تاریخ سند: 10 شهریور 1347
موضوع: آیتالله محمد شاهرودی مقیم نجف اشرف
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ: 10 /6 /1347
به: 316 شماره: 13313 /9 ﻫ
موضوع: آیتالله محمد شاهرودی مقیم نجف اشرف
روز 2 /6 /47 آیتالله شیخ محمد شاهرودی مقیم نجف اشرف به مشهد وارد و در منزل برادرش شیخ احمد شاهرودی، امام جماعت مسجد جامع گوهرشاد مشهد اقامت نموده است.
عدهای از علمای مقیم مشهد از جمله آیتالله کفائی خراسانی1. دامغانی2. زینالعابدین سبزواری. بروجردی. فرید نهاوندی و آیتالله غلامحسین ترک3 و عده[ای] دیگر از وی دیدن نمودهاند. عمل خلافی از مشارالیه دیده نشده است.
توضیح رهبر عملیات. اعمال و رفتار نامبرده تحت کنترل است.
آقای اوانی. در گزارش روزانه درج شود.
در گزارش روزانه درج شد.
_____________________
1. آیتالله میرزا احمد کفائی خراسانی فرزند آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در ربیعالاول سال 1300 قمری در نجف اشرف دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را نزد پدرش و شیخ زینالعابدین شاهرودی، شیخ احمد شیرازی و آیتاللهالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی و نیز میرزا محمد آقازاده (برادرش) فراگرفت و در 27 سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. پس از رحلت پدر هم در مجامع علمی و سیاسی حضوری فعال داشت و از اطرافیان آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود. در انقلاب 1920م. عراق حضوری فعال و جانبرکفانه داشت و از مشاورین مهم آیتالله شیخ محمدتقی شیرازی بود و میرزای شیرازی هم سخت به او اعتماد داشت و احترامش مینهاد. وقتی طرح ترک مخاصمه انگلیس کلید خورد 17 تن از بزرگان به اعدام محکوم شدند که در طلیعه ایشان میرزا احمد کفائی قرار داشت. او مجبور به فرار بهسوی حجاز شد و یک سال در مکه میهمان پدر ملک فیصل اول بود. وقتی ملک فیصل پادشاه عراق شد او به نجف بازگشت و بازهم بر ضد انگلیسیها به فعالیت پرداخت تا اینکه در سال 1302 شمسی(1341ق) که علمای ایرانی را از نجف اخراج کردند او هم لاجرم به ایران آمد و ساکن مشهد گشت. در زمان رضاخان با تلاش فراوان در مقابل او ایستاد و توانست لااقل مدرسه سلیمان خان (سلیمانیه) را از دستبرد دژخیمان رضاخانی محفوظ داشته و به تدریس در آن بپردازد.
وقتی برادرش میرزا محمد توسط رضاخان در تهران حبس و سپس شهید شد، او ریاست حوزه خراسان را در دست گرفت و در اوانی که رضاخان سقوط کرد حوزه علمیه منحل شده خراسان را تجدید اساس نمود. در این روزگار برخی نظامیان روسمدار قصد تصرف خراسان را داشتند که با برنامهریزی میرزا احمد کفایی شکستی بر آنها وارد شد و با تلفاتی در هر دو جبهه، از خراسان چشم پوشیده و به سمت تبریز رفته و فتنه پیشهوری را پیش آوردند. آیتالله کفایی بهشدت با تودهایها و دموکراتها هم سر ناسازگاری داشت. او چند صد هیئت مذهبی را ایجاد کرده بود و هر وقت احساس خطر میکرد برای قدرت نمایی به مناسبت تولد یا شهادت یکی از امامان (ع) هیئتها را از همه نقاط به حرکت درمیآورد و خود در مدرسه سلیمانیه میایستاد و هیئتها از مقابلش میگذشتند.
پس از تبعید رضاشاه کسی جرأت برپایی روضه را بهصورت علنی نداشت و میرزا احمد کفایی اولین کسی بود که علناً روضه در مدرسه سلیمانیه برقرار کرد و باقی افراد هم جرئت پیدا کردند. میرزا احمد کفایی با دربار شاه ارتباط داشت و این ارتباط را تا پایان عمر حفظ کرد. میرزا احمد درعینحال چندان دل خوشی از دربار نداشت و پس از نهضت 42 میفرمود: آقای خمینی در ایران نفر اول است. امام هم وقتی به مشهد میرفتند به دیدار ایشان میرفت. وی پس از سال ها تبلیغ و تدریس در حوزۀ علمیه مشهد در سال 1350ش. در سن 91 سالگی دار فانی را وداع گفت و در حرم مطهر امام هشتم (ع) به خاک سپرده شد.
ساواک خراسان در تاریخ 13 /3 /1341 درباره وی چنین نوشته است: آقای حاج میرزا احمد فرزند ملاکاظم شهرت کفائی خراسانی دارنده شناسنامه شماره 861 در سال 1261 در مشهد متولد و تحصیلات خود را نزد پدر و برادر خود که از علماء طراز اول وقت بودند [تکمیل] و به اخذ درجه اجتهاد و مدرسی نائلآمده است و روزانه در مسجد جامع گوهرشاد به تدریس طلاب مشغول است.
در سندی دیگر از ساواک آمده است: «مشارالیه مردی است زرنگ و باهوش و علاوه بر جنبه روحانیت، چون به امور سیاست وارد و اصولاً طرفدار سلطنت و دربار است به همین جهت در بین تجار و کسبه بهخصوص هیأتهای مذهبی، روسای ادارات و دوایر دولتی نفوذ بسیار دارد و هر موقع که ایران دستخوش تحولاتی گردیده است مشارالیه مانند وزنه سنگینی توانسته است مشهد را از نفوذ بیگانگان در امان نگه دارد و همچنین در موقع انتخابات رل مهمی را بازی میکند.»
زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 5 ص 376؛ خراسان، ش 6521، ص 1003؛ حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، محسن دریا بیگی، صص57 و66 و80 و 109 و 188، تهران موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1386؛ سایت اینترنتی اهلالبیت، سایت اینترنتی تبیان؛ پرونده انفرادی ساواک
2. آیتالله محمدکاظم دامغانی، فرزند آخوند ملا على اکبر در آبان 1277 ش در شمسآباد دامغان متولد شد. با بهرهگیرى از محضر اساتیدى چون آیتالله حاج میرزا محمد خراسانى و حاج میرزا مهدى اصفهانى و حاج آقا حسین قمى به تکمیل خارج فقه و اصول پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. وی در تأسیس حوزه علمیه جدید مشهد در سال 1320 ش سهم به سزایى دارد. علامه دامغانى داراى سجایاى اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و صراحت لهجه بود. وی در تیر ماه 1360 درگذشت و در دارالزهد آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.
ر.ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریفرازى، ج 7، صص 107 ـ 105
3. آیتالله حاج شیخ غلامحسین تبریزی در سال 1260ش در یکی از روستاهای شبستر به نام وایقان به دنیا آمد. او که از بازاریهای متدین تبریز و خوشنویس بود، در بزرگسالی به تحصیل علوم دینی روی آورد و در مدرسه طالبیه تبریز به تحصیل علوم دینی مشغول شد.
حاج مهدی سراج انصاری در مقاله « هفتاد و دو روز در قم»، درباره ایشان مینویسد: «یاد دارم سی سال پیش از اینکه در تبریز، در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل و تدریس بودم، یکی از بازاریها که دارای خط خوبی بود، در یکی از حجرات مدرسه جعفریه (متصل به مدرسه طالبیه) به طلاب خوشنویسی آموزش میداد؛ وی دارای ذکاوت و فهم فوقالعادهای بود. چند ماهی که از این جریان گذشت، محیط مدرسه در نهادِ وی تأثیر نمود، ناگهان دیدم که وی از کتاب صرف میر، اولین کتاب تحصیلی حوزه در قدیم، شروع کرده و با نهایت کوشش مشغول تحصیل است. شاید در کمتر از دو ماه بود که دیدم این شخص از من تقاضای تدریس حاشیه ملاعبدالله را نمود. من خیلی تعجب نمودم؛ زیرا از صرف میر تا حاشیه ملاعبدالله اقلاً یک سال درسی فاصله است و نامبرده هنوز دو ماه نبود که خواندن صرف میر را آغاز کرده بود. با این که اشتغالات زیادی داشتم، برای این که او را آزمایش کنم، به تقاضای وی جواب مثبت دادم. چند روزی پیش من کتاب حاشیه را خواند، دیدم خوب میفهمد. از او پرسیدم که از چند کتاب درس میخوانی؟ گفت: از یازده کتاب! خلاصه کلام این که سه سال از مدت تحصیل او نگذشته بود که مدرس اسفار ملاصدرا گردید. وی به همین منوال ترقی نمود و در فاصله هفت، هشت سال به درجه اجتهاد نائل شد و مدتی در حوزههای علمیه قم، نجف و کربلا از استادان بزرگ استفاده نمود و فارغالتحصیل گردید و بالاخره او در مشهد درگذشت. نامش آقا میرزا غلامحسین تبریزی بود و کمتر کسی است که در حوزههای علمیه نجف، کربلا و قم او را نشناسد.»
شیخ غلامحسین تبریزی از جمله علمائی بود که با انحرافات دوران مشروطیت به مقابله پرداخت و در دوران رضاخان نیز، یکی از کسانی بود که با او به مخالفت پرداخت. ایشان در سال 1312ش، به دلیل شرایط سختی که در تبریز حاکم بود، به مشهد مقدس آمد و کنار فعالیتهای خود، در یکی از شبستانهای مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت نیز مشغول شد.
در سال 1314ش، در جریان قیام مسجد گوهرشاد در جریان کشف حجاب رضاخانی، نام ایشان نیز جزو 31 تن علمایی که در این جریان ایفای نقش کردند، به ثبت رسیده است.
در سالهای دهه 1330 و حضور فدائیان اسلام در صحنه سیاسی کشور، شیخ غلامحسین تبریزی در مشهد در زمرهی همراهان آن بود که نشریه «خداپرستی» را نیز در این راستا منتشر نمود.
در جریان نهضت امام خمینی(ره) نیز شیخ غلامحسین تبریزی از جمله علمائی بود که در حمایت از این نهضت، نامهها و تلگرافهایی برای برخی از اشخاص ارسال نمود و در طول نهضت اسلامی از جمله مدافعان آن بود.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1359ش، در خطبههای نماز جمعه در مسجد گوهرشاد، همواره شعار «حزب فقط حزبالله. رهبر فقط روحالله» را تکرار مینمود.
ایشان در خرداد ماه سال 1359ش، از دنیا رفت و در حرم امام رضا (ع) در جوار مرقد شهید هاشمینژاد (ره) به خاک سپرده شد.
ر ک: برگهایی از تاریخ حوزه علمیه قم، رسول جعفریان، ص ۸۰ و ۸۱، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مقاله هفتاد و دو روز در قم، به قلم مرحوم حاج مهدی سراج انصاری
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 154
