تاریخ سند: 25 تیر 1349
موضوع : نامه سید عباس میلانی فرزند آیت الله میلانی از نجف اشرف درباره فعالیت طرفداران خمینی
متن سند:
از : 316
به 9/ه شماره : 11219 /59
اخیرا سید عباس میلانی فرزند آیت الله میلانی مقیم نجف اشرف نامه ای برای
پدرش آیت الله میلانی به ایران ارسال داشته در این نامه نوشته است شیخ نصراللّه
خلخالی1 که یکی از تجار
مقیم نجف است و با تمام
روحانیون شیعه در همه جا
تماس داشته و مربوط
می باشد و هر ماه نان آیت الله
خونساری در عراق به
وسیله او تقسیم می شود فعلاً
از طرفداران و دوستان
جدی خمینی شده اخیرا
چند نفر از طلاب جوان مقیم
نجف اشرف را به پاکستان
اعزام کرده که در پاکستان
فعالیت و تبلیغ نمایند و
مقدار زیادی هم رساله
خمینی را به همراه این
طلاب به پاکستان فرستاده
است.
ملاحظات :
نظریه شنبه : مسلما در پاکستان این طلاب سمپاشیهائی علیه ایران خواهند نمود.
تضعیف و محدود نمودن این عده از طریق سفارت و یا هر راه دیگری که صلاح
بدانند ضروری به نظر می رسد و برای این که شیعیان مقیم پاکستان به دامن
مخالفین نیفتاده و آنجا پایگاه خمینی نشود باید به ترتیب مبلغین معروف و
صلاحیتدار از ایران بدان کشور بروند و افکار آنها را متوجه مراجع مقیم ایران
نمایند اگر این اقدام مورد تصویب قرار گیرد به نظر می رسد به مصلحت بوده و صد در صد نتیجه مطلوب
بدست خواهد آمد.
نظریه یکشنبه : عطف به 200 /316 ـ 25 /4 /49 نظریه شنبه مورد تائید است.
توضیحات سند:
1ـ حجت الاسلام والمسلمین
نصراللّه خلخالی، در شهر نجف
متولد شد و در حوزه علمیه
همین شهر به تحصیل علوم دینی
پرداخت.
وی نیز همچون پدرش
مرحوم حاج حسن خلخالی مورد
اعتماد و وثوق علمای ایران و
نجف قرار گرفت تا جایی که
وجوه شرعی بزرگانی چون
آیات اصفهانی، بروجردی،
حکیم و خوانساری توسط وی
از ایران به حوزه نجف
می رسید.
آقای حاج شیخ
نصراله خلخالی همین نقش را
نیز بعدها برای حضرت امام
خمینی (ره) ایفا کرد.
وی وکیل
امام در امور مالی بود و اموال
شرعی رسیده از ایران با
سرپرستی در مصارفی که مأذون
بود از سوی امام خمینی (ره) به
مصرف می رسانید.
قابل ذکر
است مرحوم آقای خلخالی از
نظر امکانات مالی متمکن و از
موقعیت خوبی برخوردار بوده
است.
به همین جهت پشتوانه
فعالی برای رفع حوائج مادی
طلاب و حوزه علمیه نجف
اشرف محسوب می گردید.
وی
سرانجام پس از عمری خدمت
به اسلام و حوزه های علمیه در
اسفندماه 1356 دارفانی را
وداع گفت.
منبع:
کتاب
آیت‌الله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 442