تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1345
اطلاعیه
موضوع: سیدروحاله خاتمی
متن سند:
شماره: 700 تاریخ: 18 /2 /1345
اطلاعیه
موضوع: سیدروحاله خاتمی
طبق اطلاع واصله از اردکان، روز 10 /1 /45 آقای سیدروحاله خاتمی1 فرزند محمدرضا شغل روحانی و ملاک در مراسم استقبال از کلاماله مجید2 اهدائی شاهنشاه آریامهر شرکت نکرده و در این مورد از طریق ساواک اصفهان احضار گردیده است.3
فیش به نام سیدروح اله خاتمیفرزند محمدرضا بررسی و ارائه فرمائید. صابری 19 /2
توضیحات سند:
1. آیتالله حاج سیدروحالله خاتمى اردکانى: در سال 1285ش در اردکان یزد متولد شد. در حوزههای علمیهی شهرهای اردکان و یزد و اصفهان، سطوح عالى را طى نمود و سپس به قم مهاجرت کرد و از محضر آیتالله العظمی حایرى یزدى(ره) بهره برد و پس از آن به اردکان بازگشت و سالهاى متمادى به ترویج دین و تبلیغ احکام اسلام پرداخت و در طول نهضت امام خمینى(ره) همیشه همراه و همسنگر ایشان بود. ایشان که با امام خمینی(ره) دوستى دیرینه داشت در جریان مبارزات، به همراه آیتالله شهید صدوقی(ره)، یکی از ستونهای مبارزاتی در منطقه به شمار میرفت که همواره مورد حساسیت ساواک قرار داشت. آیتالله خاتمی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در سنگرهای مختلف به انجام وظیفه مشغول شد که یکی از آنها نمایندگی امام(ره) و امامت جمعه یزد، بعد از شهادت آیتاللّه صدوقى(ره) بود. ایشان که در طول دفاع مقدس همواره از هرگونه حمایت از رزمندگان اسلام دریغ نمىورزید، در پنجم آبان ماه سال 1367ش دار فانى را وداع گفت و به جوار رحمت حق پیوست.
2. یکی از اقدامات عوامفریبانهی رژیم شاهنشاهی پهلوی، چاپ قرآنی بود که به قرآن آریامهری شهرت یافت. در صفحهی 230 کتاب دینداری، درباره علت چاپ این قرآن به نقل از محمدرضا پهلوی نوشته شده است: « واضح است که وجود یک حرف زائد و یا یک اعراب بیجا، ممکن است معنای یک آیه و یا مفهوم اصلی یک سوره را تغییر دهد. به این جهت... دستور دادیم که هر کلمه و اعراب از آغاز تا انتهای کلاماله مجید با مراجعه به مرجع اصلی مطمئن خیلی دقیق قرار داده شود... محمدرضا پهلوی» در راستای این حرکت، ارسال نسخههایی از قرآن آریامهری! با تشریفات خاص، به شهرستانها در دستور کار قرار گرفت که با عدم استقبال علماء و روحانیون و مردم متعهد و متدین ایران روبرو شد.
3. در نامهای به شماره 45 ـ 1133/ 10/ ﻫ ـ 31 /2 /45، ساواک اصفهان اعلام نموده: «... نامبرده خود را به ساواک اصفهان معرفی و تذکر لازم به وی داده شد...»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 57