تاریخ سند: 12 دی 1352
موضوع: اظهارات منوچهر مقدسزاده1 کارمند آموزش و پرورش گرگان
متن سند:
از: گ 10 تاریخ:12 /10 /1352
به: 2 ﻫ 3 شماره: 2583/گ 10
موضوع: اظهارات منوچهر مقدسزاده1 کارمند آموزش و پرورش گرگان
منوچهر رزاقی و مسلم بنفشهای کارمندان آموزش و پرورش بندرگز به گرگان آمده و به اتفاق به منزل مقدسزاده میروند و در جلسه مذهبی به نام صاحبالزمانی که در منزل نامبرده با حضور 15 نفر از دوستان وی تشکیل شده شرکت نمایند در این جلسه عاطفی مدیر دبستان یساقی گرگان از وضع بد مالی خود صحبت و اظهار داشت که پول فرهنگ جلو گدائی ما را میگیرد و از اجرای مرحله دوم قانون استخدام خبری نیست فقط یک تبلیغ توخالی است و هر روز سطح زندگی بالا میرود بعداً سیدنبوی روحانی مجلس از ولایت حضرت علی صحبت و در پایان صحبتهای نامبرده مقدسزاده اظهار داشت که بایستی رازدار بود و بعضیها همین قدر که دو تا سیلی خوردند همه چیز را فاش میکنند پس از پایان مجلس در حدود ساعت 9 شب بنا به خواسته مقدسزاده قرار شد بنفشهای و رزاقی و مهاجری اهل علیآباد که خود را نماینده یک شرکت معرفی مینمود و احمدی دندانساز ساکن پهلوی دژ در منزل مقدسزاده مانده و مهاجری ضمن صحبت در مورد دختران سپاهی اظهار داشت که سپاهی شدن دختران برخلاف دین است و دستگاه، دستگاه ابوسفیان است بنفشهای اظهار میدارد که ما عکس شاه را درحال نماز خواندن میبینیم مقدسزاده اعتراض نموده که اینطور نیست و اسلام دارد از بین میرود همین چندی قبل اعراب نفت به خارجیان نمیدادند ولی ایران تحریم نفتی اعراب را شکست و نفت مسلمین را به یهودیان داد2 مهاجری با تردید به گفتههای بنفشهای پاسخ داده و اظهار داشت در سال 42 مرا به عنوان سیاسی و ارتجاع سیاه دستگیر کردند البته جلسه مذهبی داشتیم بعد معلوم شد یکی از افراد داخل ما یک استوار ارتش بوده و ما را شلاق زدند و میگفتند بگوئید چه کسی شما را تحریک کرده و ما هم گفتیم خمینی و خمینی بیچاره را به همین نام بدنام کردند و فرستادند خارج البته وی مرد مصلحی بود و من در خانهام کتابهائی دارم که خیانت کوروش و داریوش را ثابت میکند ولی اینها برای او جشن میگیرند تمام مطالب کتاب مأموریت برای وطنم3 را خواندهام دروغ است لذا کتاب را سوزاندم4 حقوق معلمین کم است و حق دارند که کمونیست باشند در حقوق یک استوار ارتشی چند برابر یک معلم است و دولت در هر حال قوای امنیتی را تقویت میکند تا نیروی دین و فرهنگ را عقب بندازند در پایان مقدسزاده گفت جلسات ما چندی است که هر هفته اگر گرفتاری نباشد تشکیل میشود و ما در راه دین و امام زمان جان خود را فدا کنیم پس از صرف شام مختصر همگی خوابیده و صبح به محل خود مراجعت کردند.
نظریه شنبه: مقدسزاده چندی است با همسر خود متارکه و تنها به سر میبرد فرد مذهبی بوده و تهریشی دارد.
نظریه یکشنبه . نامبرده دفتردار دبستان فردوسی و جلساتی به نام صاحبالزمانی با حضور تعدادی از دوستان دارد که به تفسیر قرآن مشغول و بعضاً بحثهائی در امور دینی و غیره میکند و فردی متعصب و سابقهدار است ضمناً به شناسائی مهاجری نیز اقدام گردیده است. قابوسی
نظریه گ 10 . نظر یکشنبه مورد تائید است.
توضیحات سند:
1. منوچهر مقدسزاده، فرزند محمدابراهیم در سال 1315ﻫ ش در بندر ترکمن دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان رشدیه و دقیقی تهران طی کرد و از دبیرستان ایرانشهر دیپلم گرفت. نامبرده در سال 1331 در بخش تزریقات بهداری روستای تقیآباد مشغول به کار گردید و در سال 1333 در اداره فرهنگ گرگان استخدام شد و به عنوان حسابدار، کارمند بایگانی، حسابدار هنرستان صنعتی گرگان به کار پرداخت.
با آغاز نهضت اسلامی امام(ره) در سال 1342 منوچهر مقدسزاده در توزیع اعلامیه و نوار سخنرانی امام(ره) و جمعآوری کمک برای خانواده زندانیان سیاسی فعال بود و در محافل مختلف موضعگیریهایی علیه رژیم پهلوی داشت و به دلیل شرکت فعالانه در هیأت مذهبی صاحبالزمان و پیروان قرآن از سوی ساواک شخص بسیار متعصبی معرفی گردید. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. در جریان جنگهای اعراب با فلسطین در سال 1352 کشورهای مسلمان اقدام به تحریم فروش نفت به کشورهای غربی کردند که با مخالفت رژیم پهلوی مواجه شد. رژیم علاوه بر تامین نفت مورد نیاز کشورهای غربی بخش عمدهای از سوخت مورد نیاز ادوات زرهی اسرائیل را نیز تأمین می کرد.
3. کتاب مأموریت براى وطنم اثر محمدرضا پهلوى است. شروع نگارش این کتاب در سال 1327 و اتمام نگارش اواخر سال 1339 عنوان شده است. داراى یک دیباچه و چهارده فصل و جمعا 676 صفحه است. پهلوى دوم در این کتاب پس از ذکر تاریخ کهن ایران و سابقه تمدن و مدنیت ایرانى به مسایل زمان حکومت پدرش رضاشاه، تربیت دوران کودکى خود و چگونگى آن، به قدرت رسیدن و ازدواج و فرزندان و در پایان به مسایل مهم کشور مانند: دموکراسى، کشاورزى، زن ایرانى در اجتماع، نفت، ایران و صلح پرداخته است.
4. در اصل: سوختم.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 58