تاریخ سند: 7 شهریور 1352
درباره: تاسیس اداره اوقاف آبادان
متن سند:
شماره: 25147/ ﻫ3 تاریخ:7 /6 /1352
از: ساواک آبادان (6 ﻫ 3)
به: مدیریت کل اداره سوم 342
درباره: تاسیس اداره اوقاف آبادان
پیرو شمارههای: 24411 / ﻫ 3 ـ 2 /5 /52 و 24573 / ﻫ 3 ـ 8 /5 /52
با توجه به وضع خاصی که آبادان به مناسبت خلع ید از کنسرسیوم1و همچنین واقعه خبر ورود دو نفر از خرابکاران از مرز عراق به داخل کشور پیدا کرده و توجهی که به این شهرستان مرزی کشور به علت وجود تأسیسات نفتی میشود ایجاب مینماید که هر چه زودتر اداره اوقاف در شهرستان آبادان به منظور خنثی کردن رویه عوامفریبی که آخوندهای این منطقه پیش گرفتهاند تاسیس گردد که متاسفانه تاکنون اقدام موثری در این زمینه صورت نگرفته و یا اگر در شرف اقدام است تحقق این امر مهم در سازمان اوقاف دچار محدودیتهای مقررات اداری شده و تا از هفت خوان «به عرض میرسدها» و «به هر نحوی که تصویب میفرمایند اقدام شود» بگذرد شهرستان مرزی آبادان باید عرصه عوامفریبی مشتی روحانینماهایی که غیر از تثبیت موقعیت خود در بین مردم عامی و متعصب مذهبی هدف دیگری ندارند قرار گیرد و به منظور تاسیس مجدد اداره اوقاف آبادان که خنثی ساختن موجودیت چنین روحانیون ابنالوقتی مورد توجه است بدون در نظر گرفتن مصالح منطقه و کشور به دست مقررات خشک اداری که طبق اوامر مقامات عالیه کشور علاج میشود تحت عنوان انقلاب اداری با آن مبارزه گردد سپرده شود.
به طوری که استحضار دارند آخوندهای آبادان درگذشته به علت سهلانگاری برخی از مسئولین گذشته در حضور مامورین انتظامی به خمینی دعا میکردندکه با شدت تمام از این رویه نامعقول آنها جلوگیری شد و حتی عکس خمینی از دفتر مسجد نو که بانی آن شیخ عبدالرسول قائمی است و بنا به اظهار صریح خودش مدت ده سال این عکس در دفتر مسجد نصب شده بوده که تا ضبط عکس کسی معترض این موضوع نبوده، برداشته شد که در اثر این اقدامات آخوندها متوجه تغییر رویهای که با عوامفریبی آنها بدون گذشت مبارزه خواهد نمود شدند و از آن تاریخ به بعد امکان چنین گستاخی از آخوندهای آبادان سلب گردید و در حال حاضر با وجود حفظ و نگاهداری نیات پلید عوامفریبی خود هیچ یک جرئت دعا به خمینی را پیدا نکردهاند ولی به موازات سکوتی که در این زمینه شده در مجالس وعظ و خطابه با توجه به خبث طینتی که دارند به عنوان جیرهخوار سفره مذهبیون افراطی از تایید صریح پیشرفتهای کشور که تحت رهبری شاهنشاه آریامهر نصیب ملت و کشور گردیده نیز طفره میروند. به عنوان مثال سید حسین مکّی که در تاریخ 5 /6 /52 از طرف شهرداری و شهربانی آبادان به منظور انجام وعظ و سخنرانی در مجلس ترحیم صرافان راننده تاکسی که به دست خرابکاران شهید گردید با این که به او گفته بودند بنا به امر شاهنشاه آریامهر زندگی خانواده این راننده وطنپرست و اصیل ایرانی تامین خواهد گردید وی ضمن گفتار خود را به سفاهت زده و اعلام نمود که زندگی این راننده از طرف شهرداری آبادان تامین خواهد شد که بلافاصله با ارسال یادداشتی به این گفتار وی اعتراض و به او تذکر داده شد که تامین زندگی وی به امر شاهنشاه آریامهر از طریق وزارت دربار انجام خواهد گرفت. معهذا واعظ مزبور موضوع را در بالای منبر به این شرح اعلام نمود که «به طوری که به من اطلاع دادهاند گویا قرار است مخارج زندگی این خانواده را دربار بپردازد..
به طوری که توجه میفرمایند این قبیل آخوندها ولو با تظاهر به حماقت، از هر فرصتی برای تحقق مقاصد پلید خود بهرهبرداری مینمایند که ایجاب مینماید در مقابل این گروه یک عده مروّجین مذهبی کارکُشته و مبرّز و میهنپرستی که از نطق و بیان کافی و نفوذ کلام نیز برخوردار باشند استفاده شود و این امر صرفنظر از محاسنی که در مقابله با آخوندهای آبادان که سالیان متمادی به عوامفریبی عادت کردهاند دارد، لااقل میتوان از وجود این مروجین مذهبی در چنین مراسم و یا مراسم دعا و نیایش که در مساجد تشکیل میگردد استفاده نمود.
خواهشمند است دستور فرمایید در مورد تاسیس هر چه زودتر اداره اوقاف شهرستان آبادان با مروجین مذهبی فهمیده و منتخب اقدام نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان خوزستان. شاهین
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم 312 جهت ضبط در سوابق سید حسین مکی
توضیحات سند:
1. کنسرسیوم: امتیاز نفت در دوران استبداد قاجار به دارسى انگلیس داده شد و ملت ایران به اهمیت مسئله نفت واقف نبود تا همچون امتیاز تنباکو در همان تاریخ قیام کند. نفت ایران در جریان جنگ اول جهانى قدرت جنگى بسیار به ابرقدرت استعمارگر انگلیس داد و این کشور را بر آن داشت که هر چه بیشتر صنایع نفت را در اختیار داشته باشد... و در سال 1312 در زمان دیکتاتورى رضاخان با قرارداد دیگرى نفت ایران براى مدت طولانى در اختیار انگلیس قرار گرفت. اشغال ایران در آغاز جنگ دوم به وسیله متفقین در اصل براى حفظ منابع نفت در مقابل نفوذ آلمانها بود... سقوط دیکتاتورى رضاخان ملت ما را کمکم به اهمیت و حساسیت موضوع واقف ساخت... و آیتالله کاشانى، روحانى مجاهد، در سالهاى اولیه مبارزات ضداستعمارى ملت ایران پس از شهریور 20 در زندان انگلیسها آنها را تهدید کرد که در آینده از نفت ایران محروم مىشوند و اواخر سال 1322 آمریکاییها پا به میدان گذاردند تا امتیاز نفت شمال را بگیرند که ناگاه مذاکرات آنان با دولت ایران در مجلس چهاردهم انعکاس یافت و جنجالى بیافرید. شورویها که به مناسبت موقعیت جغرافیایى خود را ذیحق در نفت شمال ایران مىدانستند، وارد مذاکره شدند؛ انگلیس که با رقباى جدید سرسختى مواجه شده بود براى حفظ تسلط انحصارى با کمک ایادى آشکار و پنهان خود مشغول زمینهسازى شد. تصمیمى که مجلس 14 در مقابل درخواست آمریکا و شوروى گرفت و به عنوان سیاست موازنه منفى تلقى گردید. این بود که امتیاز جدیدى در مورد نفت داده نشود در نتیجه انگلستان که منابع عظیم نفتى ایران را در اختیار داشت همچنان قدرت فائق در منطقه و مسلّط بر ایران باقى ماند... دولت شوروى که علاقهاى تمام به نفت شمال داشت نمىتوانست چنین ساده از میدان به در رود و دیدیم حوادث آذربایجان و کردستان پیش آمد... و انگلیس براى مسدود ساختن مبارزه به مقابله برخاست. مسئله تغییر قانون اساسى در جهت تحکیم قدرت شاه با تشکیل مجلس مؤسسان، تشکیل مجلس سنا، تقویت سپهبد رزمآرا در ستاد ارتش، ایجاد حادثه 15 بهمن 27، تعطیلی مطبوعات، محدودیت احزاب و تبعید آیتالله کاشانى از آن جهت پیش آمد که مبارزه ضداستعمارى ملت ایران متوقف گردد و ایران به دوران دیکتاتورى رضاخان باز گردد... فعالیت شدید فداییان اسلام و تشکیل جبهه ملى اول و حمایت شدید آیتالله کاشانى از این جبهه، مجموعاً سنگر مستحکمى از ملت مسلمان در مقابل سیاست انگلیس به وجود آورد. سپهبد رزمآرا، آخرین مهره ذخیره و سرشناسى بود که استعمار انگلیس مىتوانست در قیافه علنى وارد صحنه سازد که با قتل او در اسفند 29 به وسیله فدائیان اسلام، عملاً قدرت حاکمیت به دست ملتى افتاد که بسیارى از موانع را سرسختانه در هم شکسته بود. کمیسیون بعد از قتل رزمآرا و پس از مصاحبه تاریخى آیتالله کاشانى که راهى غیر از ملى شدن نفت باقى نگذاشته بود، به اتفاق آرا پیشنهاد دائر بر ملى شدن نفت را تصویب کرد.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 314