کهندژ منزل استوار را منفجر نماید آقاى خادمى این چنین آدمها هستند که به شما متوسل مىشوند.
امنیت داخلى بهرهبردارى شود.
18 /10 /57
توضیحات سند:
1ـ غلامرضا تختى در سال 1309 ﻫ . ش در محله «خانى آبادنو» تهران در خانوادهاى محروم به دنیا آمد. تختى آموزش ابتدایى را در دبستان حکیم نظامى و دو سال تحصیلى دوره متوسطه را در آموزشگاه خزائلى گذراند. علاقه به ورزش، به ویژه رشته کشتى در دوران کودکى در او بروز کرد. همین علاقه باعث شد خیلى زود به قهرمانى کشور برسد. تختى در 21 سالگى در مسابقات قهرمانى جهان در فنلاند مدال نقره گرفت و پنج سال بعد در ملبورن استرالیا اولین مدال طلاى جهانى را به گردن آویخت. غلامرضا تختى در طول مبارزات ورزشى خود چهار مدال طلا و پنج مدال نقره گرفت. او در سال 1345 با یک دانشجوى دختر دانشگاه تهران ازدواج کرد. تختى مخالفت خود را با رژیم حاکم ایران با عضویت در جبهه ملّى و بعدها با نزدیک شدن به آیتاللّه طالقانى نشان داد. محبوبیت فوقالعاده او در جامعه و مخالفتش با نظام حاکم، رژیم پهلوى را به وحشت انداخت. به همین دلیل هیچ کس خبر خودکشى او را در هتل آتلانتیک تهران در هفده دى ماه 1347 ـ که در مطبوعات آن زمان منعکس شد ـ باور نکرد. از جمله گفتههایى که در علل فقد مرحوم تختى در افواه مردم شنیده مىشد این بود که در یکى از ورزشگاههاى تهران، مردم حاضر، براى ورود غلامرضا تختى ابراز احساساتى کردند که در مقایسه با ورود غلامرضا پهلوى (برادر شاه) به همان ورزشگاه در همان زمان فوقالعاده بود. به همین دلیل شاهپور غلامرضا دستور داد او را مسموم کنند.
ر. ک: زندگى و مرگ جهان پهلوان تختى در آینه اسناد، سید عباس فاطمى
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 519