بشقابهای منقوش
متن سند:
بشقابهای منقوش
عکس در لغت، به معنای برگردان و وارونه کردن است و به تصویری گفته میشود که از انسان یا هر شیء دیگری با دوربین عکاسی گرفته شود.
عکسها که به لحاظ فنی سابقهای بسیار طولانی ندارند؛ چنانکه برخی از اهل فن، عمر عکاسی را 17 ساله میدانند، حداقل در ادبیات غنی فارسی، دارای قدمتی طولانی است و شعرایی که در قرنهای گذشته میزیستند، از این لغت استفادههای گوناگونی کردهاند.
به این بیت لسانالغیب، حافظ شیراز توجه کنید:
عکس روی تو چو در آئینه جام افتاد صوفی از پرتو میدر طمع خام افتاد
و یا وحدت کرمانشاهی گوید:
جهان و هر چه در او هست پیش اهل نظر نظیر خواب و خیال است، عکس ظلتراب
در میان عکسهایی که در گذشته و حال گرفته شدهاند و بنابر خصوصیت عکس، دارای گذشته و آیندهای نیز هستند، برخی از عکسها در تاریخ از جایگاه ویژهای برخوردارند. یکی از این عکسها، که صاحبش، جهان را تحتالشعاع انقلاب خود قرار داد، عکس حضرت امامخمینی(ره) است.
عکسهایی که یارانش در روزگار قحطی فریاد و دورانی که بر زبان آوردن این نام، زندان و شکنجه به همراه داشت، با ترفندهای مختلف تکثیر کردند تا زینتبخش دل و جان و خانه و کاشانهی مریدان و پیروان ایشان باشد.
یکی از این ترفندها ـ که برای ترویج حضرت امام (ره) به کار گرفته شد و باعث اختلاف در بین ادارات ساواک خراسان شد ـ این بود که اداره کل سوم به ساواک خراسان اعلام کرد:
سند شماره (13)
«طبق اطلاعات واصله، بشقابهای منقوش به عکس خمینی در بازار مشهد تهیه و خرید و فروش میگردد.»
خبر تهیه و خرید و فروش بشقابهای منقوش به عکس مبارک امام (ره)، رئیس ساواک خراسان را به واکنشی تند واداشت، چنانکه در ذیل این نامه نوشت:
« تحقیق کنید صحیح است یا نه این کارها و این تحقیقات را شعبه آستانه باید انجام دهد فعالیتی در آن شعبه نمیبینیم سابق بهتر بود.»
و رئیس ساواک آستانه مبارک حضرت رضا (ع) نیز در پاسخ نوشت:
سند شماره (14)
« محترماً به استحضار میرساند: شعبه آستانه بیش از قدرت و توانایی و امکانات موجود فعالیت دارد. استنباط میکردم فعالیت شبانهروزی شعبه مزبور از نظر تیمسار محترم دور نیست ولی متاسفانه عکس استنباط اینجانب است با اینکه برخلاف گذشته شعبه دارای سه مأمور است که آنها جهت اطلاع از فعالیتهای مذهبی داخل مسجد و صحنین و حرم مطهر گمارده و بسیار کم است و چنین تحقیقات اطلاع از فعالیتهای بازار از آن شعبه ساخته نیست به موقع از تهیه و فروش بشقابهای منظور اطلاع و روی پرونده ... اقدام شده است.»
و در پاسخ کاملتری هم نوشت:
« محترماً به استحضار میرساند: چون واقعاً و وجداناً بیش از قدرت و توانایی خود و بیشتر از آنچه امکانات و قدرت در شعبه آستانه دارم شبانه روز تلاش نموده و فکر میکردم این فعالیتهای شبانهروزی و بیش از آنچه تواناییم اجازه میدهد از نظر آن تیمسار معظم پوشیده نیست و خوشحال بودم و همین استنباط نوعی تشویق برایم محسوب بود با اینکه مدتها است مأمورین موقت شعبه تقلیل پیدا کرده و با سه نفر مأمور اداره میشود و این سه نفر برای اطلاع از فعالیتهای مذهبی داخل مسجد و صحنین حرم مطهر و مدارس علمیه اطراف بیوتات آستانه بسیار کم و ناچیز است و از طرفی اطلاع[از]کلیه فعالیتهایی که در بازار و یا دیگر جای این شهر وسیع و بزرگ انجام میگردد حتی برای کادر ساواک هم مشکل بوده چه بسا بعضی از فعالیتها را متوجه نشویم به خود میبالیدم که وظیفهام را انجام داده کما اینکه از تهیه و فروش بشقابهای مزبور قبلاً بنده مطلع شدم و روی پروندههایی که به عرض رساندم ولی توجهی نشد به طوری که در پرونده منعکس است و با اینکه به استحضار رسید شخص عامل تهیه بشقابهاست ولی مقرر فرمودند آزاد شود و حتی دستور انعکاس آن به مرکز را نفرمودند. 16 /1 /49 »
وحشت از نام امام، عکس امام، پیام امام و ... همواره در دل سردمداران رژیم ستمشاهی پهلوی و سازمان امنیت آن، موج میزد. برای همین بود که رندان، سروده بودند:
« چو دید عکس خمینی به خویش گفتا شاه کسی که تخت مرا واژگون کند این است»
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 187