نتیجه گیری غلط از مقدمات درست
متن سند:
نتیجه گیری غلط از مقدمات درست
زمانی که خوارج ندای «لا حکم الا لله» سر دادند، حضرت علی(ع) فرمودند: «کلمه حق یراد بها الباطل». مهدی هاشمی حرکت خود و دوستانش را بسان حرکت خوارج میداند. این جریان نه تنها برای عوامفریبی، همواره از حربه شعارگرایی و غوغاسالاری استفاده میکرد، بلکه مباحث اندیشهای، آن را نیز به عنوان ابزار شناخت، به خدمت میگرفت. چینش صغری و کبرای درست و استنتاج باطل، «قیاس» است که امامان معصوم آن را مردود شمردهاند. «قیاس» از مبانی تفکر اهل سنت است، مبانی که گروه مهدی هاشمی آن را پذیرفته بود:
«محور بعدی یک استنتاج باطل از مقدمات حق است یعنی ردیف کردن یک سری سلسله صغری و کبراها که به قول اهل منطق بالاخره آن حد وسط برایش دقیقاً مراعات نشده فلذا نتیجهگیریاش منطقی نیست؛ منتهی در یک برخورد عرفی. عرف از این مقدمات یک استنتاج میکند عرف، عرفی غیر دقیق عرفی که نامفهوم هم در بیانیهمان احتمالاً، یعنی نه احتمالاً، یقیناً اینها بوده که مثلاً برای اثبات اینکه بخواهیم ثابت کنیم که باید همه مراجع و علما یک رساله داشته باشند رساله واحد باشد؛ همه احکام. مثلاً مقدمه میچیدیم که اسلام یکی بیشتر نیست. اسلام یک دین است. بعد مقدمه دوم اینکه بحث آزاد هم که هست در اسلام و با بحث آزاد میشود خیلی اختلافات را برطرف کرد. پس رساله باید واحد باشد که اگر این را میخواستیم ببریم در.......... طبعاً باید چندین صغری و کبرای دیگر تشکیل میدادیم و تازه به این نتیجه هم نمیرسیدیم؛ یعنی اسلام دین واحد هست. بحث آزاد هم در اسلام هست. نتیجهاش این میشود که اسلام را با بحث آزاد باید مطرح کرد. این نتیجه منطقی آن است ولی نتیجه این نیست که رسالهها یکی شود و هکذا مثلاً در اصول و فروع اگر بخواهیم مطرح بکنیم، باز این نتیجهگیری که ما میکردیم با آن مقدمات تطابق نداشته در یک خط نبوده که میشد مثلاً گفت که یک سری مقدمات حق است ذاتاً. مثلاً اسلام یکی بیشتر نیست. مسلما بحث هم آزاد است. اینها حق است؛ منتهی آن نتیجهگیری ما دیگر منطبق بر این مقدمات نبود که از این موارد هم کلاً پیدا میشود که این را به چند تا عامل میشود نسبت داد یکی همان.»1
توضیحات سند:
1. نوار شماره 3.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 93