صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ یزدی

تاریخ سند: 26 بهمن 1344


موضوع: شیخ یزدی


متن سند:

شماره: 4544 /5/ ﻫ تاریخ:26 /11 /1344
موضوع: شیخ یزدی

شب 23 /11 /1344 که عده‌ای به اسامی شیخ محمد یزدی ـ شیخ جلال آل‌طاهر1 ـ سیدمصطفی جزایری و شیخ خالقی در منزل شیخ عبدالجلیل جلیلی حضور داشته اند شیخ جلال آل طاهر در مورد تشکیل مدرسه عمادالدوله صحبت و اظهار داشت آن‌جا را برای مخالفت با مدرسه بروجردی احداث نموده‌اند و از شیخ یزدی خواست که ضمن اعلام این موضوع در منابر از آقای جلیلی تجلیل و وی را تنها مرد مبارز غرب معرفی نماید. در این وقت شیخ عبدالجلیل جلیلی در مورد اقداماتش در تهران و سفر به ترکیه صحبت و اظهار نمود آقای فضائلی در تهران فعالیت زیادی نمودند که اخوی بنده عبدالمجید جلیلی را از کرمانشاه منتقل نمایند و اضافه نمود تا موقعی که تیمسار نصرالهی در این‌جا بود نمی‌گذاشت سازمان امنیت نسبت به روحانیون سختگیری نماید و ادامه داد چون شیخ خزعلی2 را به تهران فرستادند من آقای یزدی را جهت استفاده از منبر دعوت نمودم که در مقابل دستگاه ضعف نشان نداده باشم. در این وقت شیخ یزدی راجع به منبر رفتنش در قم صحبت و اظهار داشت هر چه دستگاه به من فشار آورد که راجع به آقای خمینی صحبتی ننمایم گوش ندادم و گفتم من تشخیص داده‌ام که آقای خمینی3 از همه مهم‌تر است و باید تجلیل گردد.
نظریه: شیخ محمد یزدی ساکن شهرستان قم می‌باشد که در سال گذشته به این شهرستان مسافرت و در منابر سخنان تحریک‌آمیز ایراد نموده بود که مراتب طی شماره 11564 /5/ ﻫ ـ 16 /12 /43 اعلام گردید و اخیراً نیز طبق دعوت قبلی شیخ عبدالجلیل جلیلی عصر روز 23 /11 /1344 به کرمانشاه وارد و در منزل شیخ عبدالجلیل جلیلی اقامت نموده و با توجه به سوابق وی به شهربانی استان اعلام گردید از منبر رفتن وی جلوگیری به عمل آورند.
آقای اوانی پرونده شیخ محمد یزدی آماده، مذاکره شود.1 /12

توضیحات سند:

1. حجت الاسلام شیخ جلال آل طاهر، فرزند مرحوم آقا شیخ حسین (نواده مرحوم آیت‎الله حاج شیخ احمد) در سال 1307 ﻫ ش در خمین به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتى را در نزد جدش تکمیل و برای ادامه تحصیل به قم عزیمت کرد. حجت‌الاسلام آل طاهر پس از کسب فیض از محضر اساتید حوزهی علمیهی قم عازم کرمانشاه شد و از درس آقاى اسلامى و آیت‎الله حاج شیخ عبدالجواد اصفهانى که مدتى به امر مرجع بزرگ جهان تشیع آیت‎الله العظمی بروجردى در کرمانشاه اقامت گزیده بودند استفاده کرد. ایشان از مبارزان غرب کشور و نزدیکترین روحانی به آیت‎الله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی بودند. حجت‌الاسلام آل طاهر در خرداد ماه 1343 به دلیل فعالیت سیاسی علیه رژیم پهلوی دستگیر و زندانی شد. ساواک در گزارشی به تاریخ 11 /3 /43 درباره ایشان می‌نویسد:«... پیرامون چاپ کارت‌های تبریک مصور آیت‌الله خمینی (ره) و توزیع آن در کرمانشاه، به استحضار می رساند: ساواک کرمانشاه گزارش نموده که تعدادی از کارت‌های مورد بحث که در قم چاپ شده، نزد شیخ جلال آل طاهر(فعلاً زندانی است) بوده و هریک 5 /7 ریال به فروش می‌رسیده است...»
حجت‌الاسلام آل طاهر در سال 1358 درگذشت. وی پسرخاله امام خمینی(ره) بود.
2. آیت‌الله ابوالقاسم خزعلى، فرزند غلامرضا در سال 1304ﻫ ش در بروجرد متولد شد. تا ده سالگى در همان شهرستان به فراگیرى دروس پرداخت، سپس با خانواده راهى مشهد مقدس شد و پس از طى دوره متوسطه، در سال 1321، در مدرسه نواب و مدرسه حاج حسن، ادبیات عرب و فقه را آموخت. سپس به قم مهاجرت کرد و مدت دوازده سال محضر حضرت آیت‌الله‌ بروجردى و دو سال محضر حضرت امام خمینی(ره) را درک کرد. آیت‌الله‌ خزعلى در درس آیت‌الله‌ محقق داماد تلمذ و از محضر مرحوم آیت‌الله‌ علامه طباطبایى درک فیض کرد. وی در کنار تحصیل، به تدریس و تبلیغ مشغول بود.
در خطابه و منبر شهرت ویژه‌اى داشت و چون حافظ قرآن کریم و نهج‌البلاغه بود بر محتواى و غناى منبرشان افزوده مى‌شد. حضور در صحنه سیاسى، مبارزه با رژیم ستم‌شاهى، تحمل زندان و رنج تبعید، وی را بیش از پیش مشهور کرد. در سال 1349 به جرم امضاى اعلامیه تأیید مرجعیت آیت‌الله‌ خمینى به سه سال تبعید محکوم شد که شش ماه آن را تحمل کرد. سال 52 به بندر گناوه تبعید شد که پس از شش ماه مجدداً به دامغان تبعید شد. در سال 1354 او را از مسجد الجواد تهران ربوده به زندان قزل‌قلعه منتقل کردند که 48 روز آن در انفرادى بود. در اردیبهشت سال 57 فرزندش حسین خزعلى در قم توسط نیروهاى گارد رژیم پهلوى به شهادت رسید. در دوران انقلاب اسلامى، بالاخص حضور در شوراى نگهبان، ایشان را به عنوان یکى از فقهاى والامقام معرفى و متمایز کرده است. از آثار ایشان: تفسیر سوره فاتحۀالکتاب مى‌باشد. وی که مشغول تدوین و تألیف یک دوره کامل تفسیر قرآن به زبان عربی بود، در شهریور 1394 پس از یک دوره طولانی بیماری و کهولت سن درگذشت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
3. آیت‎الله العظمی حاج آقا روح‌الله‌ موسوى خمینى، فرزند سید مصطفى موسوى در 20 جمادى الثانى 1320ق/ اول مهر 1281 ﻫ ش در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پس از تحصیل مقدماتى، در سال 1300 به حوزه علمیه اراک که تحت زعامت آیت‎الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (ره) قرار داشت، رفت و یک سال بعد که آیت‌الله‌ حائرى حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد، ایشان هم به قم آمد. در سال 1306 سطح را به پایان رسانید و در محضر آیت‎الله حائری به درجه اجتهاد رسید. تدریس علوم «منقول» و خارج فقه و اصول را در سال 1324 همزمان با ورود آیت‌الله‌ بروجردى به قم آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس درس خارج، سالیان دراز به تدریس «سطح» اشتغال داشت. امام خمینى در اردیبهشت 1323، اولین بیانیه‌ی سیاسى خود را مبنى بر قیام عمومى علماى اسلام و جامعه اسلامى، آشکارا اعلام داشت و به رغم آنکه پاسخ مناسبى دریافت نکرد، امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد.
در فروردین سال 1340ش آیت‌الله بروجردى رحلت کرد. رژیم شاهنشاهی که فکر می‌کرد حوزه‌ی علمیه‌ی قم با رحلت آیت‎الله بروجردی بدون زعیم است، در 16 مهر ماه سال 1341 لایحه انجمن‌هاى ایالتى ولایتى را در کابینه امیر اسدالله‌ علم مطرح و به تصویب رساند. در این موقع امام به همراه علماى بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این میان، لحن تلگراف‌هاى امام به شاه و نخست وزیر، تند و هشدار دهنده بود و در پى آن شاه که مى‌خواست اصول شش‌گانه اصلاحات خویش را که به دستور آمریکا قصد اجرای آن را داشت، به رفراندوم بگذارد، با بیانیه‌ی کوبنده ـ بهمن 1341 ـ امام مواجه شد. در ادامه‌ی این مبارزات، با پیشنهاد امام خمینى، عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن، شاه که در صدد سرکوب بود، در دوم فروردین 1342 که مصادف با 25 شوال سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود، فاجعه‌ی خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز به وجود آورد. به دنبال این فاجعه بود که امام(ره) اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342،تحت عنوان «شاه دوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت. این مبارزات که براى رژیم گران تمام مى‌شد باعث دستگیرى امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد گردید؛ اما با فشار علما و مردم، دستگیرى و حبس حضرت امام(ره) در 11 مرداد ماه همان سال به پایان رسید. ولى این ظاهر قضیه بود؛ چون امام(ره) پس از آن به منزلى در داودیه منتقل و تحت حصر خانگی قرار گرفت. این وضعیت تا 16 فروردین سال بعد ادامه داشت و نهایتاً در این روز امام(ره) به قم منتقل شد. روشن بود که مبارزه به این جا ختم نمى‌شد. با افشاگری‌های امام، علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران در آبان 1343 مجدداً در آستانه قیام قرارگرفت که در پى آن، در سحرگاه 13 آبان 1343، امام(ره) دوباره دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوایى به آنکارا تبعید شد. این تبعید، یازده ماه به درازا کشیده شد و پس از آن، امام در 13 مهر 1344 به تبعیدگاه دوم(عراق) فرستاده شد؛ این تبعید مدت 13 سال به طول انجامید. حضرت امام، در این مدت طولانى، دست از مبارزه برنداشت و با صحبت ها و سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، ضمن آگاهی بخشی و راهنمایى مردم در مسیر مبارزه، همواره رژیم شاهنشاهی را مورد حمله قرار می داد؛ این تلاش‌ها در سال 1356ش به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در سراسر ایران آغاز شد. اخراج امام از عراق، یکی از اقداماتی بود که سیاست‌های استعماری برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی کردند و پس از آنکه دولت کویت به ایشان اجازه‌ی ورود نداد، ایشان در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت نمود و در نوفل لوشاتو ساکن شد و از آنجا به هدایت و رهبری انقلاب اسلامی پرداخت. شرایط حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی ایران در ماه‌های پایانی سال 1357ش، رژیم شاه را مجبور کرد با بازگشت امام(ره) به ایران موافقت کند. به رغم بسته شدن فرودگاه‌ها برای مدتی محدود، در نهایت این اقدام عملی شد و حضرت امام در تاریخ 12 بهمن 1357 در میان استقبالی تاریخی به ایران بازگشت و در عصر همان روز در بهشت زهرا (س) تهران با مردم ایران سخن گفت و مانند گذشته، دولت بختیار را غیر قانونى اعلام کرد؛ دولت بختیار نیز پس از 10 روز متلاشی شد و انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید.
امام پس از پیروزى انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفت وتا زمان ابتلا به بیمارى قلبى (2 بهمن 1358) در این شهر بود، اما مجدداً برای مداوا به تهران بازگشت و پس از 39 روز که در بیمارستان قلب تهران بستری بود، به طور موقت در منزلى در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن، در تاریخ 27 اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود، به منزلى در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت (14 خرداد 1368) در همین منزل ماند.
ده‌ها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینى در مباحث اخلاقى، عرفانى، فقهى، اصولى، فلسفى، سیاسى و اجتماعى بر جاى مانده که بسیارى از آنها منتشر شده است.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 43

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.