تاریخ سند: 15 مرداد 1346
قبل از ظهر سیدکاظم هاشمی درب مغازه جلیل مظهری رفته
متن سند:
شماره 4087 /8ﻫ تاریخ:15 /5 /1346
پیرو: 4037 /8ﻫ ـ 12 /5 /46
روز پنجشنبه 12 /5 /46 قبل از ظهر سیدکاظم هاشمی درب مغازه جلیل مظهری رفته و راجع به موضوع پخش اعلامیه مذاکراتی بین سیدکاظم و جلیل مظهری شد جلیل مظهری اظهار داشت که اصولاً طرز کار شما صحیح نیست و من از تو دلخور هستم زیرا آنطور که باید و شاید مرا در جریان نمیگذاری و آنچه با هم مذاکره میکنیم بعد معلوم میشود غیر آن عمل کردهای مثلاً اعلامیهای که در تاریخ 8 خرداد تهیه شد قسمتی از آن را من بنا به مصلحت حذف کردم ولی بعداً دیدم تغییر پیدا کرده و به صورت دیگری منتشر شده است. حال هم چه فایده دارد ما بنشینیم و تصمیم بگیریم بعداً تو نظر دیگری را انجام دهی در این اعلامیه که مینوط آن را نوشتهای قسمتی برای من قابل هضم نیست یکی حملاتی که به روسها کردهای زیرا روسها در حال حاضر نهایت کمک را به دول عربی و استعمارزده میکند دوم این اعلامیه را که به نام دانشجویان کرمانی مقیم مرکز میخواهی منتشر کنی باید اصولی و مستدل باشد ذکر کلمات خوش رقصیهای فرح1 خانم معنی ندارد و نظر من اینست که هر دوی این قسمت از اعلامیه حذف شود و یک اعلامیه مستدل و اصولی منتشر گردد. سیدکاظم اظهار داشت من تقصیری ندارم آن اعلامیه قبلی را که تغییر داده بودی رفقا قبول نکردند و به نحو دیگری که دلخواه خودشان بود تهیه و منتشر ساختهاند و راجع به اعلامیه منتشره 15 خرداد نیز به همین ترتیب عمل شده است و من تا حدی به تو حق میدهم و اگر حاضر باشی حاضرم خرج خودمان را جدا کنیم و یک تشکیلات اساسی و صحیح بدهیم حتی ماشین پلیکپی خریداری کرده و مستقلاً کار کنیم من در مسافرت تهران قیمت کردم و 1500 تومان ارزش دارد حاضرم خود رفته و خریداری کرده به کرمان بیاورم جلیل مظهری اظهار داشت که من حرفی ندارم ولی نظرم اینست که باید معلوم شود که من چه کاره هستم و تو چه سمتی در این کار داری و این افراد چه کاره هستند اگر یک تشکیلات اساسی است که روی هدف و برنامه کار میکنند باید کار آن صحیح و روشن باشد نه اینکه بدون برنامه جملاتی را به دولتها و اشخاص شروع کنیم سیدکاظم گفت من قبول دارم ولی تو میگویی جمله شورویها را حذف کنیم یا اظهار میداری از عبدالناصر حمایت میکنید عبدالناصر نمیفهمد حساب با قرآن است و در بین کشورهای انقلابی چینیها بهتر میفهمند و الجزایر هست که درست عمل میکند به هر حال باید دوستان خودتان را متشکل کنیم و با تشکیلات و مرتب من حرفی ندارم سیدحسین هم میآید صحبت میکنیم آدم مورد اعتمادی است. جلیل مظهری گفت با داریوش مستقیمی چه باید بکنیم روی او نمیشود حساب کرد ولی هر چه بگوییم اطاعت میکند به هرحال، حال که اینطور نظر داری اعلامیه را تهیه کن و من مراجعه دریافت میکنم.
ملاحظات
نظریه منبع ـ تاکنون سیدکاظم هاشمی [ناخوانا] علتی صحبت از رفقا و دوستان ننموده بود و حال به نظر میرسد که نسبت به جلیل مظهری اطمینان بیشتری پیدا کرده است.
نظریه رئیس بخش امنیت داخلی
1ـ موضوع اعلامیه 8 خرداد گزارش خبری شماره 2761 /8ﻫ ـ 13 /3 /46 این سازمان میباشد که پس از تهیه کاغذ مومی و ماشین شدن توسط سیدکاظم هاشمی و یارانش تغییر یافت و منتشر گردید
2ـ جلیل مظهری با توجه به هدف جملات مورد بحث میخواهد بحث بیشتری با سیدکاظم نماید و در نتیجه اطمینان کامل او را جلب نماید.
3ـ بعضی از همکاران و دستیاران سیدکاظم هاشمی برای این سازمان شناخته شده میباشند و افراد دیگر نیز شناسائی خواهند شد.
4ـ در مورد شناسائی کامل سیدحسین به منابع دیگر دستورات مقتضی صادر شد.
نظریه رئیس ساواک
1ـ چنانکه در گزارشات قبلی تشریح گردید سیدکاظم هاشمی به تمام معنی فردی است انقلابی و ناراحت و خیلی علاقمند است که یک شبکه اصولی برای مبارزات خود درست [در دست] داشته باشد و وسایل مربوطه را تهیه نماید ولی چنانکه از مذاکرات بالا استنباط میگردد رفقای او نیز در وی نفوذ دارند.
2ـ همان طور که پیش بینی گردیده بود نامبرده بالا در مسافرت خود به تهران مشهد مطالعات و بررسیهایی از نظر رفع اشکالات کار آینده خود نموده است چنانکه در مورد تهیه ماشین پلیکپی نیز اقدام و قیمت آن را استعلام و اکنون آمادگی خود را برای خریداری ماشین مذکور اعلام داشته.
3ـ نامبرده بالا قبل از مسافرت پولی در اختیار نداشت حتی در موقع عزیمت مبلغ /3500 ریال از جلیل مظهری قرض نمود و پس از مراجعت مبلغ /100 ریال آن را پرداخت و اکنون نیز دم از خرید دستگاه 1500 تومانی میزند و این موضوع میرساند که از طرفی برای او پول رسیده است.
4ـ موضوعی که در این گزارش خبری مورد توجه است تعریف و طرفداری سیدکاظم هاشمی از کشورهای چین و الجزایر و به نظر میرسد که مشارالیه با طرفداران دو سیاست فوقالذکر در تماس باشد.
اصل در پرونده سیدکاظم هاشمی است این رونوشت در پرونده روحانیون کرمان بایگانی شود. اوانی ـ 23 /7
توضیحات سند:
1. فرح دیبا (پهلوى)، در مهرماه سال 1317 ﻫ ش از پدری آذربایجانى به نام سهراب و مادری گیلانى به نام فریده قطبى گیلانى، در بخارست پایتخت رومانى به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، به سر مىبرد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر با مراقبت و حمایت داییاش بزرگ شد.
تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسهی ایتالیاییها (مدرسهی خواهران کاتولیک) و سپس مدرسهی ژاندارک و دبیرستان رازى فرانسویان به انجام رساند و براى ادامهی تحصیل به فرانسه اعزام و در رشتهی معمارى مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، که در آن زمان بیشتر گرایشهاى چپى داشتند آشنا شد. پسر دایى او رضا قطبى هم در میان این دانشجویان بود و روابط نزدیک بین آن دو، بالطبع در گرایش و کشش او به سمت این فعالیتها بى تأثیر نبود.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینهی تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسهی آن روز گرایشهاى چپى پیدا کرد، به طورى که احسان طبرى ـ از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت: «در حوزههاى حزب توده در پاریس نیز حضور مىیافت. دوستان او نیز همه گرایشهاى چپى داشتند و پسردایى فرح، رضا قطبى، که او هم در پاریس تحصیل مىکرد به گروههاى چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر مىآورد. دو ماه بعد از این ملاقات، فرح براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار مىکرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى کرد. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مىکرد. اردشیر زاهدى از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلى خوشش آمد و او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد. فرداى همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد. و طى یک ضیافتى که شهناز و اردشیر زاهدى برپا کردند وسیلهاى به دست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند ... مراسم ازدواج بعد از ظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید. » فرح که از خانوادهای متوسط به دربار راه یافته بود به زراندوزی و اشرافیگری پرداخت. وی که شیفته و مفتون فرهنگ غرب و فاقد هرگونه هویت ملی و دینی بود با ورود به دربار به عقده گشایی پرداخت. خریدهای مجلل او از مغازههای پاریس، برگزاری جشنهای مسرفانه، برپایی جشن تاجگذاری و جشن هنر شیراز نمونهای از تمام واقعیت بود. عمده کارهای او مدرن گرایی از نوع مبتذل و تقلید از نمادهای غربی و تبلیغ و اشاعه بیبند و باری بود که جامعه را به سوی انحطاط میبرد.
فرح بعد از مرگ شاه هرگز دربارهی میزان ثروت و ارثیهاى که به او رسید سخنى بر زبان نیاورد، ولى با کمترین تخمین، دارایى او به دهها میلیون دلار بالغ مىشود. وى در یک خانهی مجلل در شرق آمریکا زندگى مىکند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد، ولى غالبا در آمریکا به سر میبرد و سالى یکى دوبار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مىآید. پسر کوچک فرح علیرضا و دخترش لیلا خودکشی کردهاند و فرحناز با وی زندگی میکند.او با پسر بزرگش رضا پهلوى رفت و آمد زیادى ندارد.
رک: زنان دربار به روایت اسناد، فرح پهلوی ،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 319