تاریخ سند: 7 شهریور 1342
موضوع: وحدت اعراب ـ انتخابات
متن سند:
تاریخ:7 /6 /1342
موضوع: وحدت اعراب ـ انتخابات
آقای فخرالدین حجازی اظهار می داشت:
موضوع دیکتاتوری ناصر سابقه 30 ساله دارد که در اغلب کشورهای استعمارزده منجمله مصر، هندوستان، ایران و بعضی کشورهای جنوبی آفریقا و کوبا، حتی کره و آلمان نیز ادامه دارد. برنامهای است که با تشکیل احزاب و دستهجاتی مثل ناسیونالیسم، وحدت اعراب، اتحاد مثلث، پیمانهای عربی نهضت اسلامی در کشورهای اسلامی و عربی و در ایران، نهضتهای ملی مصدقی و نیروی سوم و آزادی حزب مردم و ایران. بهطورکلی جبهه ملی این نقشه را دارد که بالاخره دستهای متجاوزین را کوتاه و توسط یک فرد لایق و اطرافیانش امور را اداره کند، مثلاً در ایران شخصی به نام مصدق، در مصر به نام ناصر، حرکت و نیروهای ملی را به دور خود جمع میکند، 10، 15 سال دیکتاتوری میکند و جمعیتهای مخالف کوچک و مزاحم پیشرفت را جمعآوری میکند، سپس یک حکومت سوسیالیسم آزاد، که در حقیقت هدف همه ما انترناسیونالیسم1 اسلامی بدون حد و سرحد و مرز و کشور میباشد، [که] در مقابل کاپیتالیسم و کمونیست در جهان پرچم افتخار را به دست بگیریم.2 این مسأله و موفقیت راهی جز تشکیل انجمنهای مذهبی و ترویج زبان عربی و قرآن و احکام و اتحاد عمومی و روشن کردن اذهان نیست، منجمله از کارهای خود مبارزه مهندس سجادی را نام برد که چگونه با پیش کشیدن بحث با بهائیت توانسته است حقایقی را روشن کند و نشان دهد که تمام جمعیتهای مذهبی کوچک که شاه و دولت از آنها پشتیبانی میکند، جزء دستهجات سیاسی خارجی نیستند که در برابر سد محکم اسلامی راه میاندازند.
در مورد آقای مهندس سجادی، افرادی که از جوانان پروپاقرص و شاگردان مهندس بازرگان است که در نهضت فعالیت میکند، همراه حاجی امیرپور3 و همکاری احمدزاده و عدهای از روحانیون، منجمله پشتیبانی کامل آیتالله میلانی که بهخصوص به مهندس خیلی علاقه دارد و اغلب او را به منزل خود دعوت میکند، در مشهد همبستگی و ارتباط کاملی خواهم داشت. بالاخره فخرالدین حجازی افزود که وحدت روحانی بهجایی رسیده است که خیال میکنیم در تمام ایران یک میلیون نفر در انتخابات شرکت میکنند درحالیکه تمام کارمندان دولت مجبورند و یک ارتباط کاملی، بهخصوص در چند ماه اخیر بین روحانیون و مردم در همه ایران و حتی هم کشورهای اسلامی برقرار است.
توضیحات سند:
1. در اصل: دفتر ناسیونالیسم
2. در اصل: بگیرم
3. علی امیرپور فرزند ابوالقاسم، متولد 1303ش. در مشهد بود. پس از گذراندن دوره ابتدایی و متوسطه، به حوزه رفت و از محضر اساتیدی چون شیخ محمود کلباسی، شیخ عبدالنبی کجوری، آیتالله میرزاجواد آقای تهرانی، شیخ محمود حلبی و آیتالله میرزا مهدی اصفهانی بهره برد. پس از وقوع حوادث شهریور 1320، وی در مؤسسه تبلیغات اسلامی به رهبری دکتر عطاءالله شهابپور مشغول به کار شد و از مؤسسان شعبه مشهد به حساب میآمد؛ اما با آغاز فعالیتهای استاد محمدتقی شریعتی و تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی، به آن گرایش یافت. وی همواره در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کانون مشارکت داشت. با مهاجرت مرحوم محمدتقی شریعتی به تهران، وی نیز به آن شهر رفت و به فعالیت در حسینیه ارشاد پرداخت اما پس از دستگیری شریعتی، به مشهد بازگشت.
آقای امیرپور به مبارزه با بهائیت نیز مشغول بود. حضور در منزل دکتر وثوق بهائی و مناظره با سید عباس علوی، از مبلغان برجسته بهائیت در مشهد، نمونهای از فعالیتهای او است که به انتشار کتابی با عنوان «خاتمیت و پاسخ به ساختههای بهائیت» انجامید. علی امیرپور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت هیئت امنای آستان قدس رضوی درآمد و مسئولیتهای دیگری نیز در این مجموعه برعهده گرفت. ایشان همچنین برای مدتی مسئولیت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن مشهد را عهدهدار بود. امیرپور سرانجام در 15 آذر 1383 وفات کرد. (منصوری، پروین، 1384، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 284 و 285 ـ مجله مشکات، شماره 5 ـ 84، 1383)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 114