صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تلفنگرام

تاریخ سند: 29 آبان 1357


تلفنگرام


متن سند:

سند شماره (348)
به: مدیریت کل اداره سوم 312 تاریخ: 29 /8 /57
از: سارى 2 ه‍ 1 شماره: 4303 /2 ه‍ 1
[تلفنگرام]
برابر اطلاع به دنبال تظاهرات روز جارى شهرستان سارى و برخورد موافقین و مخالفین با یکدیگر پلیس ناگزیر به پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوائى گردیده عناصر اخلالگر و ماجراجو در مقابل مأمورین انتظامى مقاومت و مبادرت و به پرتاب سنگ به اتومبیل‌هاى پلیس و مأمورین انتظامى نمودند.1 ناچار مأمورین مبادرت به تیراندازى نموده در نتیجه حدود بیست نفر از تظاهرکنندگان مجروح و به بیمارستان‌هاى پهلوى و بوعلى سیناى سارى منتقل که در نتیجه تاکنون پنج نفر از این افراد در بیمارستان فوت نموده‌اند. اسامى و مشخصات آنان متعاقباً به استحضار خواهد رسید.2 رخشا
گوینده: آقاى هودى
گیرنده: آیرم
ساعت: 1730
مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید فرمودند چرا خبر ناقص ارسال شده است.
به عرض مدیریت کل رسید فرمودند به عرض تیمسار ریاست ساواک برسد و به دفتر ویژه اطلاعات و نخست‌وزیرى و مرکز فرماندهى نیز منعکس گردد.
مراتب به دفتر ویژه اطلاعات (سرهنگ ملک محمدى) نخست‌وزیرى (آقاى قاسمى) مرکز فرماندهى سرهنگ یغمائى (استوار کلانتر) منعکس گردید. 29 /8/[57]

توضیحات سند:

1. دولت نظامى غیر از گشودن آتش به روى مردم، به نیروى ژاندارمرى دستور داد مقدمات تظاهرات دولتى را در سطح روستاها و شهرهاى کوچک فراهم کند، تا شاید از این طریق بتواند از ضرب مخالفت‌ها بکاهد. گروه‌هایى از روستاییان با گرفتن وعده یا تهدید شدن به این درخواست ژاندارمرى پاسخ دادند و با عکس‌هایى از شاه، همسرش، پسرش و گاه با در دست گرفتن عکس‌هایى که نماد مولاى متقیان حضرت على ع بود به نفع رژیم شاهنشاهى دست به تظاهرات زدند. در برخى نقاط این تظاهرات زمینه‌اى شد براى مخالفت‌هاى مردمى. حادثه‌اى که در بیست و نهم آبان در شهر سارى روى داد و حداقل سه تن به شهادت رسیدند، با چنین مقدمه‌اى شکل گرفت. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، جلد 16 (تهران: مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول، بهار 1384)، ص ب.
2. درباره حادثه خونین سارى در شماره چهارم نشریه اخبار جنبش اسلامى که یازدهم آذر 57 منتشر شد، چنین آمده است: « دوشنبه 29 /8[ /57] مردم از هجوم افراد بیشترى از آبادى‌هاى فرح آباد [سارى] مطلع مى‌شوند و با نظر و دعوت روحانى شهر از ساعت 8 صبح در مسجد رضا جمع مى‌شوند. در ساعت 9 صبح یک صد نفر کمونیست از مقابل مسجد عبور مى‌کنند و به طرف میدان پاى ساعت مى‌روند. در موقع عبور در مقابل مسجد شعار نان، مسکن، آزادى مى‌دهند. مردم در مقابل، شعار آزادى ـ استقلال ـ حکومت اسلامى را جواب مى‌گویند. در جلوى این گروه افراد پلیس در حرکت بودند. حدود ساعت 30 /9 صبح مردم مسلمان از مسجد رضا به طرف میدان پاى ساعت حرکت مى‌کنند. هنگامى که جمعیت 5 هزار نفرى مسلمان به میدان نزدیک مى‌شود پلیس با پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوایى به مردم حمله مى‌کند. در این موقع کلیه مغازه‌هاى شهر تعطیل شده و مردم به هم مى‌پیوندند. جمعیت به سوى مسجد جامع سرازیر مى‌شود. در این موقع چوب به دستان حمله مى‌کنند و مسلمانان در هسته‌هاى کوچک 50 نفرى در سطح شهر پراکنده شده و خیابان‌هاى فرهنگ و [ناخوانا ]را با چند وانت مسدود مى‌کنند. نیروهاى ارتش و شهربانى که با واحدهاى تانک و توپ‌هاى سبک مجهز شد بودند همراه با چماق به دستان، مردم را به خاک و خون مى‌کشند و در این جنگ گریز تا ساعت 30 /2 بعدازظهر 14 نفر مسلمانان کشته و 70 نفر زخمى مى‌شوند. از چماق به دستان 2 نفر کشته و 40 نفر مجروح مى‌شوند. اسم برخى از شهدا به قرار ذیل مى‌باشد: محمود علامه 13 ساله محصل، خانم اسلامى 30 ساله خانه‌دار همراه دختر 3 ساله، خانم پیوندى 17 ساله محصل. چوب به دستان زخمى در بیمارستان ضمن اظهار ندامت مى‌گویند از اداره تعاون و روستایى به ما گفته‌اند اگر در تظاهرات شرکت نکنید به شما بذر و وام نخواهیم داد و اجبارا به این کار ننگ‌آور کشانده شدیم. پلیس در روزهاى بعد به مغازه‌هاى مسلمانان سرشناس شهر حمله مى‌کنند روز سوم شهداء، مردم در گورستان ملا مجدالدین اجتماع مى‌کنند و آقاى عبدالحمید عبدالاحد روحانى مترقى شهر سخنرانى مى‌نمایند. بعد از سخنرانى، پلیس به ایشان حمله کرده و با سرنیزه ایشان را مضروب مى‌کند و اکنون در بیمارستان بسترى هستند.»

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 236

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.