صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 12 اردیبهشت 1344


گزارش


متن سند:

شماره: 269 /5 تاریخ:12 /2/ 1344
گزارش

محترما معروض می‌دارد روز 11 /2 /44 اطلاع حاصل شد که کثیریان1 در اجابن دارای مغازه خرازی‌فروشی است محرمانه نوار ضبط صوت سخنرانی خمینی در قم را به فروش می‌رساند با اخذ اجازه نمایندگی شماره 267 /5 ـ 11 /2 /44 از دادسرای شهرستان بابل به اتفاق رئیس کلانتری و مامورین ابتدا منزل نامبرده واقع در چهارشنبه پیش را بازرسی در نتیجه دو برگ کاغذ یکی به نام مردم و دختر الجزایر و مطالب دیگر و در کاغذ دیگر آبی آلمانی در یک قسمت آن نوشته شده (مگر شما را در باغ سلطنت‌آباد زندانی کردند نمی‌دانم علت چیست درود براد مردانی که پشت سلول‌های انفرادی چندین سال زندگی می‌کنند) و دو حلقه نوار ضبط صوت که یک روی آن از درس اول تا 15 یک روی دیگر آن از 15 تا 29 درس انگلیسی و دومی از 29 الی 52 درس زبان انگلیسی به انضمام اعداد هفته ماه فصل به زبان انگلیسی ضبط شده بود سپس به مغازه مشارالیه واقع در خیابان اجابن رفته آنجا را بازرسی در نتیجه یک برگ کاغذ بزرگ که در سطر اول آن یکطرف نوشته شده (ماه‌ینتفع بهذا امراؤکم2. شهانرا شاهپرستان سودی نمی‌رسانند و در صفحه دوم اول آن نوشته شده (من انکر المنکر بالسیف اصاب3- ستمگر را با شمشیر ادب کنید ـ برخیزید. بجنبید. نترسید. ترس یعنی چه؟ بدون کوچکترین واهمه از لغزش هر کسی که میلغزد جلوگیری کنید و اگر میخواهید در این عبادت بزرگ یعنی امربمعروف نصیب کامل را دریافت دارید شاه ستم کار را از کردار ناسزاوارش نهی کنید و با دست و زبان و با قلب و اراده مخالفت خویش را ابراز دارید) آیا سزاوار است که رنج شاهپرستی را در دنیا برخود هموار کنید و در رستاخیز بجرم این رذالت و پستی در آتش دوزخ فرو افتید و با بت‌پرستان جاهل همنشینی و همسایه باشید) (جامعه‌ای که شاه پرستند خدا را نخواهند پرستید و بر اراده و عزم خود ارزش نخواهد گذاشت و همچون گوسبندانی ذلیل و زبون کورکورانه به دنبال چوپان خواهد رفت و شبان4 بیخرد را هم به غرور و اشتباه خواهد انداخت و سرانجام طعمه گرگ خونخوار خواهد شد و از ذروه شرافت و حیات با سر سقوط خواهد نمود در این کردار ناشایست دو گوهر گرانبها را به رایگان از دست می‌دهند که هدف موهوم شما لایق این سودای بهادار و عزیز نیست) و سایر مطالب دیگر نوشته شده از مغازه‌اش کشف مراتب صورت مجلس می‌گردد لذا علی‌اکبر کثیریان و محمدصادق مشهور به خلیل‌کثیریان5 را به شهربانی آورده از علی‌اکبر بازجوئی فروش نوار ضبط صوت را منکر و در مورد کاغذ مکشوفه بیان داشته در کاغذ باطله‌های خریداری شده بود چون اسم مولا ‌علیه‌السلام جلب توجه‌ام نموده آنرا حفظ کرده و نخوانده‌ام. از محمد صادق مشهور به خلیل‌کثیریان 15 ساله متولد بابل محصل سال دوم دبیرستان معتمدی بازجوئی شده درباره کاغذ به نام مردم معترف است که به خط دستی بوده و در سال قبل محصلی که اسم او را نمی‌داند به وی گفته و نوشته و درباره کاغذ دوم به رنگ آبی آلمانی اظهار بی‌اطلاعی نمود. لزوما نوار‌های مذکور در حضور مترجمین بازدید برابر صورت مجلس پیوست درس6 انگلیسی بوده است ـ گرچه دو نفر بالا فاقد پیشینه بوده ولی به نظر نمی‌رسد که اظهارات آنان درست بوده باشد و از حقیقت‌گوئی خودداری نموده‌اند پرونده را به نظر می‌رساند هر نوع امر فرمایند اقدام گردد ـ کفیل اطلاعات داودی
پرونده امر با کاغذ‌های مکشوفه و اعزام و معرفی متهمین جهت اقدام مقتضی به شهربانی استان ارسال گردد کفیل شهربانی بابل سرگرد صانعی‌پور امضاء 12 /2 /44
رونوشت برابر اصل است

توضیحات سند:

1. علی‌اکبر کثیریان، فرزند علی اصغر در سال 1309ﻫ ش در بابل به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب در بابل خرازی‌فروش بود. ساواک مازندران در 16 /11 /56 طی نامه‌ای به ساواک بابل درباره‌ی وی نوشت: «‌اطلاع واصله حاکی بود که نامبرده نوار سخنرانی‌های خمینی را به فروش می‌رساند لذا مورخه‌ی 11 /2 /44 از منزلش بازرسی و دو حلقه نوار که در آن قسمتی از نهج‌البلاغه ضبط شده بود و یک برگ کاغذ که در آن نوشته شده بود (مگر شما را در باغ سلطنت‌آباد زندانی کردند نمی‌دانم علّت چیست درود بر رادمردانی که پشت سلول‌های انفرادی چندین سال زندگی می‌کنند) و یک برگ خلاصه‌ای از سخنان علی (ع) به مضمون برخیزید، بجنبید، نترسید، ترس یعنی چه، بدون واهمه از لغزش هرکس که می‌لغزد جلوگیری کنید...» نامبرده بازداشت که سرانجام کار پرونده منجر به صدور قرار منع پیگرد می‌گردد. ساواک مرکز نیز در 26 /6 /53 در گزارشی به ساواک مازندران نوشت: «‌برابر اطلاع عده‌ای از متعصبین مذهبی شهرستان بابل به سرپرستی غلامعباس [مهدی] کامران کله‌بستی فرزند حسن دبیر ادبیات و علی‌اکبر کثیریان فرزند علی‌اصغر شغل خرازی‌فروش شب‌های پنجشنبه تا ساعت یک دو بامداد در مسجد کاظم بیک آن شهرستان اجتماع می‌نمایند و در پایان جلسات آقای محمّد قائمی امیرکلایی فرزند نصرالله شغل آموزگار به خواندن دعا پرداخته و اظهار می‌دارد: خدایا زندانیان بی‌گناه را از زندان نجات بده و روحانی ما را صحیح و سالم به ما برسان. همچنین ساواک مازندران در تاریخ 12 /5 /57 در گزارش به ساواک مرکز نوشت: «اشخاص مشروحه‌ی زیر که طبق معمول سنواتی هرسال در نیمه‌ی شعبان به مناسبت میلاد مسعود ولیعصر جشن باشکوهی را بانی می‌شدند امسال به بهانه‌ی این که سخنران ندارند از برگزاری جشن مذکور خودداری نمودند که احتمالاً دلیل اصلی خودداری از انجام این مراسم پخش اعلامیه می‌باشد که از طرف خمینی اخیراً توزیع شده است. 1- جهانگیر محسنی افشار 2- [مهدی] کامران کله‌بستی 3- حاجی علی‌اکبر کثیریان 4- حاجی علی طبری‌پور 5- حاجی فلاطونی 6- اعظمی7- عباس عاصمی.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. بخشی از کلام نورانی امام علی (ع) است که در حکمت 37 نهج‌البلاغه آمده است.
3. اصل: من النکر المنکر باالطیف احساب
4. اصل: شعبان
5. محمدصادق (خلیل) کثیریان فرزند علی‌اصغر، در سال 1328ش در بابل به دنیا آمد. ساواک مازندران در تاریخ 15 /2 /44 درباره او نوشت: «نامبرده به اتفاق برادرش علی‌اکبر شغل خرازی فروشی به اتهام فروش و داشتن نوار سخنرانی آیت‌الله خمینی که مفاد آن علیه مصالح کشور و مضرّه می‌باشد به وسیله شهربانی بابل دستگیر و به این سازمان اعزام گردیده‌اند و در بازرسی که از منزل و مغازه آنها وسیله شهربانی به عمل آمد سه برگ کاغذ که یکی نامه دوستانه و دیگری قطعه شعری تحت عنوان دختر الجزایر و سومی عباراتی از نهج‌البلاغه که مشکوک تشخیص داده شده بود به دست آمد با تحقیقاتی که به وسیله این سازمان به عمل آمد فروش و داشتن نوار سخنرانی مورد نظر مورد تأئید واقع نگردید به علاوه فاقد سابقه‌ مضرّه در این ساواک بودند». وی به همین علت دستگیر و به بازرسی تیپ 13 رضاپور تحویل داده شده و تاریخ 3 /3 /44 قرار منع پیگرد وی و برادرش صادرشد. (اسناد ساواک - پرونده‌ انفرادی)
6. اصل: درس

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 19


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.