بازجوئی از: علی اکبر پور استاد فرزند غلامعلی
متن سند:
س ـ هویت شما محرز است (علی اکبر پور استاد فرزند غلامعلی) مشروح
اطلاعات خود را درباره سید علی اندرزگو و [بنام] مستعار جوادی دارید بیان
نمائید؟
ج ـ آقای سید علی اندرزگو که پس از دستگیری اینجانب در سازمان امنیت کشور شناختم و بمن
معرفی شد و شرح کارهایش را برای اینجانب بازگو کردند بنام آقای جوادی با من تماس داشت و
اولین مرتبه ایشان از منزل آقای
صالحی تلفن کردند گفتند من از قم
آمده ام و با شما کار دارم و اگر
ممکن است بیائید منزل آقای
صالحی من منزل آقای صالحی
رفتم و شخصی که آنجا بود خود را
بنام جوادی معرفی نمود و گفت
طلبه مشهدی قم هستم و داستان
تیراندازی و کشته شدن چند نفر را
در منزل آقای شریعتمداری
تعریف نمود و گفت در مقابل این
کار حرکت نباید ساکت نشست و
از من خواست فعالیتی نموده بلکه
بازار تهران بعنوان اعتراض بعمل
دوست بسته شود و من از آنجا به
چند نفر از آقایان بازاری ها تلفن
نمودم و جریان را گفتم آقایان جواب دادند بستن بازار بدون اعلامیه آقایان علماء ممکن نیست و
منهم جریان مذاکراتم را باو گفتم دفعه دوّم یک روز ایشان بمنزل ما آمدند و این پس از اعلام
حکومت نظامی در اصفهان بود و گفت باید اعلامیّه بدهیم و اعتراض کنیم من گفتم آقای خمینی
اعلامیه داده اند و پس از اعلامیه ایشان دیگر اعلامیه بدون امضاء اثری ندارد و یک دفعه دیگر هم
از من مطالبه پول نمود و من گفتم مدت شش ماه است مغازه من بسته شده است و خودم از نظر
مالی در شرائط بدی قرار دارم و امکان پرداخت وجه برایم ممکن نیست گفت آقای خانیان
میگویند آدم خیری است برویم و از ایشان پول بگیریم جواب دادم من با ایشان قطع رابطه دارم و
قهر هستم گفت ماه مبارک رمضان است برویم آشتی کنید و من امتناع کردم و او رفت یکی دو مرتبه
هم تلفن کرد تا بالاخره یک روز جمعه آمدند مرا بزور تعارف و خواهش بردند منزل با آقای
خانیان و ایشان بعد از یکی دو ساعت معطلی آمد و من پس از معرفی بایشان گفتم و ایشان با
زرنگی خاصّی ما را جواب دادند و کلّا ایشان سه مرتبه با من تماس داشته است
پور استاد
س ـ اظهارات خود را بچه نحو گواهی مینمائید ؟
ج ـ با امضاء گواهی مینمایم پور استاد
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 488