تاریخ سند: 4 بهمن 1345
درباره : اظهارات آقائی درباره تغییر کابینه
متن سند:
از : 20 ه 5
به : 322 شماره : 27134 /20ه5
دکتر آقائی استاد دانشکده بازرگانی اظهار میداشت بعد از آنکه فرمان
شاهنشاه برای شروع انتخابات دوره آینده شرف صدور یابد دولت هویدا تغییر
خواهد نمود و دو نفر کاندیدای نخست وزیر میباشند که انتخابات را انجام دهند.
یکی علم1 وزیر دربار و دیگر دکترآموزگار وزیر دارائی است.
در کابینه آینده
اکثریت وزرای فعلی شرکت خواهند داشت دکتر آقائی میگفت چون آقای هویدا
خود را نخست وزیر بی سرو صدا معرفی کرده و در حل مشکلات مردم کوششی
مبذول ننموده مردم خسته شده اند و معتقدند که نیمتواند در مقابل مسئولان
خطاکار مملکت شدت عمل نشان دهد.
رونوشت برابر اصل است.
از نظر کمیته فرهنگی بهره برداری
گردید لذا یک نسخه جهت استحضار و انعکاس در پرونده دکتر آموزگار وزیر دارایی به کمیته
وزارتخانه ارسال میگردد.
در پرونده دکتر جمشید آموزگار 294 ـ الف ـ م بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ امیر اسداللّه علم، نخست
وزیر و وزیر دربار و محرم
اسرار محمد رضا پهلوی، فرزند
ابراهیم علم، معروف به شوکت
الملک، امیر قائنات بود.
وی در
سال 1298 در بیرجند متولد
شد.
تحصیلات ابتدائی و
متوسطه را در بیرجند و تهران به
پایان رسانید و وارد دانشکده
کشاورزی کرج شد.
بعد از این
دو سالی را هم در انگلستان در
رشته کشاورزی مطالعه کرد.
علم از دوران کودکی با محمد
رضا پهلوی همبازی و دوست
بود، و این نزدیکی موجب ترقی
سریع وی در دوران سلطنت
محمد رضا شد.
اولین شغل مهم
دولتی که به او ارجاع شد
فرمانداری کل سیستان و
بلوچستان بود.
در سال 1328
در دو کابینه محمد ساعد وزیر
کشور و وزیر کشاورزی شد و
در کابینه علی منصور هم وزیر
کشاورزی بود.
در ترمیم کابینه
رزم آرا به وزارت راه معرفی
گردید و روز قتل رزم آرا علم او
را همراهی میکرد.
در 1334 در
کابینه حسین علاء به وزارت
کشور معرفی شد و انتخابات
دوره نوزدهم را انجام داد.
در
سال 1336 حزب ملیون را
تاسیس کرد که میبایست نقش
اقلیت را بازی می کرد.
در
انتخابات دوره بیستم حزب
دولتی که «ملیون» نام داشت به
رهبری اقبال و حزب اقلیت به
رهبری امیر اسداله علم به مبارزه
پرداختند.
اکثر کرسیهای مجلس
به دست حزب دولتی افتاد و فساد
انتخابات از هر طرف ظاهر شد.
در نتیجه به وکلای مجلس دستور
داده شد که از نمایندگی مستعفی
شوند.
به دنبال ابطال انتخابات،
علم از رهبری حزب مردم کناره
گیری کرد و سرانجام در تیرماه
1341 بعد از سقوط کابینه علی
امینی، به نخست وزیری رسید.
علم مامور اجرای طرح مورد نظر
آمریکائیها در ایران بود که
اصلاحات ارضی و اعطای حقوق
سیاسی به زنان را شامل می شد.
این طرح که در دیماه سال 1341
به عنوان «اصول ششگانه انقلاب
سفید» به مردم عرضه شد روز
ششم بهمن 1341 در همه پرسی
که تا آن تاریخ در ایران سابقه
نداشت به تصویب رسید.
روحانیون و در راس آنها امام
خمینی (ره) به مخالفت با آن
پرداختند و همه پرسی ششم بهمن
را غیر قانونی اعلام کردند.
بعدها
در خاطرات علم و دیگران فاش
شد که عامل اصلی خشونت و
خونریزی های واقعه 15 خرداد
شخص علم بوده است.
علم پس از
بیست ماه زمامداری و انجام
انتخابات دوره بیستم مجلس
شورای ملی جای خود را به
حسنعلی منصور داد و مدتی
ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را
به عهده گرفت.
در آبان ماه سال 1345 به
وزارت دربار منصوب شد و تا
مرداد ماه سال 1356 که به علت
ابتلا به بیماری سرطان، بیمار و
بستری شد، این سمت را حفظ
کرد.
وی در فروردین ماه سال
1357 هنگامی که انقلاب
اسلامی هنوز در مراحل اولیه
خود بود، در آمریکا درگذشت.
نکته شگفت اینکه وی در وصیت
نامه خود زمانی که شاید کسی
سقوط پهلوی را پیش بینی
نمی کرد.
از بازماندگانش خواسته
بود که یادداشت هایش را پس از
انقراض سلسله پهلوی منتشر
کنند.
اسداللّه علم که در هنگام نخست
وزیری دکتر علی امینی برای
سقوط وی زمینه چینی میکرد،
در این میان نفوذ در بین عناصر
جبهه ملی را یکی از راههای
عملی به نزدیکی قدرت تشخیص
داد.
به دنبال چنین تجربیاتی بود
که اسداللّه علم قبل از رسیدن به
نخست وزیری برآن شد باب
گفتگو را با سران جبهه ملی
بگشاید و بویژه در این راه برخی
ویژگیهایی درون این جبهه برای
علم مفید واقع شد و تصمیم گرفت
برای رسیدن به هدف با رهبران
این جبهه کنار بیاید.
شمس الدین امیر علائی به نقل از
دکتر مهدی آذر درباره مذاکرات
اسداللّه علم و سران جبهه ملی و
تلاش وی جهت مذاکره با آنان
چنین می نویسد:
«در جلسه ای که برای خوردن
آبگوشت ولایتی رفته بودیم
آقای اللهیار صالح و من (دکتر
اذر) و مهندس عبدالحسین
خلیلی شرکت داشتیم؛ یعنی آقای
صالح دعوت شده بودند ولی
ایشان لازم دانستند که من و
مهندس خلیلی هم در معیت
ایشان برویم و به علم این مطلب
را اظهار کرده بودند.
ملاقات
اولی که در شمیران باغ علم اتفاق
افتاد، علم در اظهارات خود نظر
خوب شاه را نسبت به آقای صالح
اظهار داشتند و اضافه نمودند که
صحبت شده سرپرستی برای
ولیعهد انتخاب شود.
بعد از ذکر
همه اسامی معظم له بالاخره آقای
صالح را قبول کرده اند.
بعد گفت:
شاه نسبت به جبهه ملی هم نظر
مساعد دارد و من هم معتقدم
آقایان یک سرمایه ای برای
مملکت هستند.
بنابراین با یک
چنین فکری وارد مذاکره
می شویم سپس نظرات ما را جویا
شدند، پس از چندی جلسه دوم با
شور شورای جبهه ملی قرار شد
منزل آقای صالح باشد.
وی در
ادامه مینویسد: «...
رفت و
آمدهای اسداللّه علم به منزل
اللهیار صالح شروع شد.
بحث
عمده بر سر چگونگی کابینه بود...
این جلسات تا سقوط دولت
امینی و تشکیل دولت علم ادامه
یافت و رهبری جبهه ملی به طمع
خام سرپرستی ولیعهد و وزارت
در دولت علم متحد واقعی دربار
پهلوی بود.
پس از صعود علم که
دیگر بهره گیری از جبهه ملی
سودی در بر نداشت این جلسات
از سوی علم قطع شد.
»
ر.ک : علم مردی برای همه
فصول، جعفر شاهد، تهران،
مؤسسه مطالعات و تحقیقات
سیاسی، 1379.
منبع:
کتاب
جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک صفحه 187