تاریخ سند: 19 شهریور 1337
موضوع: پالیزی سناتور
متن سند:
شماره: 137- ه
اطلاع رسیده از کرمانشاه حاکی است که والاحضرت شاهپور حمیدرضا با آقایان پالیزی سناتور و ابوالفتح دولتشاهی1 نماینده مجلس به کرمانشاه تشریف فرما شده و شبها معظمله را به منزلهایی برای قمار2 و رقص و مشروب3 بردهاند که مردم درجه 2 هم نمیروند.
توضیحات سند:
1ـ دولتشاهی، ابوالفتح فرزند سلطان ابراهیم میرزا (مشکوۀالدوله) و از نوادههای دولتشاه میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار، در 1265 در کرمانشاه تولد یافت.
پس از طی دوران کودکی تحصیلات خود را طبق معمول زمان آغاز کرد.
ادبیات فارسی، عربی و ریاضیات آموخت و زبان فرانسه را فراگرفت.
چندی هم در اروپا به سیر و سیاحت و تحصیل وقت صرف و در زمان حیات پدرش چند بار به نیابت حکومت منصوب شد.
کار دیگر او ملکداری و کشاورزی وسیع بود.
در دوران سلسلۀ پهلوی به علت قرابت سببی مورد توجه قرار گرفت و به مشاغل دولتی دعوت شد.
در اوایل سلطنت رضاشاه، حکومت تهران را عهدهدار شد و چندی در آن سمت بود پس از آن به حکومت بوشهر و بنادر جنوب تعیین گردید و سرانجام استاندار فارس شد.
در سال 1316 به علت سوءاستفادههای مالی فرمانده لشکر که منجر به قتل یکی از مالکین به نام ابراهیم فربود گردید، ابتدا وزیر دادگستری وارد شیراز شد و رسیدگیهایی به عمل آورد، به سوءاستفادههای فرمانده لشکر پی برد.
در نتیجه رضاشاه سفری به شیراز نموده فرمانده لشکر و معاون را خلع درجه و به زندان انداخت و ابوالفتح دولتشاهی استاندار هم به علت سهلانگاری و عدم اطلاع از اعمال فرمانده لشکر، از کار برکنار و توسط شهربانی توقیف شد.
دولتشاهی چند سالی در زندان شهربانی به سر برد و توصیههای برادرزادهاش که همسر رضاشاه بود، مفید واقع نشد تا اینکه در شهریور 1320 از زندان آزاد گردید.
دولتشاهی در زندان شهربانی ناظر بر اقدامات ادارۀ سیاسی شهربانی نسبت به رجال بازداشتی بود.
از اینرو محاکمۀ عمال نظمیه که در سال 1321 اتفاق افتاد، در محضر بازپرس و دادگاه و مشاهدات و مسموعات خود را بیان کرده و در روشن ساختن حقایق کمک بسیاری نمود.
وی در دورۀ پانزدهم مجلس شورای ملی از کرمانشاه به وکالت انتخاب گردید و در دورۀ شانزدهم، کرسی خود را در مجلس حفظ کرد.
در دورۀ هفدهم وکیل نشد و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 در ادوار هیجدهم و نوزدهم وکیل مجلس شورای ملی بود.
پس از اجرای قانون اصلاحات ارضی، وضع کشاورزی وی بهم خورد و از مخالفین دولت گردید.
از اینرو او را به مجلس راه ندادند.
در 1350 در گذشت.
وی داماد میرزا هاشم آشتیانی بود.
رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران ـ دکتر باقر عاقلی ـ ج 2 ـ ص 82 و 681.
2ـ قمار: با این که دین اسلام به شدت قمار را نهی میکند، شاید بتوان آن را یکی از رایجترین سرگرمیهای خانوادههای مرفه و اشرافی دانست که پول و وقت زیادی برای تلف کردن دارند.
اگر قمار را یک سرگرمی برای یک خانوادۀ اشرافی در نظر بگیریم، شاید بتوان از گناه آن گذشت و از اثرات آن چشمپوشی کرد، لیکن اگر این کار به صورت یک کار و عادت روزانه و با مبالغ هنگفت برد و باخت درآمد، به یک مشکل اجتماعی تبدیل خواهد شد که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت.
قمار، یکی از سرگرمیهای معمول خاندان پهلوی به شمار میرفت.
برای علاقۀ شدید این خاندان به قمار، دلایل متعددی میتوان برشمرد: میل و طمع بسیار به پول، احتمال برد مبالغ بالا و دارا بودن ثروت بسیار زیاد.
اشرف پهلوی علاقۀ بسیار شدیدی به قمار داشت و حتی «به هنگامی که نمایندگی رژیم شاه در کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل متحد را دارا بود، هر بار که برای شرکت در این کمیسیون عازم نیویورک میشد، سر راه خود در جنوب فرانسه هم توقف میکرد تا ابتدا همراه معشوق جدیدش در کازینوها به قمارهای چند میلیون پوندی بپردازد» که البته بیشتر اوقات نیز میباخت؛ تا حدی که یک بار اسدالله علم مجبور شده بود شخصاً سی هزار دلار بابت قروض قماربازی او بپردازد.
در موردی نیز اشرف مبلغ یک و نیم میلیون تومان معادل پول ایران به بازرگانی مکزیکی در کازینوی «کان» باخته بود.
همچنین در یک نمونۀ دیگر، او به دنبال باخت در قمار در مهمانخانۀ مونت کارلو مجبور شده بود تمام جواهراتش را گرو بگذارد.
یا در 15 فروردین 1336 در یکی از قمارخانههای پاریس، در حدود 350 هزار ریال باخته بود.
او دربارۀ دوران اخراج خود از ایران به امر مصدق و توجه به قمار مینویسد: «در همین اوقات –تبعید در پاریس- بسیاری از شبهای خود را در کازینوها میگذراندم ...
پولی که داشتم سریعاً از دست رفت و ضربۀ وارده از این راه کافی بود که مرا برای مدت نسبتاً درازی از میزهای قمارخانه دور نگه دارد.
»
اسناد و مدارک متعددی دربارۀ قماربازی اشرف در هتل قدیم رامسر، کاخ اختصاصی اشرف در تهران، مهمانخانۀ مونت کارلو در فرانسه، کازینوهای مجلل آمریکایی و ...
وجود دارد.
خود محمدرضا بیشتر در جلسات قمار داخل خانواده شرکت میجست و زنان معرفی شده را به بهانۀ قمار به شبنشینی دعوت میکرد و ملکه مادر با آن پیری به قمار بیش از همه علاقه داشت.
سایر اعضای خانواده نیز سوابق فراوانی در برد و باخت داشتند.
یکی از مطبوعات پاریس با اشاره به باخت مبالغ گزاف در قمارخانۀ مونت کارلو توسط ملکۀ سابق ایران، ثریا، که اکثر اوقات خود را آنجا میگذراند، نوشته است: «در حالی که مردم ایران دارای زندگی رقتباری هستند ملکۀ سابق ایران مبالغ متنابهی دور میریزد و این وجوه فقط از سوی شاهنشاه و دولت ایران به عنوان حقالسکوت برای والاحضرت ثریا فرستاده میشود.
»
خاندان پهلوی، قمار را در سطح جامعۀ ایران گسترش داد که البته توجه چندانی به آثار مخرب و ویرانگر آن نداشتند.
افراد این خاندان در بسیاری از شهرهای ایران و حتی چند شهر اروپایی اقدام به تأسیس و دایر کردن قمارخانه، کازینو و مؤسسات بختآزمایی کردند.
شاه به تحریک اسدالله علم دستور داد چند کازینوی قمار و تفریحگاه در ایران ساخته شود و بهانۀ آن نیز جلب شیوخ ثروتمند خلیجفارس بود.
علم در خاطرات خود به نقل از هویدا مینویسد: «فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال میآورد که هماکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد.
»
در دنیایی که فرهنگ و صنعت برای یافتن جایگاه برتر در سطح بینالمللی حرف اول را در روابط بین کشورها میزد و سران و مردم کشورهای جهان تلاش بیوقفهای را برای پیشرفت اجتماعی، صنعتی و اقتصادی آغاز کرده بودند، در ایران، سران مملکت به فکر خوشگذرانی و مجالس شبنشینی و پر کردن جیب خود، حتی از طریق گسترش قمارخانه و کازینو به صورت مستقیم یا تحت عناوین فریبندهای همچون مؤسسات، انجمنها و بنیادهای خیریه بودند.
همانطور که اشاره شد، یکی از این مؤسسات، بنیاد پهلوی بود که علاوه بر سلطۀ اقتصادی و مالی انگلوار بر تمام شاخههای اقتصادی جامعه، اقدام به تأسیس و ادارۀ چند کازینو و قمارخانه از جمله کازینوی آبعلی، کازینوی رامسر و غیره نموده بود.
با اوجگیری مبارزات مردم، شاه برای نقد کردن دارایی خویش و انتقال بدون دردسر آن به خارج، هتلها و قمارخانههای بنیاد پهلوی و قمارخانۀ کیش را به مبلغ پنج میلیون تومان فروخت.
توجه شخص اول مملکت و وابستگان نزدیک او به قمار، سران و صاحبمنصبان عالی رتبۀ کشوری، دولتی و نظامی را نیز از این بیماری بینصیب نکرده بود.
گزارشهای متعددی از سوی ساواک و فردوست برای شاه از جلسات قمار بزرگ وزرا و رؤسای ارتش و صاحبمنصبان دیگر تهیه شده است.
در گزارشی که فردوست برای شاه تهیه کرده، به نام اشخاصی چون زاهدی وزیر کشور؛ پرتو وزیر دادگستری؛ گلسرخی وزیر منابع طبیعی؛ سپهبد خسروانی رئیس سازمان تربیت بدنی؛ وهابزاده تاجر؛ آهنچیان تاجر؛ علی ایزدی رئیس دفتر اشرف؛ ذوالفقاری آجودان کشوری شاه؛ معصومی معاون وزارت کشاورزی؛ حدادزاده تاجر؛ القانیان، خلیلی مدیر کل وزارت منابع طبیعی، ارتشبد اویسی، امیر متقی مدیر کل وزارت دربار شاهنشاهی؛ انصاری وزیر اقتصاد؛ روحانی وزیر آب و برق؛ امیر ابراهیمی سناتور؛ خواجه نوری تاجر؛ حیدرعلی ارفع، حیدری مدیر کل هواپیمایی کشوری؛ قامس طاهباز، اسکندر ارجمند، هراتی و مهدی شیبانی استاندار مازندران اشاره شده است.
توجه به مبالغ میلیونی برد و باختهای آنان، مسائل بسیاری را نمایان میکند.
همچنین در گزارشی که ساواک تهیه کرده، علاوه بر بسیاری از اسامی پیشگفته، افراد دیگری چون سپهبد مبصر، سپهبد شفقت، فریدون سودآور، علی عبده و تقی علویکیا نیز به چشم میخورد.
باید توجه داشت که تمام افرادی که نامشان در گزارشهای پیش ذکر شده است، دارای مناصب و مقامهای بالای کشوری بودند و مسؤولیت ادارۀ بخشی از کارهای کشور به آنها سپرده شده بود؛ ولی در حالی که فقر، عقبماندگی، فساد اجتماعی و اداری، بیسوادی، سوءتغدیه، وابستگی غذایی، صنعتی و فرهنگی و ...
تمام جامعۀ ایران را فراگرفته بود؛ مسؤولین مملکتی با استفاده از سوءاستفادهها و رانتهای اقتصادی و عایدات فروش نفت و غارت سایر منابع طبیعی و به قیمت بدبختی و فلاکت عامۀ مردم و عقبماندگی ایران در تمام جنبههای سیاسی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی و ...
فارغالبال و بدون کوچکترین احساس گناه و عذاب وجدان، با خاطری باز و آسوده به خوشگذرانی و قمار با مبالغ چند میلیون تومانی میپرداختند.
(مفاسد خاندان پهلوی، دکتر شهلا بختیاری، صفحه 106 تا 109، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1384)
3ـ شرابخواری: واقعیت این است که استفاده از مسکرات و مشروبات در دوران حکومت پهلوی و به ویژه محمدرضا در میان ثروتمندان و طبقات برتر اقتصادی که تعهد چندانی به اطاعت از دستورهای دینی و دوری از محرمات نداشتند، به صورت معمول رواج داشت و مشروبات الکلی، یکی از اقلام ثابت سبد غذایی طبقۀ مرفه بود.
تولید، خرید و فروش و استفاده از هر نوع مسکری که انسان را از حالت طبیعی خارج کند و به حالتی غیر طبیعی درآورد، در شرع اسلام حرام است و قرآن در موارد بسیاری به حرمت آن اشاره کرده است.
با توجه به اینکه ایران کشوری مسلمان و شیعه مذهب است و بیش از 98 درصد مردم آن را مسلمانان تشکیل میدهند، انتظار و توقع عامه این بود که شاه تنها کشور شیعه و طبقۀ حاکم و دولت که کارگزاران عامۀ مردم محسوب میشدند و از بیتالمال و امکانات عمومی و خدادای که به همۀ ایرانیان تعلق داشت، استفاده میکردند، به مذهب و اعتقادات این مردم احترام بگذارند و احکام مورد احترام و مشروع را رعایت کنند و از هرگونه تظاهر به تخلف از آن به شدت بپرهیزند؛ به خصوص شخص شاه که مطابق قانون اساسی سوگند یاد کرده بود که عامل به فرایض اسلامی باشد.
اما آنچه در عمل واقع میشد، خلاف انتظار بود.
علاوه بر بیتعهدی نسبت به فرایض دینی، نفوذ فرهنگ غرب و تقلید کورکورانۀ خاندان پهلوی و اطرافیان و درباریان و طبقۀ نوکیسه و مرفه از مظاهر فرهنگ غرب، بدون توجه به روح حاکم بر جامعه و مسائل زیربنایی و اساسی تمدن و پیشرفت، از دیگر دلایل مصرف سرسامآور مشروبات الکلی و غیرالکلی در ایران و دوران پهلوی بود.
در دوران سلطنت رضاخان و پس از او، مصرف مشروب در جشنها و مهمانیها به طور معمو.
ل و عمومی انجام میگرفت.
به هنگام تدارک جشن عروسی محمدرضا با فوزیه، لیست اجناسی که باید از کشورهای فرانسه، سوئد و سایر کشورها تهیه شود، از سوی ادارۀ صادرات و واردات به «شرکت اریک پارتزسون» لندن ارسال شد.
در این لیست، به خرید و ارسال 500 بطری شامپانی بسیار عالی مخصوص مهمانیهای درباری، 1500 بطری شامپانی عالی فرانسه و 300 بطری لیکور، کنیاک، ویسکی و سینزانو اشاره شده و تأکید گردیده که جنس آن بسیار مرغوب و سفارشی باشد.
در جشن عروسی غلامرضا، مشروباتی همچون لامار، سودا، سینالکو، ودکا، عرق خلر، شراب ورموب، آبجو، ویسکی و کنیاک مصرف گردید.
در مراسمی که بهبهانیان –رئیس املاک پهلوی- به مناسبت پاگشای دخترش در هتل دربند برگزار کرد و در آن برخی از اعضای خانوادۀ پهلوی نیز حضور داشتند، در حدود 40 بطری مشروبات خارجی به قیمت بیش از 500 هزار ریال به مصرف رسید.
در صورتحسابهای مربوط به پذیرایی از همراهان فرح در شیراز، برای مشروبات الکلی و غیر الکلی قبل از هر وعدۀ غذا، مبلغ 150070 ریال منظور گردیده که به نظر نویسندۀ نامه، این مقدار، از مشروبات مصرفی کُل کابارهها بیشتر به نظر میرسد.
اوج خرید و مصرف مشروبات در جریان جشنهای 2500 ساله بود.
در این جشن به ظاهر ملی، حدود 2500 بطری شراب درجۀ یک فرانسه که قیمت هر بطری به 100 دلار میرسید، به 165 میهمان عرضه شد.
ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه، توضیح بیشتری دربارۀ این نوشیدنیها میدهد: «شرابهایی که به میهمانان داده شد، اختصاصی بود.
شراب ناب شامپانی، شاتو دوساران، شاتوبریون سفید 1964، شاتو لافیت، روتشیلید 1945، شامپانی موسینی کنت دووگه 1945 و دم پرینیون صوری 1959 (که بسیار کمیاب است.) همراه با قهوه نیز کنیاک پرنس اوژن مخصوص خمخانۀ ماکسیم صرف شد.
»
مشروب در دربار محمدرضا مصرف روزانه داشت و وزارت دربار شاهنشاهی، شراب مصرفی را از کشورهایی چون فرانسه، سوئیس و تجارتخانههای دوبی تأمین میکرد.
طی نامۀ ابوالفتح آتابای به سفیر کبیر شاه در برن درخواست میشود: «در مورد شراب قرمز فرانسه دقت شود که زیاد گران نباشد؛ چون شرابهای گرانقیمت زیاد موجود داریم.
فقط به مقداری شراب قرمز در حدود هر بطری 40 الی 50 فرانک فرانسه که به درد مصرف معمولی کاخ بخورد، احتیاج است.
» در صورت ریز 129 کارتن اجناس خریداری شده از سوئیس، 114 بطری کنیاک کوروازیه و 360 بطری شراب قرمز دیده میشود.
همچنین در صورت اجناس درخواستی وزارت دربار از سوپر مارکت حسنی دوبی برای ارسال به کاخ کیش برای مصرف شاه در نوروز 1352 ش علاوه بر اجناس متنوع، نام نوشیدنیهای زیر قید شده است: آب آناناس 316 قوطی؛ کمپوت آناناس 96 قوطی؛ آبجو لمبرگ 480 بطری؛ ویسکی جانی واکر 72 بطری؛ ویسکی هیگ دیمپل 48 بطری؛ آب تمات 178 قوطی و نسکافۀ بدون کافئین یک کارتن و ...
.
.
جمعاً 66 کارتن مشروب و 280 کارتن مواد غذایی.
موضوع شراب و مشروبات الکلی، تنها به خرید و مصرف آن محدود نمیگردید و اعضای خانوادۀ سلطنتی، در ایجاد شرابفروشی و کابارهها و سایر مراکز عرضۀ مشروب در سطح کشور و حتی کارقاچاق و واردات آن سابقۀ طولانی داشتند.
در بین اسناد و مدارک موجود، نام حمیدرضا، محمودرضا، اشرف و اسدالله علم، به عنوان کسانی که اقدام به قاچاق مشروب به داخل کشور میکردند، به چشم میخورد.
مثلاً حمیدرضا در شهریور 1337 ش اقدام به قاچاق مشروب از طریق گمرک بندر خرمشهر کرده بود.
اسدالله علم نیز در ورود مشروبات الکلی از خارج کشور دخالت داشته است.
برای نمونه، وی در لیستی از سفارشهای خود به شخصی در پاریس، سفارش خرید چهل صندوق مشروبات با این اقلام میدهد: «10 صندوق کنیاک، 10 صندوق و 48 بطری شامپانی، 2 صندوق مارتینی».
همچنین سند دیگری از مجموعۀ سفارشهای علم، حاکی از ورود 480 بطری از شرابهای بسیار گران قیمت به ارزش 20 هزار فرانک فرانسه است.
(مفاسد خاندان پهلوی، دکتر شهلا بختیاری، صفحه 115 تا 118، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1384)
منبع:
کتاب
حمیدرضا پهلوی به روایت اسناد ساواک صفحه 21