تاریخ سند: 8 آبان 1348
موضوع : اظهارات آیت الله مرعشی نجفی
متن سند:
از : 21
به : 316 شماره : 3403 /21
ساعت 10 صبح 5 /8 /48 در حسینیه نجفی
نامبرده فوق ضمن صحبت خصوصی اظهار
داشت که آیت الله گلپایگانی آقای مکارم1 و
سبحانی2 و دیگر از اصحاب آیت الله
شریعتمداری را خواسته و صریحا اظهار نموده
که به آقای خودتان (شریعتمداری) بگویید از
تقرب به دولت چه دیدی و عموم مردم از
نزدیکی شما با دولت مطلع شده اند بیایید از
امروز به بعد دست بردارید و با من همکاری
کنید بلکه بساط سینمای قم را به هم بزنیم والا
به طلاب می گویم که بریزند درب خانه ات و ترا
رسوا کند.
مکارم و سبحانی هم قول دادند که پیغام ایشان را به شریعتمداری ابلاغ نمایند.
نظریه منبع ـ نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ مفاد گزارش منبع صحیح است و چون گلپایگانی تلاش می کند به هر
نحوی از سینمای قم جلوگیری کند و از همکاری شریعتمداری نیز برخوردار نیست بعید نیست
از راه تهدید بخواهد او را نیز به این کار وادار نموده و با خود هم صدا نماید.
ارم
نظریه امنیت داخلی ـ مفاد گزارش صحیح است نظریه منبع مورد تأیید است اصلح است
شریعتمداری با تدبیر خاصی ظاهرا با وی تشریک مساعی ولی معنا به خنثی نمودن اعمال وی
بپردازد.
روحانی
رئیس ساواک ـ هر چه اختلاف این سه نفر زیادتر باشد بهتر است.
آقای اوانی گزارش روزانه تهیه شود 11 /8
توضیحات سند:
1ـ آیت الله ناصر مکارم شیرازی فرزند حاج محمد در بهمن ماه سال 1355 قمری در شیراز دیده به جهان
گشود.
دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیری مقدمات و
سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت.
در سال 1324 به قم عزمت نمود و طی اقامت پنج
ساله در آنجا، از محضر آیات عظام بروجردی، حجت و کوه کمره ای بهره مند گردید.
وی در سال 1329 جهت
ادامه تحصیل، راهی نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علمای آن سامان گردید.
در سال 1330
به قم بازگشت و مجددا در درس آیت الله بروجردی شرکت نمود.
او فلسفه را نزد علامه طباطبایی (ره) خواند و
به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد.
در دهه 30 شمسی به منظور مقابله با
تبلیغات الحادی، با همکاری گروهی از همفکرانش مبادرت به تشکل جلسات بحث علمی و فلسفی کرد.
در آن
جلسات کلیه اصول فلسفی مکتبهای مادی را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف نماها» را تألیف نمود.
این کتاب
با استقبال جوانان و روشنفکران روبرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمی
را به خود اختصاص داد.
نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله
«تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمی ایشان است.
وی در سال 1337 اقدام به نشر مجله ماهانه
«درسهایی از مکتب اسلام» نمود.
فعالیت و مبارزه سیاسی ایشان با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1342
شهرت یافت.
او با ایراد سخنان انتقادی و اعتراض آمیز در مجامع علمی و مذهبی و نیز نگارش مقالات
انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد.
بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و
بازداشت شد.
پس از آن نیز بارها به شهربانی احضار و مورد تذکر قرار گرفت.
به دنبال قیام مردم قم در آذر و دی
1356، ایشان به سه سال اقامت اجباری در چابهار محکوم گردید و پس از مدتی محل تبعید وی به مهاباد و
سپس مرودشت تغییر یافت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون
گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت.
آیت الله مکارم شیرازی، پس از رحلت آیت الله العظمی
حاج شیخ محمدعلی اراکی، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکی از مراجع تقلید معرفی
گردید.
ر.ک : شهید آیت الله صدوقی به روایت اسناد ساواک، ص 73
محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 65
سخنوران نامی معاصر ایران، ج 6، 1373
2ـ آیت الله شیخ جعفر اقبال سبحانی فرزند محمدحسین در سال 1308 ه ش در تبریز متولد گردید.
تحصیلات خود را در ادبیات و ریاضی و هندسه در زادگاه خود به انجام رسانید و علوم ادبی و عربی را نزد اساتید
بزرگی چون آقا میرزا محمدعلی مدرس تبریزی صاحب فرهنگ نوبهار و ریحانه الادب، آموخت.
وی در جریان
غائله آذربایجان در سال 1325 به قم مهاجرت نمود و از محضر اساتید بزرگ، حضرات آیات بروجردی، حجّت
و علامه طباطبایی، گلپایگانی و مجاهد تبریزی بهره مند گردید.
او بیش از 14 سال از جلسات درس حضرت
امام خمینی (سلام اللّه علیه) کسب فیض نمود.
استاد سبحانی ازجمله مؤسسین مجلّه «مکتب اسلام» بود و
سالیان متمادی مقالات علمی فراوانی را در آن مجلّه به چاپ رسانید.
فعالیتهای مبارزاتی او علیه رژیم پهلوی
به آغاز نهضت حضرت امام برمی گردد.
بنا به گزارش ساواک، در جریان تبعید امام خمینی به ترکیه به جرم
تشویق علما و مراجع قم برای انجام عکس العمل در مقابل عمل دولت وقت و ملاقات با آقایان حاج شیخ هاشم
آملی، حاج شیخ مرتضی حائری و سید احمد زنجانی بازداشت و در 18 /8 /43 به زندان قزل قلعه انتقال یافت و
10 روز بعد محکومیت او به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل گردید و از زندان آزاد شد.
در
بهمن ماه همان سال به جرم سخنرانی در دفاع از حضرت امام در شهرستان دزفول، به 6 ماه تبعید به کاشمر
محکوم گردید.
تبعید وی عکس العمل مراجع وقت از جمله حضرت آیت الله سید محمدهادی میلانی را
برانگیخت و جهت حمایت از وی به آیت الله سیداسداللّه نبوی از علمای بزرگ دزفول متوسل شد.
در سال
1344 از طریق آبادان، مخفیانه به عراق سفر نمود و در سال 1346 به همراه جمعی از روحانیون مبارز
ممنوع المنبر گردید.
در سال 1347 به علت دعا نمودن به امام خمینی در پایان سخنرانی خود در شهرستان
کنگاور، شهربانی از منبر وی جلوگیری و روز بعد (26 /3 /47) او را از کنگاور اخراج نمود.
ساواک چنان با
حساسیت مواضع وی را دنبال می نمود که جمله ای از مقاله وی در مجلّه مکتب اسلام را که نوشته بود : «...
در
پرتو انتساب به رئیس مملکت همه گونه سوءاستفاده بنمایند»،بریده و ضمن بایگانی در پرونده، دستور مراقبت
داده بود.
همچنین پس از انتشار این مقاله که با عنوان «توطئه خطرناک منافقان» در شماره 114 مجله مکتب
اسلام به چاپ رسیده بود، وی به ساواک احضار و مورد مصاحبه قرار گرفت.
در پی اظهاراتی در تاریخ 23 /8 /48
در مسجد امام حسن مجتبی (علیه السلام) در خرم آباد و اشاره به فقر شدید مردم و اینکه بعضی برای سگهای
خود ماشین و راننده مخصوص دارند تا سگها را برای تفریح با ماشین به خیابان ببرند ولی حقوق راننده، کفاف
معاش وی و عیالش را نمی دهد، بلافاصله از سوی ساواک احضار و تهدید شد.
در سال 1350 به اتفاق آیت الله
مکارم شیرازی و سید علی محقق داماد مؤسسه ای به نام جمعیت خیریه و مرکز مطالعات اسلامی و نجات نسل
جوان دایر نمودند که با هماهنگی آقای شریعتمداری، ساواک با تأسیس آن مخالفت نمود.
در سال 1351
نیز مجددا به خاطر اظهاراتش بر منبر در خرم آباد، دستور احضار وی به ساواک داده شد و در سال 1353 نیز
ضمن احضار به ساواک، از روش منبر وی اظهار نگرانی گردید.
وی از جمله افرادی بود که در سال 1356
تلگراف تسلیت حوزه علمیه قم به حضرت امام در فوت حاج آقا مصطفی را امضا نمودند.
ایشان در سال 1359
«مؤسسه تحقیقی و تعلیماتی امام صادق (ع)» را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت.
آیت الله سبحانی در حدود 100 جلد کتاب در زمینه های فقه و اصول و فلسفه و تاریخ تألیف کرده است که
برخی از آنها عبارتند از الهیات، کلیات فی علم الرجال، اصول الحدیث، اصول الفلسفه، نظریه المعرفۀ، اللّه خالق
الکون، فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، فروغ ابدیت و سرچشمه هستی.
ر.ک : همشهری، شماره 926، سال 1374، ص 2.
بصائر، مهر و آبان 1375، ص 5.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 499