تاریخ سند: 12 مرداد 1357
موضوع: محاکمه 24 نفر متهمین در ساری
متن سند:
از: 2ﻫ 1 تاریخ: 12 /5 /2537[]
به: 312 شماره: 2244 /2 ﻫ 1
موضوع: محاکمه 24 نفر متهمین در ساری
پیرو: 2200 /2ﻫ 1 ـ 10 /5 /37
0512
صبح روز سهشنبه مورخه 10 /5 /37 در ساعت 0915 سومین جلسه محاکمه 24 تن از دانشجویان با همان اعضای سابق دادگاه رسمیت پیدا کرد. هنگام ورود متهمین به سالن دادگاه صدای صلواتهای مکرر شنیده میشد بهطوریکه تا حدودی نظم دادگاه را مختل کرده بود در همین هنگام عبدالکریم لاهیجی از جای خود برخاسته1 و خطاب به مردم اظهار داشت از دادن شعار و صلوات خودداری کنند و باعث بینظمی نشوند و بگذارند که محاکمه در کمال نظم آنجام شود در غیر اینصورت رئیس دادگاه با اختیاراتی که دارد قادر خواهد بود جلسه را خصوصی اعلام نماید. در نتیجه مردم تا حدودی ساکت شدند سپس متهم ردیف 9 به نام امانالله پیشوا فرزند حسین شغل دانشجو اهل بوشهر به جایگاه احضار و پس از تکذیب کلیه دلایل اتهام خلاصه اظهارات وی جهت درج و ضبط در پرونده وسیله آقای دادستان این چنین برای منشی جلسه قرائت شد امانالله پیشوا اظهار داشت: «کلیه اتهامات را رد میکنم روز 14 اردیبهشت یعنی پنجشنبه به طرف مخابرات حرکت میکردم یک مرتبه در جلوم دیدم اوضاع خیابان غیرعادی است مردم بطور هراسان دارند فرار میکنند جلو رفتم از یک نفر پرسیدم چه خبر است قبل از آنکه جواب بشنوم دو پاسبان جلوم سبز شدند یکی چوب بلند و دیگری اسلحه کمری داشت مرا صدا زدند رفتم جلوی آنها پرسیدم چکار داری به من گفتند چکارهای گفتم دانشجو همینکه کلمه دانشجو را گفتم فوراً دستم را گرفتند و مرا به داخل ماشین که راننده آن لباس شخصی به تن داشت انداختند و در داخل ماشین با مشت و لگد مرا زدند در شهربانی نیز همانطور بر من گذشت که دیروز دوستان من تشریح کردند ما را انداختن در یک اطاق کوچک دود دادن توسط ماشین گازوئیل با تهدید و امثال آن اینها همه جریاناتی بود که در کلانتری و شهربانی بهوجود آمد بعد از اینکه ما را روانه بازداشتگاه کردند آقای بازپرس از ما شروع به تحقیق کرد گفتم من مریضم گفت میخواهم شما اصلاً زنده نباشی و پس از صدور وثیقه از قبول سند مالکیت زمین که برای آزادی من آورده شد قبول نکرد در داخل زندان نیز ضمن سخنرانی نسبت به زندانیان و به ما طبقه دانشجو اهانت کردند در صورتی که هنوز جرم ما ثابت نشده است صحبت کردن درباره تحقیر دانشجو آن هم در مقابل مجرمین زندان که به جرم هروئین و دزدی حال من بیگناهم و مرتکب جرم نشدم و تقاضای تبدیل قرار و آزادی خود را دارم.» سپس متهم ردیف دهم محمدرضا باقرپناهی فرزند حسین شغل دانشجو اهل قم در دفاعیات خود مانند سایرین کلیه دلائل اتهام را تکذیب و بعد متهم ردیف یازدهم بهنام احمد نصراللّهی فرزند علی شغل دانشجو اهل بابل به جایگاه احضار و خلاصه دفاعیات وی که وسیله آقای دادستان جهت درج و ضبط در پزونده وی برای منشی جلسه قرائت گردیده بهاین شرح است: «من در روز شنبه 14 اردیبهشت با دو تن از دوستان به خرید رفته بودم دیدم شلوغ است جلوتر رفتم سه نفر شخصی مرا کشیدند که از دهانشانشان بوی الکل به مشام میرسید و با مشت و لگد به سرو صورت من کوبیدند و یکی از آنها اسلحه خود را روی سرم گذاشت و مرا تهدید کرد و فحش ناموس به من داد در شهربانی مرا هم زدند بردند به بازداشتگاه. نحوهی شکنجه و بازپرسی همانگونه است که دوستان من گفتند و اهانت آنهم به[توسط] مأمور تائید من است سه هفته است که به درد دندان مبتلا هستم و از رئیس زندان درخواست کردم مرا نزد پزشک ببرند اما به درخواست من جواب نداده و میگویند بچهننه نباش و مرد باش این است جریانات امر من مرتکب جرمی نشدهام و بیگناهم.» سپس متهمین ردیف 12 تا 19 به ترتیب محمدمهدی رضوانیان فرزند محمدباقر اهل امیرکلا شغل کاسب 13ـ محمد افکاری فرزند منوچهر شغل دانشجو اهل تهران 14ـ احمد معدلتپرور فرزند حبیبالله شغل دانشجو اهل تهران 15ـ سیدابوالقاسم شجاعی سنگری فرزند زینالعابدین شغل سپاهی دانش اهل تهران 16ـ حجت بابازاده فرزند مرتضی شغل سپاهی دانش اهل بابل 17ـ غلامعلی محمدپور اوجاکی فرزند ابراهیم شغل دانشجو اهل بابلسر 18ـ غلامرضا رضازاده فرزند محمدرضا محصّل اهل بابل 19ـ حسین مسیّبپور فرزند حجتالله شغل دانشجو اهل رودسر به جایگاه احضار و در دفاعیات خود کلیه دلایل اتهام را تکذیب و مشابه سایرین خود را بیگناه معرفی و سپس متهم ردیف 20 به نام عبدالله حاجیآقازاده فرزند عسگر شغل دانشجو اهل رودسر به جایگاه احضار و در دفاعیات خود اظهار داشت: «اتهامات را قبول ندارم من روز 14 اردیبهشت موقع آخرین ترم امتحان من بود و به اتفاق یکی از دوستانم برای صرف ناهار بیرون آمدیم در بیرون متوجه شدیم وضع ترافیک سنگین است در خیابان شلوغ میباشد در این موقع دوست خود را گم کردم در این موقع مأموری من را بهکلانتری احضار کرد در کلانتری مرا زدند بعد من را به شهربانی بردند پاسبان قدکوتاهی با باطوم مرا زد که افتادم پس از بلند شدن افسر کوتاهقدی مشتی بر دهانم زد که دندانم شکست بعد پاسبان من را به دستشوئی برد تا دست و صورت خود را بشویم بعد پاسبان دیگری من را به بازداشتگاه برده در بازداشتگاه برایم بیشتر کتککاری کردند تا اینکه دچار تسلسل بولی شدم که با هزینه شخصی وکلای من دکتر به زندان آوردند و از من معاینهی پزشکی بهعمل آمد بعد از دو روز که در بازداشتگاه بودم بازپرس آمد و از من بازجوئی کرد و گفت اهل کجا هستی گفتم اهل رودسر گفت رودسر را بر روی خانوادهات خراب میکنم بقیه ماجرا همان است که دوستانم تعریف کردند.» سپس متهم ردیف 21 به نام محمدعلی اکبریان طبری فرزند حسینعلی شغل محصّل اهل بابل به جایگاه احضار و کلیه دلایل اتهام را تکذیب و سپس متهم ردیف 22 بهنام سیدمحمد غنیزاده فرزند سیداحمد شغل کارمند اهل بابل متهم به شکستن دست پاسبان اکبرپور میباشد به جایگاه احضار و اظهار داشت: «در روز هجدهم مرا گرفتند و در شهربانی اظهار کردند که تو را ساواک معرفی کرده که در تظاهرات روز چهاردهم شرکت داشته بعد فهمیدم که همه صحنهسازی بوده است وی در دنباله اظهاراتش گفت در حدود ده روز اعتصاب غذا کردم و جریان را به سازمان امنیت بابل نیز نوشتم و رئیس شهربانی از من خواست اعتصاب غذا را بشکنم ولی قبول نکردم ولی روز ششم به اتفاق بازپرس و سه نفر افسر به زندان آمدند و نامهای را به امضاء من رساندند و سه نفر افسر نیز امضاء کردند از ستوان قدیر که همسایه من است استمداد کردم که چرا مرا متهم کردند وی در جواب گفت غنیزاده تو از من نخواه زیرا مسئولان خواستند که من زیر ورقهات را امضاء کنم.» کلیه شرکتکنندگان که برای تماشا آمده بودند پس از اتمام سخنرانی متهم یادشده کف زدند.
سپس متهمین ردیف 23 و 24 به ترتیب حسن عبداللهزاده فرزند ذبیحالله شغل راننده تاکسی اهل بابل و یوسف قاسمزاده فرزند حسین شغل کاسب اهل بابل به جایگاه احضار و ضمن تکذیب کلیه دلائل اتهام اظهارات سایر متهمین را تائید کردند.
دادگاه در ساعت 1320 بهکار خود خاتمه داده و رسیدگی به پرونده متهمین مذکور به ساعت 8:00 روز 11 /5 /37 موکول شد.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: ضمن تائید نظریه شنبه کلیه مطالب این جلسه روی نوار ضبط گردیده که در صورت لزوم تقدیم خواهد شد. دوستان
نظریه چهارشنبه: در مرخصی است. ب
محترماً در صورت تصویب ارسال گردد. پورجوان 12 /5 /37
بیگدلی 12 /5 /37 [امضاء ناخوانا] 12 /5 /37
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 516


