صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جریان تظاهرات هفته گذشته تهران و سقوط حکومت سابق شب چهارشنبه چه خبر بود

تاریخ سند: 3 شهریور 1332


جریان تظاهرات هفته گذشته تهران و سقوط حکومت سابق شب چهارشنبه چه خبر بود


متن سند:

اولین مرحله تظاهرات که منجر به سقوط حکومت دکتر مصدق و حوادث روز چهارشنبه 28 مرداد گردید که از عصر سه شنبه شروع شد.
در آن روز احزاب وابسته به دولت سابق و دستجات چپ تظاهراتی در خیابان به عمل آورده و شعارهایی می دادند و چون فرمانداری نظامی هرگونه تظاهرات را ممنوع کرده برد ]بود] بین آنها و نظامیان زدوخوردی روی داد و خیابانهای شهر مخصوصا خیابان های اسلامبول و نادری و میدان سپه بشدت متشنج گردید.
در میدان سپه دستجات چپ اجتماع کرده و شعارهایی راجع به جمهوری می دادند و در مقابل نظامیان مقاومت می کردند ولی از طرف نظامیان که از این جریانات سخت عصبانی بودند به آنها حمله شد و متفرق گردیدند دامنه کشمکش و تشنج تا ساعت 12 شب ادامه داشت.
مردم عصبانی بودند براثر کندن مجسمه ها و اقدامات دستجات چپ و انتشار مقالات تند در روزنامه باختر امروز به قلم دکتر فاطمی، مردم عصبانی و ناراحت و نسبت به آینده کشور نگران بودند و اعمال فوق الذکر روحیه افسران و سربازان و پاسبانها را سخت جریحه دار کرده بود، به همین جهت از صبح چهارشنبه 28 مرداد تظاهرات علیه حکومت مصدق شروع و از نقاط مختلف شهر تظاهرکنندگان دسته دسته حرکت کرده و به طرف مراکز احزاب موافق دولت سابق به راه افتادند.
در میان این دستجات عده ای افسر و سرباز و پاسبان نیز دیده می شدند و به تدریج سرباز و پاسبان نیز دیده می شدند و به تدریج تعداد آنها افزایش می یافت و جمعیت نیز انبوه تر می گردید.
نخستین حمله نخستین حمله به طرف مرکز حزب پان ایرانیست1 که ضلع غربی میدان بهارستان اول خیابان صفی علیشاه قرار دارد صورت گرفت و تظاهرکنندگان بی آنکه با مقاومت مؤثری برخورد کنند در حالی که مسلح به چوب و وسایل دیگر بودند وارد آنجا شده اثاثیه آنها را به هم ریخته و غارت کردند و لحظه ای بعد آن را آتش زدند.
پس از آتش زدن این محل از طرف جمعیت به حزب ایران که در همان حوالی است حمله به عمل آمد و اداره روزنامه باختر2 امروز نیز طعمه حریق شد، در این هنگام دسته دیگری به طرف خیابان شاهرضا حرکت کرده و مرکز حزب نیروی سوم را آتش زدند.
در تمام این جریانات سربازان و پاسبانها نیز شرکت کرده و نقش مؤثری داشتند.
تصرف رادیو تهران نزدیک ساعت یازده چند واحد از سربازانی که سوار کامیون بودند باتفاق چند تانک به تظاهرکنندگان ملحق شدند و با پشتیبانی این واحدها شهربانی و ستاد ارتش و اداره تبلیغات واقع در میدان ارک تصرف شد و جمعیت برای تصرف دستگاه بی سیم و رادیو حرکت نمود.
رادیو تهران روز چهارشنبه برخلاف هر روز برنامه معمولی خود را اجرا نکرد و در موقع پخش اخبار به نواختن صفحات موسیقی مشغول بود و پس از چندی بکلی ایستگاه فرستنده از کار افتاد.
جمعیتی که به طرف ایستگاه فرستنده واقع در راه شمیران حرکت کرده بود به کمک قوای نظامی بی آنکه به مقاومتی برخورد کند محل مزبور را تصرف کرد ولی موقعی که مردم وارد محوطه ایستگاه شدند یکی از کارکنان فنی رادیو دستگاه را خراب کرد و از کار انداخت.
به همین جهت دو ساعت طول کشید تا دستگاه رادیو و ستاد ارتش و شهربانی و مراکز حساس دیگر به تصرف مردم درآمده و حکومت دکتر مصدق ساقط گردیده است.
اولین کسی که پشت رادیو خبرهای فوق را اعلام کرد آقای میراشرافی بود و پس از ایشان به ترتیب آقایان پیراسته،3 احمد فرامرزی، دکتر شروین4 و چند نفر دیگر صحبت کردند و پس از مدتی آقای سرلشکر زاهدی نخست وزیر به محوطه رادیو آمده و خطاب به ملت ایران نطقی ایراد نمودند و برنامه دولت را به اطلاع عموم رسانیدند.
زدوخورد در خانه مصدق شدیدترین زدوخوردی که روز چهارشنبه در تهران روی داد در اطراف خانه دکتر مصدق بود.
در این محل از پیش قوایی جهت جلوگیری از حوادث احتمالی مستقر شده و دو تانک و چند مسلسل نیز در اختیار داشته و فرماندهی آنها با سرهنگ ممتاز بود.
جمعیت پس از تصرف مراکز حساس برای تصرف منزل مصدق و دستگیری نخست وزیر سابق به طرف خیابان کاخ حرکت کرد ولی با مقاومت گارد محافظ منزل مواجه گردید و با دادن تلفات عقب نشست.
در این موقع عده ای سرباز و پاسبان به کمک جمعیت رسید ولی با اینکه چند بار به طرف منزل مصدق حمله بردند بر اثر تیراندازی و مقاومت شدید سرهنگ ممتاز و چند افسر و سرباز دیگر تا ساعت 5 بعدازظهر موفق به تصرف منزل نشدند.
در این ساعت دستور داده شد چند تانک و عده ای سرباز با وسایل کافی به طرف منزل دکتر مصدق حرکت کنند.
وقتی تانکها به محل مزبور رسیدند با یک شلیک شدید توپ و مسلسل به مقاومت مدافعین منزل مصدق خاتمه دادند، یک تانک شرمن با یک ضربت در آهنی منزل مصدق را شکست و داخل شد و به دنبال آن مردم به منزل ریخته اثاثیه آن را غارت کردند.
منزل های اطراف و همچنین محل اداره اصل چهار نیز مورد حمله و غارت قرار گرفت : دکتر مصدق کجا بود؟ در این موقع دکتر مصدق در خانه نبود و به محل دیگری رفته بود و گفته می شد در آخرین ساعات موفق به فرار شده است.
ولی روز بعد رادیو خبر داد که دکتر مصدق دستگیر و در باشگاه افسران تحت نظر قرار گرفته و از طرف اعلیحضرت دستورات کافی جهت حفظ جان مشارالیه صادر شده است.
عده ای از نزدیکان دکتر مصدق مانند دکتر شایگان5 و دکتر صدیقی6 و دکتر معظمی7 نیز در جریان حوادث اخیر دستگیر شدند ولی آقای دکتر معظمی بلافاصله آزاد گردید.
گفته می شود تعداد توقیف از 75 نفر متجاوز است ولی عده ای نیز مانند دکتر فاطمی فراری هستند که مأمورین در جستجوی او هستند.
بازگشت اعلیحضرت براثر تلگرافاتی که آقای سرلشگر زاهدی نخست وزیر و آیت الله بهبهانی برای مراجعت اعلیحضرت به رم مخابره کردند، اعلیحضرت بلافاصله از رم حرکت و پس از توقف مختصری در بغداد با هواپیما به تهران وارد شدند.
در موقع ورود استقبال شایانی از طرف وجوه طبقات بعمل آمد و روز یکشنبه اول شهریور آقای سرلشگر زاهدی در کاخ سفید سعدآباد اعضای کابینه جدید را به حضور اعلیحضرت همایونی معرفی کرده و هیئت دولت مشغول کار شد.
اعلیحضرت قبل از عزیمت به تهران به خبرنگاران خارجی اظهار داشته بودند که قصد دارند یک رشته اصلاحات عمیق اجتماعی انجام دهند.
همچنین تأکید کرده بودند که نفت ایران ملی شده و خواهد ماند.
آقای سرلشگر زاهدی نخست وزیر نیز برنامه دولت خود را استقرار حکومت قانون و بالا بردن سطح زندگی و تعمیم و حفظ امنیت و تأمین آزادیهای فردی و اجتماعی و یک رشته اصلاحات دیگر تعیین و اعلام کرده اند.

توضیحات سند:

1ـ حزب پان ایرانیسم! در سال 1325 ـ 1326، با شکست حزب توده در صحنه سیاست و انشعابات در درون حزب، گروهی از دانش آموزان و جوانان، به فکر تشکیل حزبی افتادند و با توجّه به روحیّات ناسیونالیستی، نام ...
پان ایرانیسم» را بر آن نهادند.
از جمله رهبران آن، دکتر محمّدرضا عاملی تهرانی، محسن پزشکپور، دکتر شاپور زندنیا، دکتر پریور، حسن غفوری غروی و مسیح عطارد، بودند.
این گروه، تا سال 1329، به صورت جمعی با یکدیگر ارتباط و همکاری داشتند.
در جریان نهضت ملّی شدن نفت ایران، با نهضت ملّی همکاری کردند.
در این دوران، داود منشی زاده، به صحنه سیاست آمد و حزب سومکا را تشکیل داد.
عدّه ای از رهبران و اعضای حزب، به سومکا پیوستند.
و تشکیلات منشی زاده، فعّال شد.
در مبارزات خیابانی، پان ایرانیستها، با اعضای حزب توده درگیر بودند.
بخصوص در محیطهای دانشگاهی، حتی زدوخوردهای خونین، بین آنها درمی گرفت.
پس از جریان سی ام تیر، بین افراد تشکیل دهنده پان ایرانیسم، اختلافاتی رخ داد و حزب دچار انشعاب گردید.
جمعی با محسن پزشکپور و دکتر عاملی، حزب پان ایرانیسم را حفظ نمودند.
دسته ای با داریوش فروهر، حزب ملّت ایران را بر بنیاد پان ایرانیسم، تشکیل دادند و به جبهه ملّی پیوستند.
بعد از کودتای 28 مرداد، پان ایرانیسم، جذب دربار شد و از این رهگذر، توانست به مجلس شورای ملّی راه یابد و با تأسیس حزب رستاخیز، اعلام انحلال نمود و اعضای آن عضو حزب رستاخیز شدند.
در کابینه شریف امامی، در سالهای پایانی رژیم پهلوی، به دستور دربار، بار دیگر حزب پان ایرانیسم تأسیس و فعّال شد.
امّا با توجّه به رشد سیاسی جامعه، بیزاری مردم از حکومت و درباریان، دیگر نتوانست پایگاه اجتماعی پیدا کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پزشکپور، به غرب پناهنده شد، و در اوایل دهه 1370، به ایران بازگشت.
(تربتی، محمود: احزاب سیاسی ایران، حزب پان ایرانیسم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1379) بیش از این، تحمّل این همه حق کشیها و زندانها و ستمها را بکند.
در پرونده سیّدمحمود طالقانی، ضمیمه [شود.
] به استحضار ریاست بخش 312، برسد.
22 /5 /40 2ـ روزنامه باختر امروز با روش سیاسی، اجتماعی، خبری، انتقادی و اقتصادی به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی حسین فاطمی و سردبیری نصراللّه شیفته طی سالهای 1328 تا 1332 به صورت روزانه در تهران منتشر می شد.
این روزنامه وابسته به جبهه ملی بود.
راهنمای مطبوعات ایران، (1304 ش تا 1357 ش)، جلد اول، مؤلف : سیدمحمد صدری طباطبائی نائینی، ص 123) 3ـ مهدی پیراسته فرزند (حاج سید معتمد اراکی السادات) در سال 1291 ش در اراک بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا دکترای حقوق ادامه داد.
سمت هایی منجمله کارمند اداره تبلیغات، دادستان تهران، نماینده مجلس شورای ملی، استاندار فارس، وزیر کشور و...
را عهده دار بود.
ساواک در گزارش ویژه مورخ 9 /4 /1342 در مورد نامبرده چنین آورده است...
.
دکتر پیراسته و برادرش تحت وصایت مرحوم محمد علیخان راستین ملقب به رونق علیشاه (از دراویش گنابادی) که به مناسبت با آشنایی شوهر مادرشان از آنان سرپرستی می کرده در اراک به تحصیل می پردازند ظاهرا در اراک غیر از یک خانه پدری که مخروبه بوده...
و همچنین جزئی ملکی در خمین و سهمی از معدن سرب حسین آباد ملکی ندارند دکتر مهدی پیراسته با عامیون ارتباط دارد و در سیاست طرفدار انگلیس می باشد.
و همچنین مدتی با حزب استقلال و عبدالقدیر آزاد همکاری داشته و یکی از علل ترقیاتش پشتیبانی دکتر متین دفتری از نامبرده بوده است.
به علاوه شخصا نیز مردی است جاه طلب و پرکار...
گزارشات واصله از سوء استفاده نامبرده در امر انتخابات دوره گذشته تائید می نماید و اقلام دریافتی بدین شرح می باشد.
از آقای دکتر معدل 250 هزار تومان، از آقای غلامرضا ایلخانی 100 هزار تومان (این رقم با کمک آقای عزیزاللّه توأم اخذ شده) ضمنا در زمان وزارت کشور از شرکت چسب بابت خرید 150 دستگاه خودرو مبلغ 3 میلیون ریال پورسانت دریافت نموده است.
نامبرده از اعضای جمعیت فراماسونری لژ ستاره سحر نیز بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی جریان چپ به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص 111 ـ 110 4ـ دکتر محمد شروین در سال 1289 در یک خانواده مذهبی و روحانی متولد شد.
دروس مقدماتی را به پایان رساند.
در سال 1310 وارد دانشکده پزشکی شد.
در سال 1317 به اخذ درجه دکترای تحصیلات خود را در دریافت کرد.
مدتی در انزلی و سپس در تهران به کار تخصصی مشغول شد.
در سال 1322 توسط انگلیس ها به بهانه طرفداری از آلمانی ها دستگیر و زندانی شد.
در اراک دوران زندانی را گذارند.
شروین پس از آزادی در کنار آیت الله کاشانی قرار گرفت.
در سال 1324 امتیاز روزنامه «مهر میهن» را گرفت.
از سال 1325 روزنامه منتشر کرد.
روزنامه مزبور ارگان «جمعیت مجاهدین مسلمان» بود.
در حکومت دکتر مصدق دکتر شروین ریاست اداره کل اوقاف را داشت.
زمانی هر ریاست هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت تلفن زمانی مدیر کل و مشاور عالی وزارت بهداری و عضو شورای عالی بهداشت پس از کودتای 28 مرداد 1322 مرداد تا فوت آیت الله کاشانی تا سال 1340 در کنار وی بود.
کتاب «دولت مستعجل»، دکتر مصدق ـ آیت الله کاشانی / 1374 شرحی بر تاریخ ایران و زندگی سیاسی آیت الله کاشانی می باشد.
5ـ سید علی شایگان در سال 1281 ه ش در شیراز به دنیا آمد.
مقدمات علوم قدیمه و جدید را در این شهر گذراند و برای تحصیلات عالی، به تهران آمد و در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل شد.
در سال 1307 با نخستین گروه از دانشجویان برگزیده به اروپا رفت و در پاریس رشته حقوق بین المللی را تا درجه دکترا پی گرفت.
دکتر شایگان در سال 1320 وارد دنیای سیاست شد.
در سال 1324 به وزارت فرهنگ رسید.
و در مجلس شانزدهم یکی از نمایندگان بود.
پس از کودتای 1328 دستگیر و به ده سال زندان محکوم گشت ولی پس از سه سال آزاد شد و به آمریکا رفت.
دکتر شایگان در سال 1360 در آمریکا درگذشت.
(آیت الله کاشانی، روحانی مبارز، مرکز بررسی اسناد تاریخ ج 1 ص 71) 6ـ غلامحسین صدیقی در آذر ماه 1284 ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل جزو دومین گروه دانشجویان اعزامی اروپا به فرانسه رفت.
در سال 1316 به درجه دکتری نایل شد و سپس به ایران بازگشت و با درجه استادی در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.
وی چندین بار به عنوان نماینده ایران در کنفرانس های بین المللی تعلیم و تربیت یونسکو انتخاب شد.
صدیقی در سال 1330 در کابینه مصدق به عنوان وزیر پست و تلگراف منصوب شد و پس از مدتی تا سال 1322 وزیر کشور این کابینه بود.
وی با سایر همکاران مصدق در زندان لشگر 2 زرهی تحت نظر قرار گرفت.
در سال 1357 صدیقی پیشنهاد نخست وزیری محمدرضا پهلوی را رد کرد.
وی سرانجام روز دوشنبه نهم اردیبهشت ماه 1370 فوت کرد و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.
7ـ عبداللّه معظمی در سال 1288 ش در گلپایگان بدنیا آمد، پدرش محمد معظم السلطان بود که در دوره های پنجم و ششم وکیل مجلس شد.
تحصیلات را در مکتب خانه ای در گلپایگان آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در مدرسه آلیانس اسم نوشت و پس از آن به مدرسه سن لویی رفت، اما توقفش در مدرسه سن لویی چندان دوامی نیافت و از آنجا به دارالفنون رفت و در سال 1308 در مسابقه محصلین اعزامی به اروپا شرکت کرد و رتبه ششم را بدست آورده به فرانسه رفت.
وی پس از سه سال، با کارشناسی حقوق از دانشگاه «اکس مارلی» فارغ التحصیل گردید.
پس از چندی در رشته علوم سیاسی اقتصادی دکترا گرفت.
و در سال 1316 به ایران بازگشت و کار خود را وزارت کشور شروع کرد اما پس از 20 روز خود را به دانشکده افسری معرفی کرد و در سال 1317 درجه افسری گرفت.
وی در اواسط سال 1318 به وسیله دکتر شایگان که معاون دانشکده حقوق بود، کرسی دانشیاری آن دانشکده را اختیار کرد و در سال 1322 به استادی دانشکده حقوق رسید و سپس به معاونت و ریاست آن دانشکده ارتقاء یافت.
وی در دوره های 14 / 15 / 16 / 17 نماینده مجلس شورای ملی بود و در دوره 17 مجلس ریاست مجلس را به عهده گرفت اما ریاست وی چندی بیشتر طول نکشید.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله فردوسی به روایت اسناد ساواک صفحه 7

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.