تاریخ سند: 5 تیر 1341
موضوع: مذهب و اثر آن در سیاست عمومی کشور
متن سند:
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم تاریخ:5 /4 /1341
فرستنده: ساواک خراسان شماره:3541/ مالف11
موضوع: مذهب و اثر آن در سیاست عمومی کشور
دربارهی مذهب مطالب زیادی در گذشته گزارش شده حتی از ساواک خراسان طرحی نیز تهیه و ارسال شده است. در این گزارش به مسائلی اشاره خواهد شد که بررسی آن از جنبه وظایف اختصاصی ساواک قابل بررسی است.
الف ـ توسعه سازمانهای مذهبی
برابر تحقیقاتی که به عملآمده فعلاً در شهرستانهای مختلف کشور به تعداد زیر طلاب مشغول آموزش علوم دینی هستند: قم/ 7000 نفر، مشهد/ 2500 نفر، تهران/ 2000 نفر، اصفهان/ 1500 نفر، تبریز/ 1000 نفر، شیراز/ 500 نفر. با احتساب طلاب مقیم کشور عراق و سایر شهرستانها شاید تعداد طلاب به 20000 نفر برسد.
سابق بر این اکثریت طلاب را فرزندان روحانیون و وعاظ و پیشنمازها و بالاخره معممین تشکیل میدادند اما امروزه ندرتاً دیده میشود که اولاً علما شغل پدر را دنبال نمایند بلکه اکثریت آنان افراد افراطی به بار میآیند. در حال حاضر صدی نود از طلاب را افراد طبقه 4 و ساکنین دهستانها و بخش تشکیل میدهند. بیشتر آنان برای فرار از نظام وظیفه یا ارتزاق از طریق راحتتری و یا برای پوشیدن لباس روحانیت و کسب افتخار و شخصیت در قرا و قصبات به مدارس دینی داخل میشوند، پس از خاتمه تحصیلات ناقص برای تحصیل معاش به دهات رفته و از طریق تحمیق مردم و بسط اوهام و خرافات و دامن زدن اختلافات محلی، مردمان سادهلوح را سرکیسه نموده و به زندگی خود ادامه میدهند.1چون بیشتر دهات فاقد دبستان است، روستازادگان وقتی میبینند یک نفر از آنان بدون صرف هزینه در مدت چند سال در مسلک روحانیت درآمده و در محیط ده و قصبه صاحب عنوان شده و مورداحترام مردم ده قرار میگیرد و در اندک مدتی دارای خانه و زندگی میگردد، کسانی از آنان محیط ده را ترک و به شهرهای مذهبی روی آورده و بدون هیچگونه مقررات و شروطی در مدارس علوم دینی پذیرفته میشوند؛ با جریانی که شرح داده شد دیری نخواهد گذشت که دهها هزار نفر دیگر از جوانان کشور که بازوان توانای آنان پشتوانه سرمایه ملی است با لباس آخوندی که فعلاً مصون از هرگونه تعرضی است مردم سادهلوح را بهسوی خرافات سوق خواهند داد و صرفنظر از جنبههای معنوی و اقتصادی، ادامه این وضع مضار بسیاری هم برای کشور دارد که در زیر شرح داده خواهد شد.
ب ـ خطر نفوذ احزاب سیاسی در جوامع مذهبی
طی گزارشات مکرر به عرض رسیده از اوایل سال 39 مقارن با جنبوجوش جبهه ملی در مرکز، در شهرستانها نیز اقداماتی برای تشکیل کمیتهها از طرف جبهه مزبور و احزاب وابسته معمول و چون مواجه با مخالفت و مقاومت دستگاههای انتظامی شدند درصد نفوذ در دانشگاه و فرهنگ و جمعیتهای مذهبی برآمده و این سیاست را ازآنجهت اتخاذ نمودند که دانشگاه و فرهنگ و جمعیتهای مذهبی، واحدهای بسیار بزرگ و حساس اجتماع بوده و تقریباً نسبت به سایر دستهجات دیگر به ملاحظاتی، از تعرض مأمورین انتظامی تا حدی مصون میباشند.
نتیجه اقدامات و تلاش جبهه ملی سبب یک نوع هم آهنگی خاصی بین جوامع مذهبی و دانشجویان دانشگاه و فرهنگیان شده و تودهایها نیز این مسئله را درک و به داخل اجتماعات نفوذ و بهطور غیرمرئی تبلیغات دامنهداری مینمایند که دانشجویان و جوامع مذهبی به رژیم کشور بدبین و از برنامه دولتها انتقاد نمایند.
در روز عاشورای سال 40 جمعیتهای مذهبی مقیم مشهد [مانند] کانون نشر حقایق، انجمن تبلیغات اسلامی، انجمن پیروان قرآن، انجمن دانشجویان اسلامی، انجمن دانش آموزان اسلامی که متمایل به جبهه ملی میباشند، با رهبری مهندس حسیبی و دکتر آذر که به مشهد آمده بودند، دمونستراسیون2 باشکوهی با شرکت ده هزار نفر تشکیل و موفقیت قابلتوجهی کسب کرده و اکثر شعارهایی که حمل میشد، از نهجالبلاغه و یا گفتههای انبیا درباره آزادی و مقاومت در برابر ظلم و غیره بود که جریان آن به موقع گزارش گردید. در روز عاشورای سال 41 نیز این جمعیتها در خفا باهم ائتلاف و با دعوت کانون نشر حقایق قصد داشتند همان جریان سال قبل را تکرار نمایند. با اینکه از حمل شعار بهوسیله آنان جلوگیری و یکرشته اقدامات دیگر به عمل آمد، معذلک چون به این قبیل جریانات رنگ مذهبی داده میشود و از طرف عدهای از علما به خاطر اسامی فریبنده جمعیتها، موردحمایت میباشند، استاندار ناگزیر موافقت نمود که مانند سایر دستهجات مذهبی در مسیر تعیینشده حرکت نمایند و یا در گذشته به دست همین جمعیتها با راهنمائی جبهه ملی برای مرحوم شمشیری و نریمان مجالس تذکر و ختمی در مشهد برپا گردید، بدون اینکه آنها را شناخته یا نسبتی داشته باشند.
غرض از ذکر جزئیات بالا این است که تاکتیک جبهه ملی را در جلب طبقات مذهبی روشن نماید. همانطوری که حزب کمونیست در داخله اجتماعات و احزاب فراکسیونهائی بهوجود میآورد، جبهه ملی نیز روشی اتخاذ نمود که دانشجویان و فرهنگیان را به اجتماعات مذهبی نفوذ داده و از این طریق به تبلیغ پرداخته و افرادی را جذب و تربیت نماید و اگر وضع فعلی ادامه یابد بعید نیست در آتیه مشکل بزرگی به بار میآید. افراد حزب منحله توده نیز که مترصد یک چنین موقعیتهایی میباشند فرصت را غنیمت شمرده با پوشش و قیافههای مناسب از این اجتماعات بهرهبرداری مینمایند.
گفتوگویی در محافل مذهبی در جریان است که دین از سیاست جدا نیست. حتی از طرف ایادی جبهه ملی تلقین میشود «باید اصل 5 قانون اساسی مبنی بر تائید لوایح از طرف 4 نفر از روحانیون که تاکنون بهموقع اجرا گذارده نشده پس از تشکیل مجلس آینده باید عملی گردد.»
ج- خطر ارتجاع
جناح دیگر علما و وعاظ و معممین که استعداد درک مسائل سیاسی را نداشته و یا از دخالت در امور سیاسی گریزان هستند در اشاعه امور مذهبی راه افراط را میپیمایند. در شهرستانهای کوچک و مراکز بخش و دهستانها که فعالیت سیاسی کمتر است و اکثراً دربارهی تحریم بیحجابی- تراشیدن ریش ـ رفتن سینما ـ کشمکش با بهائیگری و صوفیگری را تبلیغ مینمایند یا در جزئیات و فروع مسائل مذهبی آنچنان ایجاد تعصب میکنند که از این راه اشکالات فراوانی پیش میآید. در ایام تاسوعا و عاشورای سال 41 بهطور متوسط در حدود پنجاههزار نفر در دستهجات سینهزنی و زنجیرزنی شرکت نمودند و روزها وقت خود را بدون توجه به حقایق دین مبین اسلام که دین کار و عمل است بیهوده صرف مسائل غیرضروری دین نموده و صدماتی را متحمل میشوند و چون هر چه زمان به جلو میرود به همان نسبت، این قبیل تظاهرات که پیرایه مذهب میباشد بیشتر گسترش مییابد،3 اکثریت جوانان و تودهی تحصیلکرده بهمرور دربارهی نحوهی تبلیغات مذهبی اظهار یاس و ناامیدی نموده و بیدینی را ترجیح میدهند. این خود نیز مسئلهای است که درخور بررسی میباشد.
د ـ سیاست دولتها دربارهی ادارهی مجامع دینی
بهطورکلی تاکنون از طرف دولتها خطمشی روشنی برای نحوهی ادارهی مجامع دینی اتخاذ نگردیده و در ادوار مختلف، دولتها نسبت به مقتضیات روز رفتار نمودهاند. اکثریت علما به این مسئله توجه داشته[اند که] نه به حمایت دولتها خوشبین و نه سختگیریها را ثابت میپندارند و نتیجهی اعمال این رویه سبب از بین رفتن وحدت و تمرکز در مراجع مذهبی شده و مضار و محاسن این اختلافات موردبحث نیست بلکه در حال حاضر افراد فهمیده این طبقه معتقد هستند که با راهنمائی و ارشاد دولت تجدیدنظری در متبلور ساختن مذهب بشود که بهصورت اجتماع پسند متجلی گردد و جز با رهبری دولت این کار را به علت اختلاف موجود بین خود امکانپذیر نمیدانند.
ﻫ ـ پیشنهادات
چنانچه تصویب فرمایند با بررسی لازم و تحصیل اطلاع از مطلعین و فراهم نمودن زمینه، کنگرهای تشکیل و در این کنگره از وجود کسانی از قبیل استاد فروزانفر 4 ـ میرزا صدرالدین محلاتی 5 ساکن شیراز (که کتب متعددی درباره تفکیک حقایق اسلامی و اوهام و خرافات به رشته تحریر درآورده) و نظایر آن نیز در این کنگره شرکت داده و مسائل زیر و نظایر آن را بررسی نمایند.
1 ـ نحوه تبلیغات دینی در دبستانها و دبیرستانها
2- شرایط تحصیلات علوم دینی برای طلاب در مدارس موجود و یا به وجود آوردن یک دانشگاه بزرگ دریکی از شهرستانهای مذهبی و تدوین برنامه آن بهوسیله علما [و] مجتهدین طراز اول
3- انتشار یک مجله دینی
4- محدود کردن تعداد معممین اعم از روحانیون درجه 2 و 3 یا وعاظ و مسئلهگو، روضهخوان، مداح، دعانویس و غیره با نظر کمیسیونی و تعیین تعداد معمم به نسبت جمعیت شهرستانها
5- نحوه جلوگیری از زنجیرزنی و سینهزنی در معابر
6- بررسی جلوگیری از بسط اختلاف شیعه و سنی
7- استخدام عدهای از وعاظ علوم دینی در فرهنگ و تأمین معیشت آنان و در اختیار گرفتن منابر از این طریق6
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ـ هاشمی
در گزارش ویژه مربوط به روحانیون از مفاد این گزارش استفاده کامل شد. فعلاً اقدامی ندارد. 1 /7 /41
توضیحات سند:
1. نگاه رئیس ساواک خراسان به روحانیت ـ که به شهادت تاریخ همواره حافظ دین و حامی حقوق و فرهنگ مردم مسلمان ایران و تمامیت ارضی کشور بوده ـ نگاهی مادی و برای خوشایند سلسله مراتب سیاواک بوده است. همین روحانیت که ساواک آنها را روستازاده و کماطلاع میخواند، نقشی عظیم در تاریخ تحولات معاصر ایفا نموده و با هدایت مراجع بزرگ همواره در مقابل خودکامگان ایستاده و در نهضت پرافتخار امام خمینی نقش اصلی را ایفا نمودهاند. کتاب حاضر خود بهخوبی نشانگر درک و جانفشانی قابلتحسین این گروه است. از سوی دیگر اسناد ساواک آکنده از توهین و تحقیر مخالفان بهویژه روحانیت است.
2. دمونستراسیون یعنی تظاهرات.
3. این نوع طرز تفکر بهخوبی نشاندهنده تفکر مادی و الحادی ساواک و بیگانگی آنان از فرهنگ واقعی اسلامی و ملی است.
4. محمدحسین فروزان فر معروف به بدیعالزمان فرزند شیخ على بشرویهاى خراسانى بهائى و نوه ملاحسین بشرویه (از نزدیکان خاص علیمحمد باب) در سال 1278ش. در بشرویه خراسان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در موطن فراگرفت و بهقصد ادامه تحصیل به مشهد رفت و نزد مرحوم ادیب نیشابورى کسب فیض نمود. هنگامیکه در مشهد اقامت داشت کموبیش با مطبوعات تهران همکارى مىنمود و در مجله دانشکده ادبیات که به مدیریت ملکالشعراى بهار انتشار مىیافت نیز مقالاتى مىنوشت. وى پس از عزیمت به تهران به همکارى با مطبوعات و محافل ادبى ادامه داد و با سفارش مرحوم بهار به خدمت وزارت معارف درآمد و به کار تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین پرداخت. وى در آینده همچنین استادى در دانشگاه تهران، عضویت فرهنگستان، ریاست دانشکده معقول و منقول، نماینده مجلس سنا و... را نیز عهدهدار شد. بدیعالزمان طبع شعر نیز داشت و اشعاری از وى برجایمانده است.. در اسناد ساواک مربوط به یهود و اسرائیل نیز آمده است بدیعالزمان فروزان فر از مرقد علىمحمد باب و بهاءالله در کوه کرمل دیدن به عملآورده است و خدمتکار مرقد از وى ستایش و تعریف و تمجید نموده و از تسلط و اطلاع وى نسبت به مسلک بهایى اظهار تعجب نموده و به وى اظهار داشته چرا شما دین بهایى را برنمىگزینید؟ فروزان فر در جواب گفته بنا به مصالحى، صلاح نیست اینچنین کند. دکتر محمدحسین احمدی که برادر فروزانفر بود، در دوران نخستوزیری هویدا رئیس سازمان اوقاف بود. در دوره مدیریت وی سوء استفادههای فراوانی در این سازمان به وقوع پیوست. دکتر احمدی عضو تشکیلات بهائیت بود. (خاطرات فردوست، جلد دوم، ص 391، اسناد ساواک، پرونده موضوعى یهود و اسرائیل)
5. صدرالدین محلاتی شیرازی (1283- 1359ش) نویسنده، روحانی، استاد و شاعر در شیراز به دنیا آمد. پدرش آیتالله میرزا ابوالفضل محلاتى از علما و روحانیون بنام و دانشمند فارس بود. صدرالدین پس از تحصیل مقدمات به عتبات عالیات رفت و مدتى از محضر استادان آنجا بهره گرفت و به شیراز بازگشت. سپس چندى در اصفهان و قم تحصیلات علوم دینى خود را ادامه داد تا موفق به کسب درجهى اجتهاد شد و بار دیگر به شیراز بازگشت و در شیراز حوزهى تدریس بنیان نهاد و حلقهى تفسیر قرآنى ترتیب داد. از بدو تأسیس دانشکدهى ادبیات در شیراز به تدریس زبان عربى و ادبیات اشتغال ورزید. او علاوه بر تحقیق و نویسندگى، شعر هم مىسرود و چون به طریقهى ذهبیه مایل بود اشعارش مضامین عرفانى داشت. از 1324ش. صبحهاى جمعه انجمن ادبى صدر را در خانه خود تشکیل میداد. وى از اعضاى مؤسس کانون دانش پارس نیز بود. این کانون مجالس ادبى داشت و تألیفات گوناگون اعضاى کانون را به چاپ مىرساند و داراى نشریه بود. آثار علمى و ادبى محلاتى در این نشریه به چاپ مىرسید. از آثار وى: تفسیر «سورهى والعصر»؛ «شأن نزول آیات قرآن»؛ «مناسک حج»؛ «اسرار حج»؛ «دار العلم شیراز»؛ «ولایت فارس در زمان خلفا»؛ «مکتب عرفان سعدى»؛ «مقدمه تاریخ ادب» عرب را میتوان نام برد. (برگرفته از سایتهای اینترنتی)
6. طرح جدایی دین از سیاست و در اختیار گرفتن پایگاه دین توسط دولت، طرحی استعماری برای تغییر ساختار فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... جامعه اسلامی بود که از سوی آمریکائیها پیشنهاد و اجراء شد ولی باهوشیاری و آگاهی مرجعیت، روحانیت و جامعه اسلامی، نتوانست جامه عمل بپوشد؛ بهویژه رهبری امام خمینی (ره) و هدایت جامعه توسط ایشان، وضعیت را دگرگون و جریان اسلامی را در برابر استبداد و استعمار قرار داد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 78