صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سخنرانی سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به مناسبت مجلس سوگواری جلال آل‌احمد

تاریخ سند: 27 آبان 1348


موضوع: سخنرانی سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به مناسبت مجلس سوگواری جلال آل‌احمد


متن سند:

از: 9/ ﻫ تاریخ:27 /8 /1348
به: 316 شماره: 7348 /9ﻫ
موضوع: سخنرانی سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به مناسبت مجلس سوگواری جلال آل‌احمد
پیرو 7097/ ﻫ1 ـ 15 /8 /148
لیله 1 /8 /48 مجلس سوگواری به مناسبت فوت جلال آل‌احمد2 از طرف بازماندگان وی در مسجد ملاهاشم منعقد می‌گردد که در این مجلس از کلیه طبقات مردم از قبیل فرهنگیان، دانشجویان و دانش‌آموزان و علما و روحانیون و بازاریان شرکت می‌نمایند. از ساعت 6:30 بعدازظهر به ترتیب 3 نفر از دانشگاهیان ازجمله دکتر خانلرخان، سخنرانی و درباره صفات برجسته و محاسن مشارالیه بیاناتی ایراد و از فوت وی اظهار تأسف می‌نماید و از ساعت 7:30 الی 8:15 سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد منبر رفته و اظهار می‌نماید دولت‌های دیگر ما را آلت دست خود قرار داده‌اند. هرکاری را که آنها دستور بدهند ما باید اجرا کنیم. ولی دین اسلام با این عقیده مخالف است. اسلام می‌گوید مردم باید آزاد باشند نه تابع ملت‌ها و دولت‌های دیگر. جوانان روشنفکر! خداوند یک جلال آل‌احمد خلق کرد که به دنیا آزادی را فهماند. مرد نباید تابع دیگران باشد. جوان‌ها! از حوادث دنیا نلرزید. استقامت به خرج بدهید، ببینید عراقی‌ها چه می‌کنند و شعار آنها چیست. در مقابل دشمن در یک دست شمشیر و در دست دیگرشان پرچم است. شعار آنها این است که با صدای بلند می‌گویند «الله اکبر» و کارشان پیش می‌رود. جلال هم شعارش تا وقت مردن این بود: «مردم! زیر بار ستمگران نروید.» چندین بار در پیچ و خم قرار گرفت، استقامت کرد. حرف حق را به مردم گفت. مردم می‌گویند: «جلال یک مرد نویسنده بیش نبوده.» درست است! نویسنده بود، ولی نویسنده در دنیا زیاد است، ولی به جلال نخواهند رسید. جمعی بی‌دین بی‌شرف نویسنده شده‌اند. یک مقالاتی می‌نویسند برخلاف دستور اسلام. مردم! آزادمرد باشید. حسین (ع) در آخرین ساعت زندگی خودش فرمود: «مردم! اگر دین ندارید، آزادمرد باشید. نه تابع دیگران، تابع خدا و پیغمبر خدا باشید.» خارجی‌ها به کره ماه می‌روند و چه کارهایی انجام می‌دهند که هنوز ما ایرانی‌ها بو نکرده‌ایم. ولی ما ایرانی‌ها چه می‌کنیم؟ عکس دو تا خانم لخت را در روزنامه‌ها یا مجله می‌کشیم، به خارجی‌ها نشان می‌دهیم و می‌گوییم این هم هنر ما ایرانی‌ها! شماها اگر به کره ماه می‌روید، ماها هم به جایی رسیده‌ایم که چنین هنرپیشه‌هایی داریم. واقعاً که خجالت نمی‌کشند، عار و درد ندارند. کشورهای خارج به ما می‌خندند ولی ما ایرانیان به قدری بیماریم که نمی‌فهمیم. جوانان عزیز! به خود آیید. ببینید دیگران چه می‌کنند و ماها چه می‌کنیم. جلال مرد، ولی زندگانی با شرافت را با خودش برد. اما مرگ بر آن زندگی باد که دیگران به او بخندند و او نفهمد که چه می‌کند.
ملاحظات:
توضیح رهبر عملیات: چون منبع مذکور از قبل کسالت داشته و پس از خاتمه مجلس عارضه‌اش شدید می‌شود، در منزل بستری می‌گردد. لذا تقدیم گزارش خبری به تأخیر افتاده است.
چون خبر مزبور از ناحیه منابع دیگر گزارش و به‌موقع به مرکز تقدیم گردید، پس از بهبود حال منبع و تقدیم گزارش کتبی مراتب به عرض می‌رسد.
نظریه رهبر عملیات: همان‌طوری‌که در شماره پیروی فوق به عرض رسید، هاشمی‌نژاد به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان به‌منظور وعظ و خطابه به صوب شمال کشور مسافرت نموده، تصمیم داشته است درصورتی‌که موقعیت ایجاب نماید به تهران نیز برود. مقرر فرمایند، اعمال و رفتار وی را کنترل نمایند.

توضیحات سند:

1. در شماره عطفی مذکور با عنوان «سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد» ساواک خراسان به اداره کل سوم می‌نویسد: «نامبرده بالا که جزو وعاظ ناراحت و طرفدار روحانیون مخالف دولت است، به‌منظور وعظ و خطابه به صوب مازندران عزیمت نموده است. مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد.»
2. سیدجلال آل‌احمد فرزند آیت‎الله سیداحمد طالقانی مشهور به آل‌احمد در سال 1302ش. در خانواده‌اى روحانى چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایى و متوسطه را در تهران خواند و رشتۀ ادبیات فارسى را تا مقطع دکترا ادامه داد. آل‌احمد در سال 1323 به حزب توده پیوست و در مدتى کمتر از 4 سال در ردیف رهبران توده قرار گرفت. وى مدت 2 سال به نوشتن مطالبى پرداخت که خود آن را «پرت و پلا» مى‌نامد و به سبب همین نوشته‌ها مأموریت یافت تا زیر نظر احسان طبرى به انتشار نشریه بپردازد. در سال 1326 آموزگار شد و شروع به تدریس کرد و همزمان همکارى نزدیکى با جراید وقت تهران داشت. در همین سال با انشعاب از حزب توده که دنباله‌رو سیاست استالین بود، با همکارى خلیل ملکى و انور خامه‌اى یک حزب سوسیالیست (زحمتکشان) را بنا نهاد. در ماجراى ملى شدن صنعت نفت فعالانه شرکت جست و پس از مرداد 1332 از سیاست کناره گرفت و دنبال کار تحقیق و تعلیم رفت. با بروز تحول عظیم در افکارش و روى آوردن به دین در سال 1340، اسلام را به عنوان یک دین جامع و روحانیت را تنها پایگاه ملى براى مبارزه با غرب و غرب‌زدگى خواند. او براى احراز هویت ملّى، «غرب‌زدگى» را در 1341 منتشر کرد. در سال 1343 به حج رفت و «خسى در میقات» را نوشت. در سال 1347 اقدام به تشکیل کانون نویسندگان ایران نمود و کنگرۀ هنرمندان دربار را تحریم کرد. مهمترین آرای سیاسى و اجتماعى و مذهبى آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» آمده است. او تشیع را نوعى نهضت مبارزۀ روشنفکرى مى‌دانست و انتظار و اجتهاد را دو نقطۀ اوج آن مى‌خواند. جلال آل‌احمد که در طول زندگى پربار و تأثیرگذار خود 25 کتاب، سفرنامه و مقاله را به رشتۀ تحریر درآورد و 11 عنوان ترجمه انجام داد، در شهریور 1348 در اسالم دار فانى را وداع گفت. (سیدجلال آل‌احمد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى، 1379)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 202


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.