تاریخ سند: 18 خرداد 1342
اغتشاشات اخیر ایران در نتیجه جلوگیری از شعائر مذهبی پیش آمد.
متن سند:
ترجمه از روزنامه نیویورک هرالدتریبون 8 ـ 9 ژوئن 1963
در این هفته هنگامی که مردم و ملاها مشغول عزاداری بودند اغتشاش و
انقلاب برعلیه شاه را آغاز نمودند.
هرچند تانک ها و نیروهای مسلح دولت
اغتشاشیون را در بازار تهران درهم شکست و همچنین در شهرهای مقدس قم و
مشهد هم آنها را تارومار کرد و در مکه فرهنگی ایران یعنی کاشان و شیراز هم
توطئه کنندگان و اغتشاشیون پراکنده شدند و در نتیجه چندین کشته و زخمی به
جا گذاشتند اما هنوز ظلم درهم شکسته نشده.
هفته عزاداری
ماه محرم که معمولاً ماه عزاداری شیعیان ایران محسوب می گردد و شیعیان تقریبا
اکثریت مردم ایران را تشکیل می دهند و عزاداری اینها برای شهادت امام حسین
در سال هشتصدوشش میلادی است هر موقع پیراهن های سیاه و پرچم های
سیاه عزاداری که شهرها و دهات محزون ایران را در این ماه در برمی گیرد از
نظرها ناپدید گردد معلوم می شود عزاداری خاتمه یافته و زندگی عادی دوباره
جریان خود را از سرگرفته است.
تکیه ها و خیمه هایی که در آنها شیعیان جمع می شوند و قتل امام حسین را به
وسیله قبایل مسلمان اهل تسنن بازگو می نمایند در آخر ماه محرم جمع و برچیده
می شوند و تا سال دیگر خبری از آنها نیست.
وقتی که ماه محرم تمام می شود دیگر دسته های سینه زن که تا کمر خود را لخت
می کنند و به سینه و سرخود می زنند که خود را بدینوسیله در مصائب امام حسین
شریک سازند (در تهران سینه زنها دیگر کمتر خود را می زنند) ـ به دستجات
بزرگ چندین صد نفری دیده نخواهد شد و در این موقع است که خارجی ها
جرأت بیرون آمدن در خیابانها را می کنند.
حرارت همچنان باقی می ماند
اما حرارت مذهبی که این هفته ملاها و آخوندها برعلیه قانون اصلاحات ارضی
و قانون حق بانوان که شاه ایران آن را به تصویب مردم رسانید ایجاد کردند به این
آسانی و به این زودی سرد نخواهد شد.
دولت ایران با بازداشت یک عده از سران مهم مذهبی که از دشمنان سرسخت این
اصلاحات به شمار می روند کار را بدتر و پیچیده تر کرد.
رهبر فرقه شیعه آیت الله روح اله خمینی اکنون در زندان است.
اول رهبران مذهبی تظاهرات مذهبی و عزاداری امسال را بدل به تظاهرات
سیاسی نمودند و بعد بازداشت رهبران مذهبی تظاهرات سیاسی را مبدل به
اغتشاش نمود و سربازان بر روی اغتشاشیون آتش باز نمودند.
زدوخورد در خیابانها باعث شد که مردم طبقه متوسط تهران که در رستورانها و
کافه ها به نوشیدن مشروب که در داخل قوری و به اسم چای استتار شده بود
ناچارا در خانه های خود باقی بمانند (در ماه محرم افرادی که شراب و آبجو
می نوشند از ترس ملاها مشروب را در قوری و سماور به اسم چای ریخته و با
این استتار کار خود را می کنند) غیر از زدوخورد مختصری در دانشگاه و
بلافاصله بعد از بسته شدن آن دیگر از دانشجویان جناح چپ دانشگاه که مخالف
شاه می باشند فعالیتی برای اتحاد و ائتلاف و همکاری با آخوندها از آنها مشاهده
نشد.
تصور نمی رود که طبقه علما و پیروان آنها با کمونیست ها برعلیه شاه ائتلاف
نمایند و همچنین تصور و احتمال آن نمی رود که آخوندها با جبهه ملی که در
دانشگاه و بازار و صاحبان حرفه های مختلف بسیار قوی است متحد و مؤتلف
شوند.
هرگاه چنین ائتلافی انجام می شد به هر حال یک نیروی مخالف و بسیار مقتدر و
قوی تشکیل می داد و بدون شک شاه را وادار می کرد که در برنامه اصلاحاتی
خود تجدیدنظر نماید و شاید او را وادار می کردند که برنامه اصلاحات ارضی به
صورت فعلی را به کلی کنار بگذارد.
یکی از مشخصات و عوامل مهم اغتشاشات این هفته ایران آن بود که این
اغتشاشات فقط در شهرها اتفاق افتاد و در چنین شهرها ائتلاف و اتحاد احتمالی
علما و جبهه ملی ـ بازاری های متعصب و کسبه فناتیک و طبقه نسبتا
تحصیل کرده متوسط آزادیخواه که پیرو علما و آخوندها می باشند با افراد جبهه
ملی مقتدرترین و قویترین نیرو را ایجاد می نمود زیرا در بین همین ها رهبران مهم
سیاسی کشور ایران را می توان یافت فعلاً به هر حال شاه که قبلاً به علت آنکه با
زمان به سرعت پیش نمی رود مورد انتقاد قرار می گرفت مورد تهدید شدید
مخالفت محافظه کاران قرار گرفته است.
اکثر ملاها و آخوندها با فئودالها و مالکین بزرگ و سران عشایر که مخالف
اصلاحات شاه می باشند ائتلاف کرده اند در استانها مخصوصا در استان فارس در
جنوب ایران به طور دائم نیروهای بین مسلح ایران و عشایر زدوخورد ادامه دارد
و این تصادمات مسلحانه به خوبی اتکاء شاه را به وفاداری نیروهای مسلح ایران
نشان داده است.
این طور به نظر می رسد که ارتش محافظه کاری که در سال 1930 به وسیله
رضاشاه1 تجدید سازمان یافت و به وسیله پسرش و با کمک آمریکا توسعه یافت
همچنان شاه را در مقابل علما و آخوندها و سران عشایر حمایت و پشتیبانی
خواهد کرد.
شاه برای اجرای برنامه اصلاحاتی خود همچنین به کمک و پشتیبانی دهاقین و
کشاورزان ایران که هفتادوپنج درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند احتیاج
دارد.
در اوایل سال جاری بود که شاه خطاب به دهقانان و کشاورزان ایران گفت که
قصد دارد که اصلاحات ارضی را توسعه دهد.
املاک بزرگ اشخاص را بین دهقانان تقسیم نماید و کواویرایتوهای دهقانی
تشکیل دهد و در تمام قسمت های کشور این کار را عملی سازد.
در عین حال معلوم نیست که دولت ایران تا چه حد توانسته است مسئله فنی و
مالی مربوط به قانون اصلاحات ارضی را حل وفصل نموده باشد آخوندها و
ملاها به علل مختلف مخالف برنامه اصلاحات ارضی می باشند اول آنکه این
قانون مالک را از حق مالکیت زمین خود مرحوم خواهد ساخت.
دوم آنکه اجرای این قانون یک منبع عایدی و درآمد مستمر را برای ملاها و
آخوندهایی که مالک بودند و یا ملک برای مالک اداره می نمودند قطع خواهد
کرد و نابود خواهد ساخت.
سوم اجرای این قانون خواه ناخواه شامل اوقاف هم
خواهد شد.
چهارم آنکه با اجرای این قانون و بخصوص با اجرای شورای شهرها و تفویض
اختیارات به استانها و ولایات و شهرها احتمالاً به طور مستقیم برای ملاها و
آخوندها مضر خواهد بود زیرا نفوذ آنها را بر زندگی روزمره شهرها و دهات دور
افتاده ایران از بین خواهد برد.
حقوق زنان
نبرد برعلیه حقوق زنان بیشتر به وسیله خود زنان دامن زده می شود در شهر
تهران که عملاً کلیه زنان مرفه و طبقه متوسط ایران زندگی می کنند به قدری در
تجدد و مدپرستی جلو هستند که درست مثل غریبها می باشند.
چندین سازمان زنان که کار آنها تشویق و کمک در تعلیم و تربیت اجتماعی ـ
فرهنگی ـ و امور خیریه است در تهران جود دارد.
در استانها وضع کاملاً فرق دارد ولی در اینجاها هم تغییراتی به چشم می خورد.
در اوایل سال جاری طبق گزارشات واصله در یکی از استانهای شمالی ایران یک
زن و یک آخوند در اغتشاشات و زدوخوردهایی که زنها برای پشتیبانی از
حقوق اجتماعی خود نمودند کشته شدند در این زدوخوردها زنها تعداد زیادی
عمامه آخوندها را پاره کردند و آنها را مجروح ساختند (با لنگه کفش) متلکی
است در شوخی های مجموعه انگلیسی که از لطیفه های ایرانی جمع آوری شده و
در آن آخوند را با لباس دراز و عبا و عمامه تشبیه به یک بز نموده است.
اما اغتشاشات این هفته نشان داد که ملای پیر هنوز هم آخرین خنده اش باقی
مانده است.
بررسی شد در پرونده تظاهرات 15 خرداد بایگانی شود.
شهابی 26 /3
اداره کل سوم
اداره سوم 23 /4 /42
توضیحات سند:
1ـ رضاخان پهلوی فرزند
عباسقلی خان سوادکوهی
مشهور به داداش بیک در 24
اسفند 1256 / 14 مارس
1878، در آلاشت از توابع
سوادکوه مازندران به دنیا آمد.
او، در 22 سالگی وارد بریگاد
قزاق شد و تا درجه میرپنجی
پیش رفت.
سپس در 1299، به
کمک انگلیسها و نیروهای
مستقر آنها در ایران، به اتفاق
سیّدضیاءالدین طباطبائی ـ که
مدیر روزنامه رعد بود ـ علیه
سلطنت احمدشاه ـ که در آن
زمان در خارج از کشور به سر
می برد اقدام به کودتا کرد.
رضاخان، در 1304، عملاً به
رغم مخالفت عده ای از
روحانیان آگاه چون آیت الله
حسن مدرس، قدرت مطلق را
در دست گرفت و حکومت
قاجاریه را رسما منقرض کرد.
وی، در اردیبهشت سال 1305،
در تهران تاجگذاری کرد و از
این تاریخ، خدمت سربازی را
در ایران اجباری نمود.
او ـ که
مجری قلدر سیاستهای
استعماری فراماسونهائی چون
محمّدعلی فروغی و کمیسیونی
از غربزدگان مورد حمایت
انگلیس بود ـ از هیچ جنایتی و
خیانتی علیه ملت، رویگردان
نبود و طی 17 سالی که در ایران
سلطنت کرد، به شدت با مذهب و
روحانیون مبارزه نمود.
او،
تحت تاثیر فرهنگ غرب و به
تقلید از آتاترک دیکتاتور کشور
ترکیه، مبارزه وسیعی با حجاب
اسلامی زنان ایران آغاز کرد.
رضاخان، در سال 1305،
تاجگذاری نمود و از این
تاریخ، شاه ایران خوانده شد.
پیش از آن، به نام سردار سپه یاد
می شد.
در شهریور 1320،
زمانی که جنگ دوم جهانی به
اوج خود رسیده بود، رضاخان،
به توصیه انگلیس و برای
ممانعت از مداخله شوروی
سابق در ایران ـ که در آن زمان،
با آلمان نازی متحد بود ـ به
دولتهای محور و بویژه به آلمان
نازی تمایل نشان داد.
او، اگر
چه ظاهرا موضع بی طرفی اتخاذ
کرده بود، لیکن عملاً به صدها
مستشار آلمانی و انگلیسی به
طور همزمان اجازه فعالیت در
ایران داده بود.
با وجود بستن
قرارداد استعماری صدور نفت
به انگلیس، متفقین، او را ـ که در
نزد عموم مردم، منفور بود ـ در
25 شهریور 1320، از مقام
خود برکنار کردند.
رضاخان، بناچار از طریق
بندرعباس، با یک کشتی
انگلیسی به جزیره سن موریس
در آبهای شرق ماداگاسکار
تبعید شد و انگلیسها، محموله
جواهرات همراه او را ضبط
کردند.
او، سپس از آنجا به بندر
دوربان در غرب آفریقای
جنوبی و پس از آن، به
ژوهانسبورگ، پایتخت آن
کشور تبعید گردید.
رضاخان،
سه سال بعد، پس از طی یک
دوره طولانی بیماریهای سخت
جسمانی و روانی، در چهارم
مرداد 1323 در تبعید
درگذشت.
گفته می شود: او،
هنگام مرگ، تنها 35 کیلو وزن
داشته است.
جنازه رضاخان، به
مصر برده شد و 6 سال در آن
کشور نگاه داشته شد.
در آن
زمان، به علت نفرت شدید مردم
ایران از رضاخان، امکان انتقال
جسد وی به ایران، وجود
نداشت.
جنازه او، در 1328، به
تهران انتقال داده شد.
رضاخان، در تمام طول
حکومتش، فقط یک بار به
خارج از کشور سفر کرد و آن هم
به ترکیه و دیدارش با آتاترک
بود.
(ساجدی، احمد : مشاهیر قرن
بیستم، انتشارات محراب قلم،
تهران 1374، ص 117)، با
اندکی حک و اصلاح.
دارایی او هنگام تبعید عبارت
بود از 44 هزار پارچه آبادی،
360 میلیون دلار پول نقد در
بانکهای خارج، 68 میلیون
تومان سپرده داخلی، و مراکزی
چون کارخانه حریربافی چالوس
و چندین کارخانه برنج پاک کنی،
پنبه پاک کنی، کارخانجات
سنگبری، کارخانه پارچه بافی
علی آباد، هتلهای آبعلی، گچسر،
رامسر، دربند شمیران، فردوسی
و مجتمع ویلایی مبارک آباد و
غیره.
یکی از نمایندگان مجلس
انگلیس که از نزدیک با
رضاخان آشنا بود، نوشته بود:
«رضاخان راههای ایران را از
دزدان و راهزنان پاک کرد و
مردم ایران را آگاه ساخت که از
این پس در ایران فقط یک
راهزن وجود دارد!».
رجوع کنید
به زندگینامه امام خمینی(ره)،
ص 88 و ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، ج 1، ص 111
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 7 صفحه 504