موضوع: ملاقات رئیس کمیته مرکزی دفاع سازمان دانشجویان ایرانی در
آمریکا با دیوید کارولاینر وکیل کمیته مذکور پس از مراجعت از ایران
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره ۸۵۸/۳۱۵ –۵/۴/۴۷منبع ۷۴۴
موضوع: ملاقات رئیس کمیته مرکزی دفاع سازمان دانشجویان ایرانی در
آمریکا با دیوید کارولاینر وکیل کمیته مذکور پس از مراجعت از ایران
ساعت دو و نیم بعدازظهر روز چهارشنبه ۸/۲/۴۷ طبق قرار قبلی که در ساعت ده بامداد همان روز انجام گرفت ملاقاتی در دفتر کار دیوید کارولاینر وکیل کمیته مرکزی دفاع سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا وابسته به گروههای مخالف با رئیس کمیته مذکور به عمل آمد. منظور از این ملاقات استفسار در خصوص مسافرت اخیر وی به ایران بود. دیوید کارولاینر در تاریخ ۷/۲/۴۷ از مسافرت ایران از طریق اروپا وارد آمریکا گردید. دیوید کارولاینر از مسافرت خود به ایران ناراحت و پشیمان به نظر میرسد و اظهارات وی به شرح زیر میباشد.
دیوید کارولاینر: من از هنگام ورود به ایران تحت شدیدترین کنترل بودم. پس از آن مسافرت اعتقاد دارم که ایران یک کشور به تمام معنی پلیسی است. آن طوری که انتظار میرفت نتوانستم با عده زیادی ملاقات به عمل آورم. اگر این ملاقاتها عملی میشد میتوانستم از نتایج آن در دادگاه به نحو احسن استفاده کنم. معذلک تصور میکنم که صحبتهای من با عده معدودی نظیر خلیل ملکی رهبر سوسیالیستهای ایران، جلال آلاحمد نویسنده به نام بینهایت مؤثر و مفید بود. از روز اول استنباط کردم همسایگان من در هتل با همسرم اقامت داشتیم مأمورین پلیس مخفی بودند. برای اطمینان از این موضوع یک روز صبح طبق قرار قبلی تلفنی با خانم از اطاق بیرون رفتیم و با صدای بلند گفتم که برای صرف صبحانه خارج شویم. من پس از چند لحظه مجدداً وارد اطاق شدم و چند دقیقه بعد دو نفر اطاق مرا باز کردند و وارد شدند. با دیدن من و همسرم که برایشان کاملاً غیرمنتظره بود و تصور میکنند که از هتل خارج شدهایم با اضطراب ضمن عذر که سهو وارد اطاق شدهاند ما را ترک گفتند. در خیابان پلیس مخفی مرتباً در تعقیب ما بود با توقف ما که عمد، انجام میگرفت افراد تعقیب کن توقف میکنند و با حرکت ما سایهوار به دنبال ما راه میافتادند.
تلفن ما قبلاً کنترل شده بود. با این ترتیب معلوم میشود که در ایران اصولاً آزادی وجود ندارد. پلیس تمام افراد را به ترس و وحشت واداشته است و افراد حق اظهار عقیده ندارند.
رئیس کمیته دفاع به کارولاینر گفت ایران اصولاً کشور عقب افتاده ایست با وجود طبقات متوسط عده افراد فقیر و نابسامان زیاد است. این فقر و فاقه شکاف عمیقی بین طبقات مرفه به وجود میآورد. کارولاینر در پاسخ گفت مردم همه از یکدیگر میترسند نمونه بارزش هدایتالله متیندفتری بود. توانستم به اوی ملاقاتی به عمل آورم. او از ورود من طبق گفته خود کوچکترین اطلاعی نداشت و حتی نسبت به من نیز مشکوک بود. از او سؤال کردم که جریان کتک خوردن خود را توسط ساواک تشریح کند. متیندفتری مسئله را تأیید کرد و افزود که وی مورد کتک و حمله قرارگرفته است. متیندفتری بههیچوجه با من حاضر به همکاری نبود. او از این ترس داشت و تصور میکند من هم مأمور ساواک هستم که میخواهم در لباس دوستی و در لباس یک خارجی از وی اطلاعاتی کسب کنم.
متیندفتری از ورود من و تلگرافهایی که توسط دکتر مهدوی در خصوص مسافرتم به ایران مخابره شده بود اظهار بیاطلاعی کرد و در تحقیقات بعدی مسلم شد که تلگرافها به آدرس پدر وی فرستاده شده است و پدر او نیز چندی قبل ایران را بهقصد اروپا ترک گفته است. در عرض مدت کوتاه ملاقات با خلیل ملکی وی مطالبی در خصوص وضع اختناق و سانسور و اوضاع عمومی مملکت برایم بیان کرد. خلیل ملکی مرا به جلال آلاحمد معرفی نمود و من بعداً موفق شدم با وی در حوالی تهران ملاقات کنم. او شاعر و نویسنده معروفی است. جلال آلاحمد نیز مطالبی نظیر خلیل ملکی در خصوص سانسور مطبوعات و اختناق بیان کرد.
طی اقامتم در تهران به دانشگاه تهران رفتم و قصد داشتم با دکتر سنجابی۱ صحبتی داشته باشم به من در دانشگاه تهران گفتند که به دکتر سنجابی فعلاً نمیتوان دسترسی پیدا کرد و افزودند که ما اغلب در اینجا به زبان فرانسه تکلم میکنیم و استنباط من هم این بود اغلب ایرانیان بیشتر به زبان فرانسه تسلط و یا آشنایی دارند تا به انگلیسی. بالاخره با سرتیپ دیهیم شوهرخاله خسرو کلانتری ملاقات به عمل آوردم. به سرتیپ دیهیم پیشنهاد کردم که با من در یکی از محاضر حاضر شود و در خصوص وضع سیاسی ایران مطالبی ارائه دهد و گواهی نماید که دولت ایران یک دولت پلیسی است. متأسفانه سرتیپ دیهیم از حضور در ثبت اسناد و دادن هرگونه گواهی خودداری کرد. بدین ترتیب استنباط شخص من از اوضاع ایران و ملاقاتهایی که با خلیل ملکی، جلال آلاحمد و متیندفتری به عملآوردهام اساس کار دادگاه را در محاکمه بعدی که در نظر دارم در واشنگتن ترتیب دهم تشکیل خواهد داد. من برای تقلیل هزینه از مسافرت به سانفرانسیسکو و تشکیل دادگاه در آنجا خودداری خواهم کرد و این موضوع را برای کلانتری خواهم نوشت. اطمینان دارم که در دادگاه بتوانم مطالب جامع و کاملی در این مورد ارائه دهم. در طول اقامت در تهران با یک وکیل دادگستری ملاقات کردم اسم او را به خاطر ندارم. برای او در خصوص کار خود و پرونده و فعالیت کلانتری صحبت کردم. قاضی دادگستری پس از شنیدن صحبتهای من ماده شصت قانون اساسی ایران از آن در دادگاه استفاده کنم. وکیل دادگستری افزود که ماده ۶۰ مغایر با قانون اساسی است.
باب دوم در جنحه و جنایات مضر به مصالح عمومی.
فصل اول - در جنحه و جنایات بر ضد امنیت مملکت
مبحث اول، جنحه و جنایات بر ضد امنیت خارجی مملکت
ماده ۶۰- بهموجب قانون مجازات تعدیلی بر علیه امنیت و استقلال مملکت مصوب ۲۲ خردادماه ۱۳۱۰ که ذیلاً درج میشود نسخ شده است.
ماده ۱- مرتکبین هر یک از جرمهای ذیل به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهند شد.
۱- هر کس در ایران به هر اسم یا عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویههای مزبور در ایران تشکیلشده باشد.
۲- هر ایرانی که عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی باشد که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران با مرام یا رویه آن اشتراکی است اگرچه آن دسته یا جمعیت یا شعبه در خارج از ایران تشکیلشده باشد.
ماده ۲- هر کس به نحوی از انحاء برای جدا کردن قسمتی از ایران یا برای لطمه وارد آمدن به تمامیت یا استقلال آن اقدام نماید محکوم به حبس موبد ابد با اعمال شاقه خواهد شد.
ماده ۳- هر کس خواه با مشارکت خارجی خواه مستقلاً بر ضد مملکت ایران مسلحانه قیام نماید محکوم به اعدام میشود
ماده ۴- هر کس عضو دسته یا جمعیتی باشد که برای ارتکاب یکی از جنایات مذکور در مواد قبل تشکیلشده و قبل از تعقیب از طرف مأمورین دولت قصد جنایت و اسامی اشخاص را که داخل آن دسته و جمعیت بودهاند برای دولت یا مأمورین دولت افشاء نماید از مجازات معاف خواهد بود.
تبصره - مقصود از دسته و جمعیت مذکور در این قانون عده از دو نفر به بالا است.
ماده ۵- هر کس برای یکی از جرمها و یا مجرمین مذکور در مواد ۱ و ۲ و ۳ در ایران به نحوی از انحاء تبلیغ نماید و هر ایرانی که بر علیه سلطنت مشروطه ایران و یا بر له یکی از جرمها و یا مجرمین مذکور در موارد فوق به نحوی از انحاء در خارج از ایران تبلیغ کند محکوم به یک سال تا سه سال حبس تأدیبی خواهد بود.
ماده ۶- اشخاصی که جرمهای مذکور در قسمت اخیر ماده ۵ پس از ورود به خاک ایران تعقیب و مجازات خواهند شد. دیوید کارولاینر با این ترتیب و با استفاده از ماده ۶۰ قصد دارد از کلانتری در دادگاه دفاع نماید و ثابت کند که ماده ۶۰ مغایر با قانون اساسی است.
نظریه منبع: اینجانب تصور میکنم که کارولاینر بایستی ازنظر قضاء مراحل پر پیچ و خمی را بگذراند تا بتواند قانون اساسی ایران و مواد آن را در دادگاه بیاعتبار و بیاساس و پایه جلوه دهد. این مسئله حداقل ازنظر وکلای اداره مهاجرت آمریکا قابل قبول نخواهد بود. دادگاه کلانتری قرار است توسط کارولاینر طی چند ماه آینده اعلام شود. رونوشت برابر اصل است.
____________
۱- کریم سنجابی فرزند قاسم سنجابی (سردار ناصر، رئیس ایل سنجابی) در سال ۱۲۸۳ شمسی در سنجاب از محلات کرمانشاه متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در قصر شیرین و دوره اول متوسطه را در مدرسه عالی حقوق گذراند. وی در سال ۱۳۰۷ جزو اولین گروه محصلین اعزامی به فرانسه رفت و در آنجا مجدداً دورۀ لیسانس حقوق را در دانشگاه نانسی و دوره دکترای حقوق را در دانشگاه پاریس گذراند و رساله خود را راجع به کشاورزی و روستاییان و مالکیت ارضی در ایران به زبان فرانسه در سال ۱۳۱۳ گذراند و در همان سال به ایران بازگشت. سنجابی مشاغلی را در اداره کل اوقاف، وزارت فرهنگ و وزارت دارایی به عهده داشت و در عین حال ابتدا دانشیار و سپس استاد دانشگاه و سپس استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۲ به سمت رئیس دانشکده حقوق برگزیده شد و در سال ۱۳۲۵ جزو هیئتی بود که اولین برنامه هفت ساله صنعتی ایران را تدوین کرد. در سال ۱۳۳۰ در کابینه مصدق وزیر فرهنگ بود، اما برای شرکت در انتخابات دوره هفدهم از این سمت استعفا داد. وی در سفرهای مصدق به شورای امنیت سازمان ملل و دیوان داوری لاهه با وی بود و در لاهه بهعنوان قاضی اختصاصی ایران در دادگاه شرکت. در آغاز انقلاب به پاریس رفت و در نوفل لوشاتو به دیدار حضرت امام(ره) رفت و با اعلام موافقت با مواضع امام، با حرکت انقلاب اسلامی همگام گشت و در کابینه بازرگان مدتی کوتاه سمت وزارت امور خارجه را داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه ملی در یک موضع گیری سیاسی اعلام کرد که حکومت اسلامی به بن بست رسیده است. حضرت امام(ره) با مرتد دانستن افرادی که چنین بیانی دارند، باعث برچیده شدن این گروه از کشور شد و سنجابی از ایران گریخت. وی نهایتاً در اول تیرماه ۱۳۷۴ در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 183