صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اظهارات تیمسار سرلشکر بدره ای

اظهارات تیمسار سرلشکر بدره ای


متن سند:

آقای استاندار خانم اینجانب را در داخل حرم شناخته زیرا در همانجا به ایشان درباره شغل جدید من تبریک گفته و خانمم همراهانش را بایشان معرفی کرده آن بیمار عبارت از یک دختر 14 ساله بوده که همراه مادرش در حرم بود و پایش معلول بود و سیاه زخم و یا به جذام شباهت داشت.
خانمم با وجود اکراهی که سایرین از دست زدن بآن بیمار داشته شخصا پای بیمار را بدقت نگاه کرده و از او سئوالاتی کرده آن بیمار را حدود نیم بعد از نصف شب دیدند و به خدام می گویند ما فردا میآئیم او را میبریم فردای آنروز ابتدا می روند دفتر سرهنگ حیدری1 تا بیمار را پیدا کنند بعد معلوم میشود که بیمار رفته در این اثنا آقای استاندار وارد صحن مطهر شد ـ سرهنگ حیدری ما را رها کرد و سراغ آقای استاندار رفت.
من از ایشان معذرت خواهی تلفنی نکردم بلکه با ملاحظه بهتاکی های ایشان جوابدادم من متأسفم یعنی از اینکه یک استاندار اینطور صحبت بکند تأسف دارم نه اینکه از ایشان معذرت خواسته باشم.
در مکالمه تلفنی به محض برقراری ارتباط به آجودان گفته بود که من ولیان هستم.
من با ملاحظه اینکه طرف دیگر آقای ولیان هستند به محض گرفتن گوشی گفتم: سلام عرض میکنم ایشان بدون اینکه جواب سلام را بدهند شروع کردند گفتند زنی آمده می گوید من خانم سرلشگر بدره ای هستم من جوابدادم مگر شما خانم مرا نمیشناسید.
منظورم از هتاکی زیاد عبارت از ذکر «زن تو ـ زن تو ابتدا مزخرف گفت که من بیرونش کردم».
خانم به ایشان گفته شوهر من یک سرباز فداکار شاهنشاه است شما اگر با من فرمایشی دارید، حق ندارید باو توهین کنید و بگوئید «سرلشگر بدره ای کیه»؟ از همان حرم در جلو حاضرین داد زده گفته بگوئید سرلشکر بدره ای با من صحبت بکند.

توضیحات سند:

1ـ سرهنگ بازنشسته حیدری در دوران ولیان از خدمتکاران وی بود که مدتی در قبل از پیروزی انقلاب و در بحبوحه آن رئیس شهربانی نیشابور بود که در جلسات شورای هماهنگی تأمین منطقه نیشابور تصمیماتی را برای جلوگیری از تظاهرات مردم گرفتند.
(ر.ک : جلالی غلامرضا، تقویم تاریخ خراسان، ص 299)

منبع:

کتاب عبد‌العظیم ولیان به روایت اسناد ساواک صفحه 307

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.