تاریخ سند: 16 شهریور 1343
موضوع: مذاکرات در منزل آیتالله محلاتی
متن سند:
شماره: 13317 تاریخ: 16 /6 /1343
موضوع: مذاکرات در منزل آیتالله محلاتی
روزیکه آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی1 عازم شیراز بوده است و آقایان سید محمد صادق لواسانی. حاج سید علینقی امام جماعت. سبط و عدۀ از شیرازیهای مقیم مرکز حضورداشتند حاج سید علینقی قسمتی از سخنرانی آقای نخستوزیر2 را در جلسه اطاق بازرگانی از روزنامه کیهان را قرائت نمود تا جائی که آقای نخستوزیر اظهار داشتند در اینجا سابقاً دور هم جمع میشدند و از ورشکستگی صحبت میکردند ولی من میگویم ورشکستگی وجود ندارد و همه کارها حل شده است.
در این هنگام آیتالله سبط گفت البته حل شده اما از راه قرضه اسارت آور اگر بدون قرض حل میکرد کاری تازه نکرده بود جز انجام وظیفه اما قرض کردن افتخاری ندارد جز همان ورشکستگی. در برابر این سؤال که مستقیماً محلاتی به شیراز میرود محلاتی جواب داد فقط 2 روز در اصفهان توقف میکنم و در قم توقفی ندارم. ش
اصل در پرونده محلاتی بایگانی است
این نسخه در پرونده سید محمد صادق لواسانی بایگانی شود. 21 /6
تعداد نسخه: گیرندگان: اداره کل سوم بخش 321 صابری 21 /6
توضیحات سند:
1.آیتالله بهاءالدین محلاتی، فرزند مرحوم حاج شیخ محمدجعفر محلاتی در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون آیتالله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهرهمند شد و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام به ایران بازگشت. وی پس فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. آیتالله محلاتی علاوه بر تربیت علماء و مردم به تأسیس جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستینبار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیتالله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم طاغوتی رضاخان و محمدرضاشاه بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی میکرد. ایشان در بیست سالگی همراه پدر در قیام دلیران تنگستان علیه تجاوزات انگلستان و پلیس جنوب شرکت کرد. آیت الله محلاتی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعالی داشته و اعلامیهها و بیانیههای متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز از ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی نیز شد. آیتاله محلاتی سرانجام در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست.
آیتالله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. منظور حسنعلی منصور نخستوزیر است. وی فرزند رجبعلى (منصورالملک) در سال 1302 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش از اعضاى اولیه لژ بیدارى ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید مشاغل حساسى را عهدهدار بود و در آخرین ماه هاى سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوى نیز مجدداً در رأس دولت قرار گرفت. منصور پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدرسه فیروز بهرام تهران، تحصیلات خود را در رشته حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد در فرانسه به پایان برد. او یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس شد. خدمات دولتى را با اندیکاتورنویسى در وزارت خارجه آغاز و سپس در اکثر ادارات سیاسى وزارتخانه مشغول کار شد. در سال 1329 به ریاست کل دفتر نخستوزیرى و پس از آن در سال 1336 در زمان حکومت اقبال به سمت قائممقام دبیرکل شوراى عالى اقتصاد منصوب شد. وى در سال 1337 به معاونت نخستوزیر و دبیرکلى شوراى عالى اقتصاد رسید. ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 بیوگرافى او را چنین ثبت کرده است : «... لیاقت و شایستگى ندارد، حتى به علت ترقى بىجهتى که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال به پدر او مدیون بود، او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.» در سال 1338 مدتى وزیر کار و سپس وزیر بازرگانى شد. او در سال 1340 «کانون مترقى» را به عنوان یک جریان متشکل آمریکایی تشکیل داد و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. در سال 1341 به سمت مدیرعامل شرکت بیمه منصوب گردید و در سال 1342 در رأس یک گروه 42 نفرى از اعضاى کانون مترقى به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. وى در همان سال «حزب ایران نوین» را تأسیس کرد. در تاریخ 17 اسفند 1342 به دستور شاه به نخستوزیرى ایران منصوب شد. منصور از مهرههایى بود که توسط انگلیسىها به آمریکا معرفى شد و بنابراین حمایت هر دو قدرت را پشت سر داشت و در واقع روى کار آمدن او توسط «جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا و سازمان «سیا» صورت گرفت. او در دوره نخستوزیرى خود اقدام به تصویب لایحه کاپیتولاسیون در اعطاى مصونیت به مستشاران آمریکایى کرد و در پى اعتراض شدید و سخنان کوبنده حضرت امام خمینى (ره) در تشریح کاپیتولاسیون، در آبان سال 1343 مبادرت به تبعید ایشان به ترکیه کرد. براساس گزارشهای ساواک، وى از اعضاى «لژ پهلوى» و «باشگاه بینالمللى لاینز» بود. سرانجام حسنعلى منصور در اول بهمن ماه 1343 در جلوى مجلس شوراى ملى به ضرب گلوله محمد بخارایى عضو هیأت مؤتلفه اسلامى ترور شد و در پنجم بهمن همان سال در بیمارستان درگذشت.
ر.ک: کابینهی منصور به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 20