صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

(ولمن انتصر من بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل)* سومین چهلم شهیدان حوادث خونین اخیر ایران فرا میرسد حوادثی که در آن دهها نفر مسلمان بی گناه کشته و صدها تن زخمی شدند این کشتارها و یورشهای وحشیانه که بوسیله نظام حاکم ایران انجام می پذیرد هر چند بدنبال اهانتهائی بود که در چند ماه پیش در روزنامه اطلاعات نسبت بمرجع عالیقدر حضرت آیۀ اله العظمی خمینی دامت برکاته انجام پذیرفت اهانتهائی که خشم عمومی را شدیدا برانگیخت و عکس العمل مثبت مسلمانان را بدنبال داشت ولی خیانتهای نظام حاکم منحصرا همان اهانتی نبود که نسبت به عزیزترین چهره روحانی و علمی اسلام انجام گرفت بلکه بسیار گسترده تر و باسابقه است.
ملت مسلمانان ایران بخاطر آگاهیهای عمیقی که طی مبارزات چندین ساله خود بدست آورده بخوبی درک میکند که در چه شرایط دردناکی بسر میبرد و چه حوادث تلخی در کشور در جریان است از دین مردم گرفته تا دنیای آنها از آزادی و حقوق انسانی تا شئون اقتصادی و مالی بسختی در معرض خطر جدی قرار دارد.
مردم ایران بین واقعیت های عینی که در برابر چشم آنها در جریانست و تبلیغات دروغ نظام حاکم که بوسیله بلندگوهای مخصوص آن پخش میگردد در آنچنان تناقض آشکاری هستند که نمی دانند آیا «دم خروس» را که می بینند باور کنند یا سوگند حکومت و تبلیغات خلاف او را؟ از یک طرف ادعاهای اسلام خواهی و اسلام پناهی و حامی دین و مذهب بودن، از سوی دیگر مفاسد اخلاقی و مظاهر بی بند و باری و کانونهای هرزگی و فساد و میخانه ها و قمارخانه ها و فیلم های رسوا و شهوت انگیز و تصویب و اجرای نظام نامه ها و قوانین غیر اسلامی علیرغم اعتراضات شدید علمای بزرگ اسلام هر روز بیش از پیش گسترش می یابد و تعدادی از علما و مدرسین مذهبی یا در زندان و یا در تبعید بسر میبرند و بسیاری از گویندگان اسلامی از سخن گفتن ممنوع میگردند.
با این حال آیا می توان بین ادعاهای مذهبی حکومت و عمل کرد آن در زمینه های اسلامی جمع کرد؟ نظام حاکم مدعی است که در این کشور آزادی دموکراسی و فضای باز سیاسی وجود دارد ولی با وجود هزاران شخصیتهای روحانی - علمی - دانشگاهی کارگر و کشاورز که در گوشه های زندان بسر میبرند کسانی که جرم اکثریت آنها فقط خواندن و یا داشتن چند کتاب و یا چند اعلاّمیه بوده است.
و با آنکه هنوز طبق نوشته جرائد خبری ایران داشتن یک نوار سخنرانی و یا یک اعلامیه و یک کتاب و یا ایراد یک سخنرانی در این کشور جرم است و عاملین آنها بزندان و یا تبعید محکوم می شوند و گاهی تشکیل یک مجلس ترحیم و یا یک اجتماع آرام در مساجد ممنوع است و با وجود آنکه قوای پلیس نظامی با استفاده از باتون و توپ و تانک و مسلسل و سرنیزه و هیلکوپترهای نظامی جلوی هر گونه تظاهرات آرام را با خشونت میگیرند و با اینکه در این کشور حتّی یک نفر از علمای بزرگ نمی تواند یک اعلامیه در یکی از چاپخانه های ایران بطبع برساند و برای نشر آنها باید از پلی کپی و یا فتوکپی بطور قاچاق استفاده نمایند.
در کشوریکه هنوز روزنامه ها و رادیو و تلویزیون آن حتی نطق های انتقادی بعضی از نمایندگان مجلس را پخش نمی کنند.
(در حالی که طبق قانون باید مذاکرات مجلس در جرائد نشر شده و وسائل تبلیغاتی دولت آنها را پخش نمایند).
در کشوریکه هنوز ده ها نفر از گویندگان بزرگ و متعهد و مسئول اسلامی سالها است که از سخن گفتن ممنوع اند و مخالفین دولت بوسیله نامهای ساختگی مانند کمیته اقدام ملی و با پوششهائی که ماهیّت آنها برای همه مردم ایران روشن است مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته وخانه ها و محل کار آنها منفجر میگردد و آنها را مضروب و مصدوم می سازند و هنگامیکه نماینده ای در مجلس در این مورد از دولت سئوالاتی می کند وزیر دادگستری با چند جمله لفاظی و کلی گوئی از اصل موضوع میگذرد و سئوالها را بی جواب میگذارد با وجود این همه مظاهر خفقان و ارعاب آیا باز هم می توان از آزادی و دموکراسی و فضای باز سیاسی سخن گفت ؟ و این شگفت انگیز است که نماینده کرمان که بمناسبت حوادث افغانستان در مجلس سخن میگوید بسختی برای مردم آنجا اظهار دلسوزی و تأثر می نماید ولی آن جناب و بسیاری از آن جنابان حوادث خونینی که در این کشور اتفّاق افتاده گویا اصلاً نمی دانند و یا از آن هیچ گونه اطلاعی ندارند و یا چون این کشته شده گان از روحانی و دانشگاهی تا قشرهای دیگر مردم در این سرزمین بخاک و خون کشیده می شوند شایسته تأثّر و همدردی نیستند؟ در کشوری که از نظر اقتصادی شرائط دردناکی را میگذراند و بصورت کاملاً مصرفی در آمده بطوریکه میزان تولید آن (بخصوص در زمینه کشاورزی ) تقریباً بصفر رسید ، تا آنجا که حتی یکی از نماینده گان انجمن شهر1 تهران اظهار نمود که امروز در روستاهای ایران آرد آمریکائی ، کره هلندی ، گوشت استرالیائی ، تخم مرغ و مرغ اسرائیلی ، پیاز پاکستانی و ...
.
مصرف میکنند در حالیکه در ده سال گذشته روستاهای ایران خود تولید کننده این مواد بودند « کیهان 14 اردیبهشت 57» در کشوری که درآمد عمده آن در شرائط حاضر تنها از نفت است که تا بیست سال دیگر پایان می پذیرد ، در کشوری که حتی گوشت یخ زده آن که از خارج وارد می شود از بدترین نوع گوشتهای یخ زده دنیاست «کیهان 6 اردیبهشت 57» در کشوریکه فشارهای گوناگون اقتصادی بنام انواع عوارض و مالیاتها و فشارهای اطاق اصناف بر روی بازاریها و کسبه و طبقات متوسّط مردم وارد می شود در کشوریکه بیمارستانها و درمان درآن برای قشرهای متوسّط و محروم بقدری رقّت آور است که حتّی خود آنها از نابسامانیهای شدید بیمارستانها و قرطاس بازی در آنها انتقاد می کنند « کیهان 17 اسفند 56 » و در اراک بیمارستانی را بعلّت نداشتن بودجه تعطیل می نمایند «کیهان 13 اردیبهشت » با این حال آیا باز هم از پیشرفت و رشد افسانه ای می توان سخن گفت.
باری اینها و ده ها نمونه های گوناگون دیگر مسائل هولناکی است که جامعه ما با آن روبروست ولی در کنار این همه رویدادهای دردناک یادآوری دو حقیقت تلخ ضروری است.
1- تحریف حقائق و تبلیغات ضد و نقیض و دروغ پردازیهای رسوائیست که بلندگوهای حکومت آنرا انجام می دهند تا جائیکه واقعیت های ملموسی که میلیونها ایرانی مسلمان با چشم خود آنها را بی پرده می بینند براحتی مورد انکار حکومت قرار گرفته و آشکارا آنرا تحریف و یکباره قلب می نمایند.
بعنوان مثال می توان از تعطیلی عمومی و سراسری ایران در دهم فروردین امسال بمناسبت چهلم شهدای تبریز نام برد.
این تعطیلی آن چنان گسترده بود که تقریبا همه شهرها و شهرستانها و حتّی قصبات و روستاها را هم گرفت.
تعطیلی که تظاهرات آرام مردم مسلمان را بدنبال داشت و بخوبی مشاهده نمودیم که چگونه حکومت ایران برای چندمین بار کشتار وحشیانه ای در آن روز انجام داد و در یزد - جهرم - اهواز - قزوین خون چندین نفر مسلمان بی گناه و بی دفاع را بزمین ریخت و متعاقب آن دستگاههای تبلیغاتی کشور آن چنان کودکانه به تحریف واقعّیت های پرداخت که راستی شگفت انگیز است.
مثلاً گفته شد مخالفین (تعداد معدودی بودند) و یا (از شهری بشهری می رفتند) و یا آنکه (از خارج مرز وارد ایران شده بودند) و یا مثلاً در باره تعطیلی بی سابقه بازار و خیابانهای مشهد نوشتند که تمامی مغازه ها و بازارها باز بود.
راستی کارگردانان تبلیغات ایران در باره مردم این کشور چگونه فکر می کنند که تا این درجه دست بر قلب حقائق عینی میزنند؟ آیا آنها فکر نمی کنند وقتی مردم به بینند واقعیّت های روشن که میلیون ها ایرانی با چشم خود آنها را دیده اند با این کیفیّت رسوا تحریف می شود یکباره اعتماد خود را از همه وسائل تبلیغاتی حکومت سلب نموده و استنباط می کنند که بقیّه تبلیغاتی هم که در موارد دیگر انجام می پذیرد از همین قماش است.
2- دومین مسئله حیرت انگیز چگونگی برخورد حکومت ایران با ملّت است برخورد دیگر گویا هیچ اصلی جز زور - قدرت - ارعاب و بی اعتنائی و تحقیر بر آن حاکم نیست.
آیا براستی حکومت ایران فکر میکند که سر نیزه و زدن و بستن و و شکستن و و زندانی و یا تبعید کردن همه مشکلات را حل میکند ؟ قطعاً خیر.
زیرا هزاران بار تجربه و تاریخ ثابت کرده اند که تنها زور حلال مشکلات نیست.
و هیچ حکومتی هر قدر هم مستبد و زورگوی باشد نمی تواند بدون حمایت و پشتیبانی واقعی مردم براه خویش ادامه داده و مسیر خود را طی کند.
اما راه ما روشن است و هدف روحانیت و ملت مسلمان مشخص.
مردم مسلمان ایران خواهان اجرای کامل مقررات و قوانین همه جانبه اسلام و آزادی بیان و قلم بمنظور ابراز حقائق و منعکس ساختن واقعیّات تلخی است که در کشور ما میگذرد.
ملّت مسلمان ایران، خواهان بازگشت به تاریخ اسلامی خویش یعنی هجری شمسی است و حزب رستاخیز1 را یک حزب دولتی دانسته و با آن هیچ رابطه ای نداشته و ندارد.
ملّت مسلمان ایران مصرانه می خواهند از همه گویندگان متعهد اسلامی رفع ممنوعیّت شده و همه کسانیکه بخاطر دفاع از اسلام و سعادت مردم مسلمان و مبارزه ٔبا ستم در بند یا در تبعیدند آزادانه به دامان اجتماع باز گردند.
ملّت مسلمان ایران خواستار رفع هر گونه فشار و تضییقاتی است که از جانب حکومت در محیط های علمی و فرهنگی (حوزه های علمیّه و دانشگاهها ) اعمال میشود.
آری ، ملت شریف مسلمان و مردم با فضیلت ایران بیدار باشید و بدانید که هدفهای ما فصلی نیست و تنها به بر گزاری یاد شهیدان و عزیزانمان خلاصه نمیگردد.
بلکه مقصود اصلی تعقیب از هدفهای و آرمانهای بزرگ اسلامی و انسانی است که تمام شهدای اسلام بخاطر آن فدا شدند یعنی پیاده کردن مقررات و نظام کامل خدائی و قرار گرفتن جامعه در موقع « قسـط » بدون تردید هر مسلمان و انسان آگاه با توجه بدشواری راه و امکانات وسیع دشمن باید خویشتن را آماده سازد و دچار یأس نگردد و بخوبی بداند که در این راه ( تداوم مبارزه) و پی گیری از هدف بصورت صحیح و اسلامی آن لازم است، زیرا بفرموده قرآن (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تحزنوا وابشروا بالجنته التی کنتم توعدون) تردیدی نیست که با پیروی از این اصل و پایداری و پایمردی در برابری با مشکلات بالاخره پیروزی از آن حق و پیروان و پویندگان حق و حقیقت است.
کتب الله لاغلبنّ انا و رسلی - والعاقبۀ للمتقین سید عبدالکریم هاشمی نژاد عباس واعظ طبسیمحمد رضا محامی

توضیحات سند:

* برگ خبر اعلامیه بدین شرح است: به : مدیریت کل اداره سوم 312 از : سازمان اطلاعات و امنیت خراسان تاریخ : 25 /2 /37 شماره : 5764/ ه 1 در باره : سید عبدالکریم هاشمی نژاد.
عباس واعظ طبسی.
محمدرضا محامی پیرو 5651/ ه ـ 19 /2 /37 بدینوسیله یک نسخه اعلامیه در سه صفحه به امضاء نامبردگان بالا در مورد چهلمین روز حادثه یزد.
جهرم.
اهواز در شهر مشهد پخش گردیده جهت تکمیل پرونده بپیوست ایفاد میگردد.
رئیس سازمان اطلاعات امنیت خراسان شیخان 1 ـ انجمن شهر هیئتی است که از طرف مردم هر شهر برای اداره امور شهر انتخاب می شوند.
انتخاب نمایندگان انجمن شهر با رأی مخفی و با اکثریت نسبی و مدت نمایندگی آنان چهار سال است .
تعداد اعضای انجمن هر شهر به نسبت به جمعیت، از پنج تا سی تغییر می کند.
تعداد اعضای انجمن شهر تهران باید سی تن باشد.
کسانی می توانند به عضویت انجمن شهر انتخاب شوند که تبعه ایران و لااقل دارای سی سال شمسی و حداقل سه سال در محل انتخاب، سکونت و توانایی خواندن و نوشتن فارسی را داشته باشند و از حقوق اجتماعی محروم نشده باشند.
اهم وظایف انجمن شهر عبارتست از: 1 ـ نظارت در حسن اداره و حفظ اموال عمومی متعلق به شهر.
2 ـ تصویب و اصلاح بودجه شهرداری و بنگاههای وابسته بدان و وضع عوارض.
3 ـ تصویب معاملات مربوط به شهر و نظارت در آنها.
4 ـ مراقبت در اجرای وظایف شهرداری در امور مربوط به بهداشت و تفریح و رفت و آمد و تغذیه و آموزش و پرورش مردم شهر.
ر ک: لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 317.
1 ـ حزب رستاخیز شاه به تشکیل احزاب گوناگون امر کرده بود، مانند «مردم»، «ملّیون»، «ایران نوین»، امّا در سال 1353 ه.
ش حزب «رستاخیز» را به عنوان تنها حزب قانونی کشور اعلام کرد و عضویت آن را اجباری ساخت و دستور داد کسانی که با آن مخالف هستند ایران را ترک کنند! این حزب بر 3 اصل استوار بود: وفاداری به قانون اساسی ، وفاداری به نظام شاهنشاهی، وفاداری به انقلاب شاه و ملّت .
هویدا، نخست وزیر وقت، به دبیر کلی حزب رستاخیز انتخاب شد و «رستاخیز» کانونی گردید برای تجمع کسانی که به دنبال نفوذ و قدرت بودند.
امام به محض تأسیس حزب رستاخیز آن را مخالف شرع شمرده فتوا به حرمت عضویت در آن دادند و اجبار مردم را به عضویت در آن نقض قانون اساسی دانستند.
در اولین سالگرد تشکیل حزب، رژیم اعلام کرد که بیست و سه میلیون نفر عضو آن هستند! (جمعیت ایران در آن زمان 33 میلیون نفر بود).
شاه هیچگاه اجازه نمی داد در حزب، اعضا پیرامون نفت، بررسی اصلاحی یا انتقادی انقلاب سفید، خرید اسلحه و تجهیزات و سیاست خارجی، جلسات و مذاکراتی داشته باشند.
شش ماه پس از تشکیل حزب مقامات آمریکا در ایران به واشنگتن گزارش کردند که این حزب عملاً نقشی در سیاست ایران ندارد.
هنگام انحلال این حزب حتی یک نفر هم مخالفت نشان نداد! ر ک: کوثر، ج 1، ص 384.
کوثر، ج 2، ص 101.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 733



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.