تاریخ سند: 3 شهریور 1357
موضوع: دستگیری شیخ هادی روحانی
متن سند:
شماره: 115 / 6 /66 /401 تاریخ: 3 /6 /2537[] 0603
از: گروهان ژاندارمری بابل
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل
موضوع: دستگیری شیخ هادی روحانی
پیرو: 113 / 6 /66 /401 – 2 /6 / 37
1ـ همان طور که ذیل نامه پیروی فوق اعلام گردید حاج شیخ هادی روحانی به محض دستگیری با چهار نفر مأمورین موظف شهربانی جهت بدرقه به تهران تحویل گردید.1
2- از سایر دستگیر شدگان تحقیق به شرح مندرج در اوراق بازجوئی 7 نفری که در بدو ورود در منزل نامبرده حضور داشتند اظهار میدارند که چون نسبت با شیخ هادی روحانی داریم و همه ساله در ماه مبارک رمضان یک شب را در منزل ایشان دعوت هستیم، امشب نیز جهت افطار در منزل ایشان دعوت داشته که پس از صرف شام قصد مراجعت به بابل را نموده که مأمورین وارد شدند.
دو نفری که از بابل جهت هدایت شیخ هادی به مسجد جامع بابل بعداً آمدند اظهار کردند چون یک ماهه ماه مبارک رمضان را ایشان در مسجد جامع جلسه دارند، هر شب یک نفر جهت هدایت وی میآید، امشب نیز ما دو نفر جهت هدایت ایشان به کله بست آمدیم که [با] مأمورین برخورد کردیم.
3- با نگرش به اینکه مدارک و دلائلی بر علیه 9 نفر اشخاص مورد بحث به دست نیامد و ظن و شکی نیز متوجه هیچ یک نبود، از کلیه آنها تعهد اخذ و آزاد گردیدند. ضمناً چون در اظهارات 7 نفری که در منزل وی حضور داشتند از نقطهنظر انگیزه رفتن به منزل وی تناقض به نظر میخورد، ایجاب میکند به طور غیر محسوس نیز در مورد نامبردگان و سوابق آنها بررسی، چنانچه حضور هر یک در سازمان ضرورت پیدا کرد به شهربانی اعلام تا معرفی گردند.
4- اینک یک برگ صورتجلسه بازرسی و 126 جلد کتب و 52 فقره مکاتبات و اوراق قابل بررسی و همچنین مبلغ نهصد و هشتاد و سه هزار و پانصد ریال وجه نقد به انضمام یک برگ صورتجلسه تحویل و تحول وجه مکشوفه و 7 برگ اوراق بازجوئی و یک برگ تعهد کتبی از 9 نفر اشخاص دستگیر شده جهت هرگونه اقدام مقتضی ایفاد، خواهشمند است دستور فرمائید وصول وجه و کتب و اوراق قابل بررسی را ضمن سایر اوراق ضمیمه و به این گروهان اعلام دارند
فرمانده گروهان ژاندارمری بابل سروان محمد حامدی
توضیحات سند:
1. جلسه اول بازجویی آیتالله روحانی(ره) در تاریخ 3 /6 /1357انجام گرفت. ایشان در این بازجویی در پاسخ به سوال «علّت و جریان دستگیری خود» گفت: «شب جمعه ساعت در حدود هشت در منزل مسکونیم در کله بست نشسته که مأمورین آمدهاند بعد از بازرسی بنده را به ژاندارمری بابلسر برده، بعد از صورت مجلس بدون اینکه به بنده علّت را فرمودهاند و به اینجا فرستادهاند.» و زمانی که به «اقدام علیه امنیت داخلی کشور و ایراد به سخنرانی خلاف مصالح کشور و تحریک مردم به ایجاد بلوا و آشوب» متهم شد، پاسخ داد: «بحمدالله و المنه تاکنون منبری که بر علیه مصالح مملکت باشد نرفتهام. اساساً برنامه تبلیغ ما حفظ مصالح مملکت است، زیرا کار ما نشر معارف اسلامی و بیان حقایق مذهب جعفری و ترویج مبانی اسلام، حافظ مصالح امنیت مملکت است و اما موضوع وادار نمودن مردم به بلوا نوار موجود گویا است که بنده در منبر با التماس و خواهش جمعیت را از هرگونه تظاهر باز داشتهام و سخن من در نوار گویا است اگر توضیح لازم باشد مینویسم. اوائل ماه رمضان هیئت سیرک باز وارد بابل [شدند] [و] مشغول نمایش دادن رقص زنان هنرپیشه [شدند]، این عمل مؤمنین را سخت ناراحت نموده تا حدی که نتوانستهاند طاقت بگیرند مراجعه کردهاند به علما و علما از مقامات مسئول شهر از جناب آقای فرماندار و جناب آقای رئیس سازمان امنیت بابل تقاضا کردهاند که سیرک بازی پس از پایان پنج روز دیگر تمدید نشود. جناب آقای تقیزاده رئیس سازمان قول دادند روز یکشنبه روز چهارم سیرکبازی جمعیت وارد مسجد جامع شدند البته جمعیتی که جزو مستعمین دائمی بنده نبودهاند، وسط منبر و صحبتم آمدند. من بالای منبر [بودم] یک تکه کاغذی نوشتهاند به دستم بالای منبر دادهاند که ما برای جمع کردن بساط سیرک بازها آمادهایم. اینجا بنده از آنان تقاضا کردم، خواهش کردم که شما آقایان تظاهر نکنید، قسم دادم، آنچنان که نوار گویا است که مردم به فکر تظاهر نباشند زیرا آقایان زعمای قانونی شهر قول دادند که جلوی تمدید را بگیرند، قطعاً هم عملی خواهد شد.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 157

