تاریخ سند: 24 آذر 1347
موضوع: جلسه روضهخوانی در مسجد جامع
متن سند:
به: 20ه 3 شماره: 985 /20و
از: 20 و
از ساعت 1235 روز 23 /9 /47 جلسه روضهخوانی شبستان گرمخانه مسجد جامع با شرکت عدهای در حدود 120 نفر تشکیل گردید.
ابتدا شیخ غلامحسین جعفری مقابل میکرفون قرار گرفت و اظهار داشت آقایان و برادران مسلمان قرآن غریب است بیایید قرآن را یاری کنید نگویید به من چه مربوط است نگذارید هر بلایی که میخواهند بر سر ما بیاورند در مملکت ما باید حجاب باشد نباید زنان و دختران اینطور لخت و عریان در خیابانها راه بروند باید جلوی آنها گرفته شود ما باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم چهقدر حرف نزنیم.
ای مسلمانان بیایید قرآن را یاری کنید.
سپس در ساعت 1310 سید عبدالرسول حجازی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود اظهار داشت منافق در آخرت عذابش از همه بیشتر است منافق کسانی هستند که به اسم دین و قرآن به اسلام لطمه میزنند مسلمان نباید دو رو باشد.
نامبرده چنین اظهار داشت روزی ابن سکیت1 نزد متوکل عباسی بود متوکل به او گفت فرزندان من بهتراند[بهترند] یا حسن و حسین[؟] ابن سکیت با کمال شهامت گفت متوکل به خدا قسم تو و خاندانت خاک کف پای قنبر غلام علی هم نمیشوید.
متوکل دستور داد تا او را کشتند آقایان مسلمان به او میگویند.
حالا اگر ما بودیم میگفتیم نه قربان ولیعهد، ولیعهد و عکس او را هم در منزلمان میچسباندیم و باز میگفتیم ولیعهد.
آقا مسلمان باید واقعیت داشته باشد خدا شاهد است ما بالای منبر که میرویم خیلی برایمان سخت است اگر بگوییم که بعضیها بدشان میآید اما به جهنم که بدشان میآید.
آقا در مملکت نباید زنان بیحجاب باشند مملکت ما شده مانند تاریخ قبل از اسلام برای این که در آن زمان مردم با علف حفظ عورت میکردند الان دیگر خبری نیست یک مدتی زنان و دختران کت و دامن پوشیدند بعداً مینیژوپ یک سانت یک سانت بالا میرود چرا جلوی آن را نمیگیرند چرا باید این قدر به زنان آزادی داد.
نگذارید، شما که این قدر ادعای مسلمانی میکنید، شما میگویید ما ایمان داریم.
چهقدر حرف نزنیم قماربازی2، شرابخواری بیعفتی بیناموسی چهقدر میشود.
آقایان مسلمان نباید به فکر راحتی خودش باشد الان آن آقای بزرگوار ما، آن مرجع تقلید ما خودش یک جا، زنش جای دیگر، بچهاش یک جا و شاگردانش جای دیگر.
بیایید فکری به حال بزرگان و علمای اسلامی بکنید.
خدایا تو خود شاهدی که ما گفتیم و میگوییم نباید در مملکت بیعفتی و بیناموسی، شرابخواری و قماربازی باشد.
این مجلس در ساعت 1410 پایان یافت.
نگهبان
تهامی 1 /10
اداره کل سوم 2 /10 /47
توضیحات سند:
1.
ابن سِکَّیت: ابو یوسف یعقوب بناسحاق خوزی، لغوی، نحوی، ادیب و شاعر شیعی.
پدرش سکیت (خاموش) از مردم دورق خوزستان بود.
ابن سیکت فنون ادبی را نزد فراء و ابوعمرو شیبانی و محمدبن زیاد اعرابی و اثرم و دیگر علمای بصره و کوفه فرا گرفت و به عادت غالب ادبای معاصر برای تکمیل دانش خود در زبان مدتی نزد اعراب بدوی به سر برد.
چون به بغداد بازگشت در محلۀ درب القنطرۀ به تعلیم اولاد اکابر پرداخت.
پس از چندی در سامرا عهدهدار آموزش فرزندان محمد بن عبدالله بن طاهر گردید.
چون کارش بالا گرفت، متوکل وی را برای تربیت دو پسرش معتز و مؤید برگزید و ابن سکیت مدتی ادب آموز فرزندان خلیفه بود و چندان نزد خلیفه تقرب داشت که یکبار پنجاه هزار دینار به او بخشید.
اما علاقۀ مفرط او به آل علی (ع) و بیپروائیش در اظهار عقاید خویش سبب گردید که پس از مدتی خلیفه به قتل او فرمان داد.
ابن سکیت از خواص اصحاب امام محمدتقی (ع) و امام علیالنقی (ع) بود، در نزد ایشان تقرب داشت و از ایشان روایت کرد و مسایلی پرسید.
در لغت و شعر عرب استاد بود چنان که در لغت وی را پس از ابن الاعرابی سرآمد دیگر لغویان دانستهاند.
ابن سکیت از جمله علمایی بود که به گردآوری اشعار شعرای پیش از خود پرداخته و ابن ندیم از سی شاعر قدیم یاد کرده که ابن سکیت دواوین ایشان را جمع آورده و شرح کرده بود.
وی حدود بیست کتاب نوشته که مهمترین آنها عبارتند از: اصلاح المنطق؛ کتابالالفاظ؛ شرح دیوان الخنساء؛ شرح دیوان عروۀ بن الورد؛ کتابالقلب و الابدال؛ کتاب الاضداد؛ شرح دیوان قیسالخطیم؛ شرح دیوان طفیلالغنوی؛ کتابالمقصور والممدود؛ کتاب المذکر و المؤنث؛ کتابالاجناس: کتاب الابل (دایرۀالمعارف تشیع، جلد اول، صفحۀ 326 و 327 ، چاپ اول، سال 1366)
2.
قماربازی: با این که دین اسلام به شدت قمار را نهی میکند، شاید بتوان آن را یکی از رایجترین سرگرمیهای خانوادههای مرفه و اشرافی دانست که پول و وقت زیادی برای تلف کردن دارند.
اگر قمار را یک سرگرمی برای یک خانوادۀ اشرافی در نظر بگیریم، شاید بتوان از گناه آن گذشت و از اثرات آن چشمپوشی کرد، لیکن اگر این کار به صورت یک کار و عادت روزانه و با مبالغ هنگفت برد و باخت درآمد، به یک مشکل اجتماعی تبدیل خواهد شد که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت.
قمار، یکی از سرگرمیهای معمول خاندان پهلوی به شمار میرفت.
برای علاقۀ شدید این خاندان به قمار، دلایل متعددی میتوان برشمرد: میل و طمع بسیار به پول، احتمال برد مبالغ بالا و دارا بودن ثروت بسیار زیاد.
اشرف پهلوی علاقۀ بسیار شدیدی به قمار داشت و حتی «به هنگامی که نمایندگی رژیم شاه در کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل متحد را دارا بود، هر بار که برای شرکت در این کمیسیون عازم نیویورک میشد، سر راه خود در جنوب فرانسه هم توقف میکرد تا ابتدا همراه معشوق جدیدش در کازینوها به قمارهای چند میلیون پوندی بپردازد» که البته بیشتر اوقات نیز میباخت؛ تا حدی که یک بار اسدالله علم مجبور شده بود شخصاً هزار دلار بابت قروض قماربازی او بپردازد.
در موردی نیز اشرف مبلغ یک و نیم میلیون تومان معادل پول ایران به بازرگانی مکزیکی در کازینوی «کان» باخته بود.
همچنین در یک نمونۀ دیگر، او به دنبال باخت در قمار در مهمانخانۀ مونت کارلو مجبور شده بود تمام جواهراتش را گرو بگذارد.
یا در 15 فروردین 1336 در یکی از قمارخانههای پاریس، در حدود 350 هزار ریال باخته بود.
او دربارۀ دوران اخراج خود از ایران به امر مصدق و توجه به قمار مینویسد:
«در همین اوقات ـ تبعید در پاریس ـ بسیاری از شبهای خود را در کازینوها میگذراندم...
پولی که داشتم، سریعاً از دست رفت و ضربۀ وارده از این راه کافی بود که مرا برای مدت نسبتاً درازی از میزهای قمارخانه دور نگه دارد.
»
اسناد و مدارک متعددی دربارۀ قماربازی اشرف در هتل قدیم رامسر، کاخ اختصاصی اشرف در تهران، مهمانخانۀ مونت کارلو در فرانسه، کازینوهای مجلل آمریکایی و ...
وجود دارد.
خود محمدرضا بیشتر در جلسات قمار داخل خانواده شرکت میجست و زنان معرفی شده را به بهانۀ قمار به شبنشینی دعوت میکرد و ملکه مادر با آن پیری به قمار بیش از همه علاقه داشت.
سایر اعضای خانواده نیز سوابق فراوانی در برد و باخت داشتند.
یکی از مطبوعات پاریس به اشاره به باخت مبالغ گزاف در قمارخانۀ مونت کارلو توسط ملکۀ سابق ایران، ثریا، که اکثر اوقات خود را آنجا میگذراند، نوشته شده است:
«در حالی که مردم ایران دارای زندگی رقتباری هستند، ملکۀ سابق ایران مبالغ متنابهی دور میریزد و این وجوه فقط از سوی شاهنشاه و دولت ایران به عنوان حقالسکوت برای والاحضرت ثریا فرستاده میشود.
»
خاندان پهلوی، قمار را در سطح جامعۀ ایران گسترش داد که البته توجه چندانی به آثار مخرب و ویرانگر آن نداشتند.
افراد این خاندان در بسیاری از شهرهای ایران و حتی چند شهر اروپایی اقدام به تأسیس و دایر کردن قمارخانه، کازینو و مؤسسات بختآزمایی کردند.
شاه به تحریک اسدالله علم دستور داد چند کازینوی قمار و تفریحگاه در ایران ساخته شود و بهانۀ آن نیز جلب شیوخ ثروتمند خلیج فارس بود.
علم در خاطرات خود به نقل از هویدا مینویسد:
« فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال میآورد که هماکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد.
»
در دنیایی که فرهنگ و صنعت برای یافتن جایگاه برتر در سطح بینالمللی حرف اول را در روابط بین کشورها میزد و سران مردم کشورهای جهان تلاش بیوقفهای را برای پیشرفت اجتماعی، صنعتی و اقتصادی آغاز کرده بودند، در ایران، سران مملکت به فکر خوشگذرانی و مجالس شبنشینی و پر کردن جیب خود، حتی از طریق گسترش قمارخانه و کازینو به صورت مستقیم یا تحت عناوین فریبندهای همچون مؤسسات، انجمنها و بنیادهای خیریه بودند.
یکی از این موسسات بنیاد پهلوی بود که علاوه بر سلطۀ اقتصادی و مالی انگلوار بر تمام شاخههای اقتصادی جامعه، اقدام به تأسیس و ادارۀ چند کازینو و قمارخانه از جمله کازینوی آبعلی، کازینوی رامسر و غیره نموده بود.
با اوجگیری مبارزات مردم، شاه برای نقد کردن دارایی خویش و انتقال بدون دردسر آن به خارج، هتلها و قمارخانههای بنیاد پهلوی و قمارخانۀ کیش را به مبلغ پنج میلیون تومان فروخت.
توجه شخص اول مملکت و وابستگان نزدیک او به قمار، سران و صاحبمنصبان عالیرتبۀ کشوری، دولتی و نظامی را نیز از این بیماری بینصیب نکرده بود.
گزارشهای متعددی از سوی ساواک و فردوست برای شاه از جلسات قمار بزرگ وزرا و رؤسای ارتش و صاحبمنصبان دیگر تهیه شده است.
در گزارشی که فردوست برای شاه تهیه کرده، به نام اشخاصی چون: زاهدی وزیر کشور
پرتو وزیر دادگستری
گلسرخی وزیر منابع طبیعی
سپهبد خسروانی رئیس سازمان تربیت بدنی
وهابزاده تاجر
آهنچینان تاجر
علی ایزدی رئیس دفتر اشرف
ذوالفقاری آجودان کشوری شاه
معصومی معاون وزارت کشاورزی
حدادزاده تاجر
القانیان
خلیلی مدیرکل وزارت منابع طبیعی
ارتشبد اویسی
امیر متقی مدیرکل وزارت دربار شاهنشاهی
انصاری وزیر اقتصاد
روحانی وزیر آب و برق
امیرابراهیمی سناتور
خواجهنوری تاجر
حیدرعلی ارفع
حیدری مدیرکل هواپیمایی کشوری
قاسم طاهباز
اسکندر ارجمند
هراتی
مهدی شیبانی استاندار مازندران اشاره شده است.
توجه به مبالغ میلیونی برد و باختهای آنان، مسائل بسیاری را نمایان میکند.
همچنین در گزارشی که ساواک تهیه کرده، علاوه بر بسیاری از اسامی پیشگفته، افراد دیگری چون:
سپهبد مبصر
سپهبد شفقت
فریدون سودآور
علی عبده
و تقی علویکیا نیز به چشم میخورد.
باید توجه داشت که تمام افرادی که نامشان در گزارشهای پیش ذکر شده است، دارای مناصب و مقامهای بالای کشوری بودند و مسئولیت ادارۀ بخشی از کارهای کشور به آنها سپرده شده بود؛ ولی در حالی که فقر، عقبماندگی، فساد اجتماعی و اداری، بیسوادی، سوءتغذیه، وابستگی غذایی، صنعتی و فرهنگی و ...
تمام جامعۀ ایران را فرا گرفته بود، مسؤولین مملکتی با استفاده از سوءاستفادهها و رانتهای اقتصادی و عایدات فروش نفت و غارت سایر منابع طبیعی و به قیمت بدبختی و فلاکت عامۀ مردم و عقبماندگی ایران در تمام جنبههای سیاسی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی و ...
فارغالبال و بدون کوچکترین احساس گناه و عذاب وجدان، با خاطری باز و آسوده به خوشگذرانی و قمار با مبالغ چند میلیون تومانی میپرداختند.
(مفاسد خاندان پهلوی، دکتر شهلا بختیاری، صفحه 106 تا 109، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1384)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 177